English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه 1397/9/9؛ «نقش سی‌دی‌ها در آموزش و رهایی» و «سی دی کاشت»

گزارش  لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه 1397/9/9؛ «نقش سی‌دی‌ها در  آموزش و رهایی» و «سی دی  کاشت»

جلسه سیزدهم از دور پانزدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با دستور جلسه «نقش سی‌دی‌ها در  آموزش و رهایی» و «سی دی  کاشت» با استادی آقای دکتر مجید و نگهبانی جناب آقای مهندس دژاکام و دبیری دکتر آتوسا در روز جمعه مورخ 97/9/9 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سلام دوستان مجید هستم مسافر:

صبح همگی بخیر، امروز جمعه نهم آذرماه هزار و سیصد و نودوهفت است. امیدوارم صبح خوبی داشته باشید. من دانش‌آموخته دانشگاه شهید بهشتی، فارغ‌التحصیل سال 73، پزشک عمومی هستم؛ از همان اوایل کار، من دستی در درمان داشتم تا قبل از اینکه کلینیک‌های NLP راه‌اندازی بشود. 14، 15 سال کار درمان اعتیاد را با روش‌های مختلفی انجام می‌دادم و از سال 93 که با کنگره 60 آشنا شدم، خودم به‌عنوان مصرف‌کننده که آخرین آنتی ایکس من کوکائین بود به مدت 14 ماه در کنگره سفر کردم به راهنمایی آقای محسن زهرایی با داروی شربت OT به رهایی رسیدم، الآن هم مدت 21 ماه و خورده‌ای است که در سفر دوم هستم.

در خصوص سی‌دی‌های نشریات و استفاده بهینه از سی‌دی‌ها، خود آقای مهندس در سال 92 در سی دی به گروه‌درمانی اشاره می‌کنند و ایشان گروه‌درمانی را نفی می‌کنند و می‌گویند: امکان ندارد که در N.G.O ها یک گروه بیمار دورهم جمع شوند و از این جمع شدن نتیجه‌ای به‌جز زمان از دست دادن و گفتن روش‌ها یا علائم بیماری و نوع مصرفشان عایدشان بشود. یک نفر مصرف‌کننده تدخینی می‌رود، یا یک نفر مصرف‌کننده تزریقی و فرد مصرف‌کننده با یک آنتی ایکس دیگر، از آب درمی‌آید. تریاکی است، الکلی هم از آب درمی‌آید؛ یا درهرصورت به این شکل زمان را از دست می‌دهند. ایشان به درمان گروهی اعتقاد دارند و بر همین اساس، لژیون‌ها را تشکیل دادند. اساس درمان گروهی بسیار بسیار مهم است؛ آقای مهندس اعتقاد دارند که اگر کار دست نفس خود ندهید، نفس شما، کار دست شما می‌دهد. در مثلث درمان کنگره 60، سه ضلع: جسم، روان و جهان‌بینی که ضلع و قاعده آن را جهان‌بینی نامیده‌اند حائز اهمیت است. آقای مهندس می‌فرمایند: ما در اثر عدم تفکر و اندیشه عقلانی به یکسری از نیازهای بیرونی و درونی خودمان بها دادیم و مصرف‌کننده شدیم، پس باید این تفکر افیونی را به یک تفکر سالم تبدیل کنیم تا همچنان که در جامعه ما، چاقو وجود دارد و خیلی از افراد چاقوکش نمی‌شوند، مواد مخدر، الکل، مواد محرک وجود داشته باشد اما فرد نیاز به استفاده از آن را نداشته باشد.

