روز پنجشنبه مورخ 1397/09/15 پنجمین جلسه از دور بیست و نهم سری کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی کرج به استادی دیدبان محترم گروه خانواده خانم آنی، نگهبانی مسافر اسلام و دبیری مسافر فرشاد با دستور جلسه" بنیان کنگره60 " و در ادامه جشن تولد بیست ویکمین سال رهایی
سلام دوستان آنی هستم یک مسافر، خوشحالم که امروز به مناسبت بیستودومین سال تأسیس کنگره 60 و همینطور بیستویکمین سال تولد بنیان کنگره 60 جناب مهندس دژاکام در حضور شما هستم تا مروری کنیم از بیستودو سال پیش تاکنون.
جایی که اکنون در آن هستیم یک روز استخر بوده است که به همت بچههای قدیم اینجا تبدیل به این سالن شده است، بچههایی که از قبل بودند، بعد آمدند و اکنون هستند، انشالله ما بتوانیم در سالهای آینده مکانی تهیه کنیم که درخور عزیزان باشد، البته این مکان نیز بسیار خوب است؛ برای کسی که سقف بالاسری برای خفتن ندارد چنین مکانی هتل چهار ستاره است.
به یاد میآورم آن زمانی که تنها عده معدودی همراه ما بودند که جناب آقای مجید سلامی یکی از آنها بودند و تعداد دیگری از عزیزان که فکر میکردند بایستی مواد را بهیکباره کنار بگذارند، در این میان تعدادی از آنها ماندند و تعداد دیگری نیز رفتند، بعضی از افراد بودند که روش تدریجی را قبول نداشتند و فکر میکردند که راه خودشان درست است اما بهمرور هر چه پیش رفتیم مشاهده کردیم که این دسته از دوستان اشتباه میکردند.
هیچ مشکلی بهیکباره به وجود نیامده که بهیکباره از بین برود، یک انسان یکشبه باسواد، نقاش و هنرمند نمیشود چهبسا عزیزانی که میخواستند همهچیز را بهیکباره به سرانجام برسانند و با مشکلات بسیاری روبهرو شدند و بهتدریج مشاهده شد افرادی که صبر کردند و بهتدریج پیش رفتند نتایج بهتری گرفتند و عزیزانی که حوصله نداشتند و صبر نکردند متأسفانه از بین رفتند.
بسیاری از دوستان خوب ما که به این راه ایمان نیاوردند بااینکه انسانهای بسیار خوبی بودند متأسفانه اکنون نیستند ولی افرادی که بعدها به این مسیر پای گذاشتند متوجه شدند که این راه را باید درست و بدون کموکاست طی کرد، با راه درست میتوان به نتیجه درست دستیافت، دوستانی مثل مسافر علی لشگری، مسافر حسین کریمی و دوستان دیگری که زحمات زیادی کشیدند.
هرروز که میگذشت ما به چیزهای جدیدی دست پیدا میکردیم که نقص قبلی ما را پوشش میداد، انسان ذاتاً اینگونه است: دیر آمده و زود خواهان رفتن است، در زود رفتن مسائلی به وجود میآید که به نفع طرفین نیست نه به نفع خود شخص، نه به نفع خانوادهها که باعث سردرگمی و اسیری آنان میشود.
کسانی که راه درست را میروند قطعاً به نتیجه میرسند، انسانی که بیمار است باید مسیر درمان را طی کند، اعتیاد نیز به همین صورت است، باید مسیر درمان بهطور کامل طی شود.
در این راستا بسیاری از خانوادهها آسیبدیده بودند و هر چه قدر که پیش میرفتیم متوجه میشدیم که آنها نیاز به آموزشهای بیشتری دارند، نیاز به فهمیدن دارند و همچنین نیاز به زماندارند ولی یک مصرفکننده نمیتواند اینها را پیش خودش حلاجی کند و میگوید من باید 11 ماه زمان بگذارم تا خوب شوم ولی بهمرور زمان فهمیدیم که باید این زمان را سپری کنند تا خوب شوند، درمان اعتیاد نیز راه داشت ولی آن زمان تفهیم این مسائل برای عزیزان بسیار سخت بود و ناچار بودیم یک سری نوشتارها و وادیها تهیه گردد تا آنها در پرتو آموزش به راه مستقیم پی ببرند و در این مسیر به رهایی برسند.
