دستور جلسه هفتگی ؛ بنیان کنگره 60

بسیاری از اندیشمندان که در حوزه درمان اعتیاد فعالیت می‌نمایند سالیانی است که در پی منشأ بیماری اعتیاد تحقیق و پژوهش کرده‌اند و تنها دریافتند که فرد معتاد انسانی است بی‌اراده با شخصیتی دارای نقیصه و بر همین اساس راهکارهای تنبیهی اتخاذ می‌کردند و بعضاً در حال حاضر این‌گونه عمل می‌کنند و باوجود همهٔ پیشرفت‌ها در زمینه‌های علوم و دانش در عرصه تکنولوژی و فناوری‌های نوین و همچنین دست یافتن به بعضی از سیستم‌های پیچیده جسم انسان در خصوص بیماری ناشی از مصرف مواد مخدر به دیدگاه واحدی دست نیافته؛ لذا این بیماری تاکنون ناشناخته باقی‌مانده و سایه شوم آن روزبه‌روز گسترش‌یافته و جهان را در برابر معضل بزرگ اعتیاد عاجز، سر فروبرده و وامانده نموده است.

به عبارتی آنچه جهان را درزمینهٔ بیماری اعتیاد دچار سردرگمی کرده و راه را بر خود و بیماران سخت نموده و آشکارا توفیق چندانی حاصل نشده است را باید در عدم‌تشخیص درست از بیماری اعتیاد و در دانش‌های کشف نشده جستجو کرد.

در این عرصه کنگره 60 افتخار دارد با صدای رسا بگوید مبدأ بیماری اعتیاد شناخته شد و درمان آن قطعی است. تحقیقاتی که باتجربه توأم شد که حاصل آن شناخت صحیح از مبدأ بیماری اعتیاد است که سندی بدون نقص خواهد بود؛ به همین سبب است که می‌توان گفت که تجربه‌ای ورای علم است، علم می‌آید و علم را رد می‌کند درحالی‌که تجربه به شناخت واقعی موضوع دست می‌یابد. تجربه گران‌بهایی که در دو دههٔ گذشته در ارتباط با درمان بیماری اعتیاد توسط آقای مهندس حسین دژاکام بنیان کنگره 60 انجام شد شناخت صورت‌مسئله اعتیاد بود که در آن نشان داده شد تمامی سیستم‌های تولیدکننده مواد مخدر طبیعی جسم فرد مصرف‌کننده (معتاد) تخریب‌شده و به‌طورکلی سه مؤلفهٔ جسم، روان و جهان‌بینی فرد بیمار اعتیاد از چرخه تعادل طبیعی خارج می‌شود و برای ترمیم و راه‌اندازی دوباره 11 ماه زمان لازم دارد.

بر همین اساس بنیان کنگره 60 آقای مهندس حسین دژاکام کاشف روش درمان به‌صورت کاهش تدریجی مواد مخدر با علامت اختصاری DST آب سردی بر پیکر روش‌های ناموفق ریخته و محاسبات را به‌گونه‌ای دیگر رغم زدند. ایشان معتقدند برای اعتیاد به هرگونه مواد مخدر ازجمله آمفتامین و شیشه درمان قطعی وجود دارد و در طی سالیان اخیر در عمل و تجربه به اثبات رسیده و امروز هیچ‌گونه آثاری از بیماری اعتیاد در افراد درمان شده با روش فوق‌الذکر دیده نمی‌شود.

لازم به ذکر است آنچه را که بنیان کنگره 60 در طی این دو دهه در راستای درمان بیماری اعتیاد تأکید داشتند شناخت از انسان بوده و هست و معتقد هستند تا به خودشناسی لازم نرسید، بسیار بعید است بتوانید از وادی اعتیاد خارج شوید و به همین منظور کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر را تألیف کردند که حاکی همین موضوع است.

انسان اگر دارای دو جزء است که هست؛ از صور آشکار و پنهان برخوردار است و بایستی شکافته شود. در قسمت آشکار انسان، ایشان دریافتند سیستم تولیدکننده مواد مخدر طبیعی جسم که در کنگره 60 موسوم به سیستم ایکس خوانده می‌شود چیست. همین‌طور در قسمت پنهان انسان، گفتند نفس انسان به‌مانند یخ است و آتش؛ از یکسو گاهی آن‌چنان منجمد می‌شود و یخ می‌زند که تبدیل به زمهریر می‌شود و از سوی دیگر آن‌چنان شعله می‌کشد که تبدیل به تنوره می‌گردد. مشکل انسان همین آتش و یخ بودنش است، به‌عبارتی‌دیگر انسان همیشه بین یأس و امید قرار دارد که البته برای انسان آگاه دو کفه ترازو از یأس و امید یکسان است؛ نه یأس و ناامیدی که یخزدگی به دنبال دارد و نه امید بی‌محابا و بی‌قیدوشرط که تبدیل به هوس‌ها می‌شود.

حال برای رسیدن به این شناخت و آگاهی و ایجاد تعادل لازم باید عملی صورت پذیرد؛ تا جایی که سقف فلک شکافته شود و طرحی نو درانداخته گردد. قطعاً برای چنین طرحی لازمهٔ آن اتصال است. این اتصال، اتصال فیزیکی نیست، این اتصال، بی تَکَیُّف و بی‌قیاس است. همان‌گونه که در کتاب آقای مهندس دژاکام آمده است: "این علم کاوشی است در میان چندین حلقه آفرینش که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن بداند که آن چیست." به زبانی دیگر یعنی به خویشتن رسیدن یعنی خودشناسی.

اکنون پیام کنگره 60 به اقصی نقاط جهان و به گوش تخصصی‌ترین مجامع علمی اعتیاد رسیده است و همه آن‌هایی که دستی از فهم و درک بر آتش اعتیاددارند متحیرند که چگونه است که کنگره60 توانسته است این‌چنین عملکردی داشته باشد .

نویسنده: مسافر قلم فرسا