در مثلث درمان، اگر جهان‌بینی فرد درمان شود، فرد به یک شکلی کاملاً روئین‌تن می‌شود در مورد مصرف هر آنتی ایکس و یا مسائل دیگر. در ادامه مسئله آقای مهندس فرمودند که من سی‌دی‌ها را به شکلی گفتم توزیع شود که هیچ منافع مالی نداشته باشد، بهترین سی دی استفاده شود، نوع سی دی، تکثیر آن، توزیع آن و وجود آن در شعب مختلف طوری باشد که مطالب از تهران تا اقصی نقاط ایران به یک شکل منتقل شود. ایشان در یک مورد بسیار بسیار دوستانه می‌فرمایند: من چه سن، چه سواد و سرمایه افراد را باید در نظر بگیریم که اگر بالاتر یا پائین تر باشند تمام اعضای کنگره، چه راهنما، چه کمک راهنما، چه رهجو باشند قبل از اینکه استاد یا کمک راهنما باشند شاگرد من محسوب می‌شوند و من بر همه واجب می‌دانم که از سی‌دی‌ها استفاده کنند. به‌عنوان یک استاد اعظم، از تمام رهجوها می‌خواهند که سی‌دی‌ها را گوش بدهند و کمک راهنماها قبل از تشکیل لژیون‌هایشان آن را 4 یا 8 بار گوش می‌دهند چراکه مطالبی است از شخص خود من و تعقل بدون تعصب روی فرمایشات عرفا، فلاسفه و پزشکان قدیم همچون ملاصدرا، ابن‌سینا، عطار و... در ادامه صحبت‌ها که عطار هفت وادی عشق را داشت، یا در جایی هست دوازده قانون، دوازده پله را گذاشتند، ما اینجا چهارده وادی را برای اینکه فرد به شناخت از دنیای درون و دنیای بیرون و آرامش فکری برسد، در نقاط ضعیف خودش، خودش را تزکیه و تصفیه بکند و با این تزکیه و پالایش به یک شناخت جدیدی برسد که هم در زمین و هم در زمان موفق و پیروز باشد.

 آقای مهندس فرمایشی از استاد رعد دارند که توصیه کرده بودند به مطالب کوچک اما پراهمیت توجه بفرمایید که در ادامه باعث مطالب بزرگی خواهد شد و این را در آن زمان با دادن سی‌دی‌ها و اعتقاد به حرمت‌های کنگره را مفروض دانستند برای اعضای کنگره. ما می‌دانیم اگر یک عده‌ای دورهم جمع شوند برای انجام کاری، اگر نقشه راه و قانونی نداشته باشند به هرج‌ومرج منتهی خواهد شد. وجود سی‌دی‌ها در خانه‌ها، در ماشین‌ها، در کلاس‌ها بسیار تا بسیار مفید فایده شده. برای خود من که دستی در نوشتن و خواندن داشتم، اصلاً سفر کنگره، تولد دوباره بود. گوش دادن به سی‌دی‌ها در من بسیار تولید علاقه می‌کرد. اوایل بسیار سخت بود؛ نوشتن آن، پاکنویس کردن آن، خلاصه کردن آن و بعد خوش‌خط نویسی آن کاملاً مرا برگرداند به دوران دبیرستان خودم؛ و تأثیر به سزایی در آرامش من، در روان من، در رفتن به مطب و ارتباط با بیماران خودم درهرصورت من را برد به دنیای کتاب و مطالعه و خیلی خیلی بیشتر از زمان قدیم آشنا کرد. استاد امین فرمودند: در کنگره 60، آبمیوه‌های متنوعی داریم؛ این آبمیوه‌های مختلف طعم و رنگ مختلفی دارد؛ ازجمله جلسات صبحگاهی، جلسات اردو، استخر شیرودی و سی‌دی‌ها و شیرین‌ترین میوه ازنظر ایشان گوش دادن به سی‌دی‌ها است. صحبت می‌کردند در سال 91 در یک بعدازظهر حالشان خوب نبود و یکی از سی‌دی‌ها را به‌صورت رندم برداشتند و گوش دادند و دیدند سی دی بوده که خودشان ایراد کردند و جالب این‌که نیم ساعت بعد به حال خوب رسیدند. ایشان می‌گویند ما حس‌های خوب داریم و حس‌های بد. نیروهای تاریکی مهم‌ترین ابزارشان خراب کردند حس‌های خوب است. با گوش دادن به سی‌دی‌ها فرد به نقطه‌ای می‌رسد که با شناخت شرک، کبر، کفر، حسادت و امثال آن بیشتر توجه خواهد کرد؛ و ضامنی خواهد بود که در آینده به آرامش دست پیدا کند.