افسوس میخورم برای کسانی که به حقانیت این راه پی نبردند یا کله شقی کردند و بهصورت سقوط آزاد ترک کردند و نتوانستند به رهایی برسند کسانی که در کنگره ماندگار شدند به این نتیجه رسیدند که هر قفلی کلیدی دارد، در برخی مکانها مصرفکنندهها را چندین بار درون آب سرد میاندازند، آیا این کار صحیح است؟ برای بشری که زور را نمیپذیرد و بالطافت به وجود آمده است بایستی بالطافت برخورد شود و راه را به او نشان داد تا به رهایی برسد.
حدود بیستویک سال طول کشید، زمان کمی نیست و در این مسیر اشخاص بسیاری به ما کمک کردند، امیدواریم کسانی که به بشریت خدمت میکنند و این راه را بهصورت صحیح طی میکنند، بمانند و به آیندگان نیز کمک کنند، امیدوارم جزء کسانی باشیم که فقط خودمان را نبینیم و بیشتر به اطراف و اطرافیان خود اهمیت قائل شویم و به یکدیگر کمک کنیم.
این روز را به همسرم تبریک میگویم، دیروز در آکادمی جشنی به مناسبت این روز برگزار شد، بههرحال ما زندگیمان را وقف این مسیر کردهایم و تا زمانی که نفس میکشیم در این راه حرکت میکنیم تا این محبت را به دیگران هم هدیه کنیم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از شما سپاسگزارم.
مشارکت دیدهبان محترم لژیون مالی مسافر مجید سلامی
مهندس دژاکام از حق پدری خود وزندگی خود گذشته تا برای همه ما پدر باشد.
یادم میآید که مهندس برای چاپ کتاب اول ملک و کارخانه خود در زاهدان را فروخت تا توانست کتاب را چاپ کند، در اوایل کنگره خزانه جمع میشد و مسئولان خزانه با آن مشروب میخریدند و مصرف میکردند، من ابتدا با سقوط آزاد وارد کنگره شدم ولی بعداً سفرم را آغاز کردم، بعد از 2 ماه از ورودم به کنگره کارهای مالی را انجام میدادم، کل خزانه روزهای چهارشنبه 154 هزار تومان بود، خیلی از بچهها به کنگره آمدند مأموریت خود را انجام دادند و رفتند، یادم میآید زمانی که با شکایت شخصی، کنگره را پلمپ کردند و مهندس به زندان رفت، ما به کمک یکی از اشخاصی که در کنگره بود، مجوز لازمه را دریافت کردیم و تا به امروز با همان مجوز به فعالیت خود ادامه میدهیم.
یادی هم میکنیم از عزیزانی که در کنگره بودند و خدمتگزار بودند مانند آقای خان عزیز،آقای سهیلی، آقای علی شکری، بابک مشایخی و خیلی دیگر از عزیزان، از اینکه به صحبتهای بنده توجه کردید سپاسگزارم.
در ادامه توجه شما را به گزارش تصویری این روز زیبا جلب می نماییم.
اعلام سفر خانم آنی.
سلام دوستان آنی هستم یک مسافر آنتی ایکس تریاک راهنما آقای مهندس دژاکام رهایی21سال.
آرزو خانم آنی:
آرزو می کنم تمام مصرف کنندگان در هر جای دنیا که هستند این راه را پیدا کنند و به رهایی برسند.
تایپ:مسافر مجتبی ،مسافر مقصود
عکس:مسافر پوریا و مسافر آرش
ارایه گزارش:مسافر فرشاد و مسافر مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3478