در سی دی کاشت، آقای مهندس به یک مثلث اعتقاد دارند که در قاعده آن بذر قرار دارد و دریک ساق زمین و در ساق دیگر املاح و مواد است. همان‌طور که باید از طبیعت الگوبرداری کنیم، در مسائل تعلیم و تربیت بسیار سخت است و جامعه مصرف‌کننده بسیار سخت تعلیم پذیر است. باورهای سختی دارند، اطلاعات ناقصی دارند و شرایط نرمالی ازلحاظ پذیرش ندارند، آقای مهندس دژاکام در سخت‌ترین زمین‌ها بذرهای نیکو کاشتند. خیلی ممنون که به صحبت‌های من توجه کردید.

جلسه به مشارکت گذاشته شد

 

سلام دوستان فرشته هستم یک همسفر:

خیلی خوشحال هستم دوستان را می‌بینیم. در رابطه با دستور جلسه که نشریات و سی‌دی‌ها چه نقشی را دارند، من خودم به‌شخصه سال‌ها درس خواندم، مراتب درسی را طی کردم و این‌همه سال که گذشت، این‌همه مطالبی را که در این چهار، پنج سال یاد گرفتم از سی‌دی‌های جناب مهندس واقعاً تابه‌حال یاد نگرفته بودم و این تأثیرش را در زندگی شخصی خودم و زندگی کاری خودم به عینه دارم می‌بینم. فکر می‌کنم واقعاً همین‌طور است که جناب مهندس می‌فرمایند که اگر این سی‌دی‌ها نبودند غیرممکن بود ما بااین‌همه رهایی به این قشنگی برسیم و این‌همه سال طول بکشد و فالوآپ ها ادامه دارد باشد و افراد وسوسه برگشتن نداشته باشند. این روح بزرگ‌شده و بر نفس غلبه شده، تنها تیپر کردن موارد نمی‌توانست این کار را برای ما انجام بدهد. این ساختن روح است، این خودشناسی و این خداشناسی هست که این کار را انجام می‌دهد. کمترین آن در زندگی همه ما این هست که نظم را یاد گرفتیم و زندگی ما کمی مکانیزه‌تر شد. من واقعاً تشکر می‌کنم به‌عنوان یک پزشک به‌عنوان کسی که این سی‌دی‌ها را گوش می‌کنم و حالم خوب می‌شود و واقعاً توصیه می‌کنم به همه این سی‌دی‌ها را گوش بدهیم. من می‌خواهم بگویم که اگر میانگین مطالعه در کشور ما پایین است، میانگین مطالعه در کنگره 60 بالا است؛ و این حس اعتماد و افتخار هست برای ما که افرادی که این‌چنین هستند میانگین مطالعه‌شان از افراد عادی بیشتر است. واقعاً یکسری درس دانشگاهی است. من بازهم تشکر می‌کنم و ممنون از استاد جلسه که به من وقت مشارکت دادید.

سلام دوستان محسن هستم همسفر:

زمانی که وارد کنگره 60 شدم و هرچه تحصیل‌کرده بودم آن‌ها را کنار گذاشتم. چون جلسه اول که وارد شدم زیاد متوجه موضوعات نمی‌توانستم بشوم؛ و به این نتیجه رسیدم برای اینکه بهتر درک کنم خودم را یک آدم بی‌سواد در نظر گرفتم که آمدم می‌خواهم آموزش بگیرم، براین اساس شروع کردم به مطالعه کردن و گوش دادن سی‌دی‌ها و جلساتی که می‌آمدم در جمع شما بودم این‌ها خیلی به من کمک کرد، قبل از آن چندین سال کار کرده بودم درزمینهٔ اعتیاد، بسیار دیدگاه من وسیع‌تر شد و آشنا شدم به مسائل خیلی جدیدتری، بر این اساس توصیه خودم برای خودم این بود که حتماً باید به این سی‌دی‌ها گوش بکنم مرتب تا بتوانم آگاهی بیشتری داشته باشم. زمانی که با یک رهجو مواجه می‌شوم، مسائل خود را با من درمیان می‌گذارد بتوانم به او کمک کنم. راستش من زیاد نمی‌توانم صحبت بکنم، از این‌که به من فرصت دادید ممنون هستم.

 

سلام دوستان مینا هستم همسفر:

به استاد جلسه خدا قوت می‌گویم همچنین به نگهبان و دبیر محترمشان. من فکر می‌کنم این سه سالی که می‌روم شعبه شهر قدس، پنج، شش دفتر پر کردم از سی‌دی‌ها و آقای سرو این‌ها را گذاشتند در کلینیک و هر مسافری که شکایت می‌کند از نوشتن و سخت بودن نوشتن سی‌دی‌ها دفتر من را به آن‌ها نشان می‌دهند و می‌گویند خانم زارع هم سی‌دی‌ها را می‌نویسند و هر موقع هم که احتیاج داشتیم، رجوع کردیم به آن و درآوردیم و ثبت شده است؛ و چیزی که در نوشتن سی‌دی‌ها اتفاق می‌افتد این است که چند نکته یاد می‌گیریم و همان یادگرفتن باعث بهبود عملکرد سیستم ایکس می‌شود به نظر من و تأثیر دارد در حال خوش؛ و در مورد سی دی کاشت نکته‌ای که برای من جالب بود این بود که وقتی شما به دیگران کمک می‌کنید باعث می‌شود که کنترل خودت را به دست بیاوری، حال خودت بهتر می‌شود. کنترل نفس اماره و حال خوب به خودت دست می‌دهد. ممنون که به من وقت مشارکت دادید.

 

سلام دوستان بهرام هستم یک همسفر:

من تشکر می‌کنم که فرصت مشارکت داده شد. چیزی که در کنگره برای من جالب است این فرهنگ‌سازی است که اتفاق می‌افتد در حقیقت توقعات و قوانین و روش سفر کردن یکی از ابزار بسیار مهم آن همین سی‌دی‌ها هستند که در اقصانقاط کشور افراد به آن دسترسی دارند و استفاده می‌کنند و همین بحث فرهنگ‌سازی که توقعات در سی‌دی‌ها مطرح می‌شود، راجع به آن فکر می‌شود و رفته‌رفته درونی می‌شود در افراد. به نظرم خیلی جالب می‌آید افرادی که به‌عنوان مسافر می‌آیند در کلینیک خیلی وقت‌ها حداقل خود من در مجموعه خودم قادر نبودم که به مسافران خود بگویم که کتاب بخوانند، سی دی گوش کنند، اصلاً این حرف‌ها نیست، وقتی من به آن‌ها می‌گفتم می‌گفتند، نه اگر من می‌خواستم درس بخوانم که اعتیاد پیدا نمی‌کردم. ولی در کنگره 60 می‌بینیم که افراد ملزم می‌شوند به گوش کردن سی دی و قبول می‌کنند این برای من خیلی جالب است که این اثر چطور اتفاق می‌افتد و من برای اینکه مجاب بکنم می‌گوییم همان‌طور که خانم زارع گفتند ببینید من خودم گوش می‌دهم و می‌نویسم و می‌گوییم اگر شما هم استفاده بکنید حتماً اثر مطلوبی در زندگی شما خواهد داشت. در مورد سی دی کاشت می‌گوید اگر بخواهد یک آموزشی اتفاق بیافتد در حقیقت باید یک بذر مناسب داشته باشیم ما و برای اینکه این بذر مناسب حالا هرچه می‌خواهد باشد، بتواند رشد کند بایستی بستر مناسب داشته باشیم و این بستر را ایشان زمین معرفی می‌کنند و املاح و نور و آفتاب و من فکر می‌کنم یک‌چیز دیگری باید وجود داشته باشد این خواست است که این بذر کاشته شود. خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان الهام هستم همسفر:

در خصوص نقش سی‌دی‌ها در آموزش، در کنگره 60 ارتباط دستور جلسات باهم و این سی‌دی‌ها را که گوش می‌دهیم، نوع نگاه آقای مهندس و استاد امین به مسائلی که مطرح می‌کنند، خیلی قشنگ هست، من همیشه هفته‌ای چندبار این سؤال را از خانم دکتر می‌کنم که چطور آقای مهندس به این مسئله فکر می‌کنند و می‌دانند این مسئله مهم است و شاید بدرد همه می‌خورد، اما بخش مهمی که در کنگره 60 اتفاق می‌افتد بحث آموزش و یادگیری است در همان مثلث دانایی از آن نام می‌برند که انسان قدرت تشخیص ماهیت خواسته‌های خودش را داشته باشد و از آن به‌عنوان یک سرباز برای نگهداری عقل خود استفاده می‌کند، همان آموزش است. سی دی را در ماشین، در خانه، در مترو می‌توانیم گوش دهیم. هر موقع که خلاء را احساس کنیم می‌توانیم گوش دهیم، شاید کتاب و جزوه‌ها را در ساعت‌های خاص می‌توانیم استفاده کنیم ولی این نوع استفاده از سی‌دی‌ها و همگانی بودنش خیلی ارزشمند است؛ و مورد آخر که آقای مهندس فرمودند به‌صورت AP در سیستم‌های اندروید و موبایل بیاید فکر می‌کنم نورعلی نور شود و کار بسیار جالبی است. من کاری که انجام می‌دهم یک پک کامل از 14 وادی را معمولاً هدیه می‌دهم. فکر می‌کنم یک هدیه ارزشمند باشد که به اشتراک بگذارم دوستان استفاده بکنند. فکر کنم کار بسیار جالبی باشد. متشکرم که به من وقت مشارکت دادید.

 

سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر:

در مورد سی‌دی‌ها و اثری که روی من به‌شخصه گذاشته اینکه ما می‌توانیم علم را به زبان‌های مختلفی بیان کنیم، یک وقتی این‌قدر سخت و پیچیده‌اش می‌کنیم، نمی‌دانم دیدید بعضی‌ها می‌آیند سخنرانی می‌کنند و محتوای سخنرانی خیلی چیز مهمی نیست اما طوری صحبت می‌کنند که مخاطبین می‌گویند خیلی باسواد بود حالی‌مان نشد و این به نظر من یعنی هیچی. یک‌وقتی هست مطالب سنگین، علمی و مرتبط با زندگی را به زبان ساده بیان می‌کند، زبان ساده‌ای که همه بتوانند بفهمند یعنی ما در بین مسافرانمان طیف وسیعی هستند ازنظر تحصیلات صفر تا مراحل آکادمیک، من هر وقت این سی‌دی‌ها را خودم گوش دادم، به دیگران دادم گفتم که برداشت خود را بنویسید و نگاه می‌کنم می‌بینم برداشت‌ها خیلی قشنگ است. یادم می‌آید یک‌وقتی خیلی جوان بودم و علاقه به شعر و شاعری و مولانا داشتم، خدمت مرحوم علامه جعفری رسیدم فرمودند که تو مثنوی را چه می‌بینی گفتم پیاز، اول تعجب کردند و خندیدند و گفتند توضیح بده گفتم پیاز یه جوریه که بیرون آن دیده می‌شود ولی قابل‌خوردن نیست اما هرچه می‌روی در عمق‌تر تردتر و آبدارتر و قابل‌خوردن‌تر می‌شود، مفیدتر می‌شود، این است که همان‌طور که باید مثنوی را بارها خواند تا عمق ماجرا را فهمید من فکر می‌کنم سی‌دی‌ها را هم باید چندین بار گوش داد من خودم بار اول گوش می‌دهم، بار دوم و سوم می‌بینم یک برداشت‌های جدیدی به وجود می‌آید مثلاً یکی از این‌ها که برای من خیلی جالب بود و استفاده ازش می‌کنم مثلاً مثلث دانایی و دانایی مؤثر بود و بدون هیچ استثنایی همه این‌ها را تدریس می‌کنم سر کلاس، می‌گویم عزیزان شما دانشجویید و اینجا هم دانشگاه است. ولی دانایی نمی‌دانیم یعنی چی؟ دانایی یعنی روی این دانش خودت ضمن اینکه تجربه‌اش می‌کنی تفکر هم بکنی. برای چه به این رشته آمدی چه داری می‌خوانی، اینکه داری می‌خوانی چیست و مفهوم آن چیست، به چه درد زندگی‌ات می‌خورد، چکار می‌خواهی در مورد آن بکنی این مسئله همین دانایی و تفکر یک ابزار آموزشی بسیار قوی است که من دارم در دانشگاه از آن استفاده می‌کنم و دانشجوها واقعاً دارند از آن بهره‌برداری می‌کنند.

ما فکر می‌کنیم این سی‌دی‌ها داده شده فقط برای مسافرها و همسفرها من فکر می‌کنم برای همه انسان‌ها اگر با عشق و علاقه گوش بدهند بدرد آن‌ها می‌خورد. در مورد سی دی کاشت هم یک نکته ظریف در این سی دی هست و این هست که شما وقتی یک بذری را می‌کارد ظاهراً این بذر را گم می‌کند، انگار ضرر می‌کند. یعنی یک پولی را داده یک موادی را تهیه کرده و پاشیده روی زمین تازه یک شخم هم زده برود زیرزمین انگار یک‌چیز باارزشی را گم کرده ولی اگر یک پروسه درست روی این انجام شود، نور کافی، آب کافی، مراقبت کافی خواهیم دید که این دانه‌ای که به‌ظاهر گم‌کرده‌ایم در آینده ده‌ها برابر آن را به ما محصول می‌دهد. ما در کاشت هیچ‌وقت ضرر نمی‌کنیم. همیشه یک سودی و یک منافعی برای آیندگان خواهد داشت و نکته دیگر اینکه وقتی ما می‌کاریم و می‌بینیم که دیگران دارند از آن استفاده می‌کنند لذت می‌بریم ولی در کنگره و در این سی‌دی‌ها ما به این نتیجه می‌رسیم که در دادن و به‌اصطلاح خدمت کردن لذت بیشتری هست و به همین دلیل یکی از بزرگ‌ترین افتخارات در کنگره این هست که یکی خدمت کند. بتواند کاری را انجام بدهد که دیگران از آن بهره ببرند. خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان نازنین هستم یک همسفر:

آقای دکتر مسعود این‌قدر قشنگ صحبت کردند که من فکر نمی‌کنم حرفی برای گفتن باقی مانده باشد. من سی‌دی‌هایی که به‌تنهایی گوش می‌کنم خیلی تأثیر در زندگی و هم در کارم دارد. من برای اینکه بتوانم اجرایش بکنم فکر می‌کنم به بیماران خود هم توصیه می‌کنم که این سی دی فقط برای افراد مصرف‌کننده مواد نیست و آن‌ها هم می‌توانند استفاده کنند و آموزنده هست و من هر شب وادی یک را حداقل 14 بار خوانده‌ام. چون بی‌خوابی به سراغ من می‌آمد می‌گفتم با مطالعه شاید بتونم چشم‌هایم را خسته کنم و ذهن خود را آماده‌تر کنم برای گیرایی مطالب و این‌طور شد و من در وادی‌ها بیشتر مطالب را یاد گرفتم؛ و ممنون هستم از آقای مهندس که این مطالب را به این زیبایی آماده کرده‌اند و هر دفعه که گوش می‌کنم مطالب قشنگ‌تری از آن آموزش می‌گیرم. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان محسن هستم یک همسفر:

من در مورد سی دی کاشت می‌خواهم صحبت کنم. درواقع وقتی سی دی را گوش می‌کردم فکر کردم که این می‌تواند تمثیلی باشد از مراحل درمان که در ابتدا آقای مهندس از بستر مناسب صحبت می‌کنند و آموزش دادن فردی که مصرف‌کننده هست و حالا می‌خواهد تبدیل بشود به یک مسافر باید درواقع این بستر و این زمینه در آن شخص آماده شود و آن خواست و تمایل در آن فرد به وجود بیاید که بخواهد از یک فرد مصرف‌کننده به یک مسافر و رهجو تبدیل شود؛ و تا آماده برای کاشت آن بذر شود و آن بذر درواقع می‌تواند روشD.S.T و شربت O.T باشد؛ و بعدازآن مواد و مراقبت هست که در کشاورزی به آن داشت می‌گویند، یعنی نگهداری که درواقع طی شدن مراحل درمانی در کنگره 60 هست که شامل آموزش‌ها و درواقع مصرف شربت O.T است؛ و یکی هم بحث زمان که وقتی بذری کاشته می‌شود حتماً باید زمانی را سپری بکند که درواقع دانه و این بذر به ثمر بنشیند که در روش D.S.T باید حتماً آن زمان طی شود که آن حاصل به وجود بیاید.

سلام دوستان زهره هستم همسفر:

در کتاب 60 درجه‌یک نکته‌ای هست که سردار می‌فرمایند که ما به دنیا آمده‌ایم که آموزش بگیریم و خدمت کنیم. آموزش چطور هست، هرکسی بنا بر سرنوشت و تصویر و تقدیری که رقم خورده برایش در جایگاه‌هایی که قرار می‌گیرد آموزش بگیرد و خدمت کند. تقدیر من هم این‌طور بود که مددکار بشوم و در این جایگاه بنشینم و بتوانم آموزش ببینم و کمک کنم. بیماران ما به ما می‌گویند تو رو خدا یک راهکاری به ما یاد بدهید که ما از شر مواد راحت شویم، من تنها چیزی که می‌توانم به آن‌ها بگویم این است که شما باید در کلاس‌ها بنشینید و آموزش بگیرید تا شما 5/1 دانایی‌تان افزایش پیدا کند، 5/1 هم میزان مواد شما می‌آید پایین و از من می‌پرسند چطور آموزش می‌گیرید در کلاس می‌گویم شما تشریف بیاورید سرکلاسها بنشینید تا متوجه شوید این آموزش‌ها بدرد شما می‌خورد یا نمی‌خورد؛ و همان‌طور که من نگاه می‌کنم تجربه کردم، نوعی روان‌درمانی محسوب می‌شود این آموزش‌ها یعنی اگر فرد دچار اختلالی هم باشد، به‌مرورزمان اختلالش با این آموزش‌ها برطرف می‌شود. ممنون که به من وقت مشارکت دادید.

سلام دوستان اردشیر هستم یک همسفر:

در مورد تأثیر سی دی در آموزش می‌توانیم چند پارامتر را در نظر بگیریم، آن‌هایی که مصرف‌کننده هستند نظم در آن‌ها وجود ندارد و پذیرش نقص خودشان هست، وقتی سی‌دی‌ها را گوش می‌کنند اولین چیزی که آن‌ها یاد می‌گیرند در این زمینه این است که ما یک نظمی داریم و یک ترتیبی داریم که جهان روی آن می‌چرخد؛ و اگر من این قضیه را شروع کردم من قرار است یاد بگیرم، من چیزی نمی‌دانم، وقتی‌که به این باور برسند نقطه شروع درمان است؛ و در کنگره 60 همه می‌توانند از سی‌دی‌ها بهره‌مند شوند و هرروز مطلب تازه‌ای یاد می‌گیرند و آرام‌آرام دوربین را می‌گذارند روی خودشان و این آغاز یک موفقیت برای زندگی کردن می‌باشد. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان ندا هستم یک همسفر:

من خودم همیشه سی‌دی‌ها را در خانه و در ماشین گوش می‌کنم منتهای مراتب مشکل اینجاست که در جمع صحبت کردن همیشه برایم سخت بوده و در دانشگاه هم همیشه در کنفرانس‌ها مشکل داشتم ولی یک روزی آقای مهندس گفتند میکروفن نباید برگردد میکروفن رسید به من و یکم ترس من از صحبت کردن در جمع کمتر شد. ولی همیشه صحبت‌ها را گوش کردم و استفاده کردم. همیشه دلم می‌خواست یک پیشنهادی را بدهم آقای مهندس ما می‌خواهیم یک تایم بیشتری را خود شما صحبت کنید و ما استفاده کنیم، چون آن وقتی که شما خودتان صحبت می‌کنید خیلی لذت‌بخش است چون نوع صحبت کردن شما به خاطر داشتن آن تجربیات باعث می‌شود که خیلی بیشتر ما استفاده کنیم و اگر این مسئله وجود داشته باشد خیلی عالی می‌شود، ممنون از لطف شما. ممنون که به خاطر وقت مشارکت.

 

سلام دوستان حسین هستم یک همسفر:

یک مطلبی که در مورد سی دی عنوان نشد این بود که آقای مهندس فرمودند اگر سی‌دی‌ها در کنگره نبود شورش در کنگره ایجاد می‌شد و این اهمیت سی‌دی‌ها را گوشزد می‌کنند. در مورد سی دی کاشت زمین اول سفت هست اگر بخواهیم چیزی بکاریم باید ابتدا آن را شخم بزنیم و آماده کنیم برای کاشتن بذر. سی‌دی‌ها هم همان کار را در زمین سفت انجام می‌دهند، شخم می‌زنند دل ما را تا آرام‌آرام بذر که می‌کاریم قشنگ رشد کند و نتیجه بدهد. خیلی ممنون مرسی.

سلام دوستان سهیلا هستم یک همسفر:

اولین جلسه هست که من شرکت می‌کنم دوست دارم که از صحبت‌های بقیه دوستان استفاده کنم.

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر:

در مورد نقش سی‌دی‌ها در آموزش، بحث یادگیری در زندگی ما از کودکی تا بزرگ‌سالی ناقص هر چیزی را یاد گرفتیم و رشد کردیم ولی سی‌دی‌ها بیشتر تکمیل‌کننده آن یادگیری‌های ناقصی هست که در زندگی‌مان داشتیم و کسانی که در کنگره شرکت می‌کنند بحث یادگیری آن‌ها خیلی خوب بوده و در کنگره آموزشی که دارند فرا می‌گیرند، همین سروقت حاضر شدن و مطالب دیگر و برای خود من هم خیلی آموزش داشته و آن چیزهایی که شاید می‌دانم و فراموش می‌کنم و اجرا نمی‌کنم را یک جورایی به من گوشزد می‌کند. در مورد سی دی کاشت هم هر چیزی را که بخواهیم یاد بگیریم، حتماً یک فعل‌وانفعالاتی در ما ایجاد می‌کند و این فعل‌وانفعالات نیاز دارد به آن چیزی دارد که من از درونم شکوفا شوم؛ و آن شکوفایی در آن بذری هست که شکوفا شود و رشد کند و من به آن جلایی که بخواهم برسم و ممنون که به من وقت مشارکت دادید.

جناب مهندس

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:

امیدوارم حال همه شما خوب باشد حال من هم به حمدالله خوب است. این بحث می‌شود یاد بهروز وثوقی می‌افتم در فیلم گوزن‌ها یا گو، زن‌ها. گو، زن؛ آن تیغی هست که به خشخاش می‌زنند، پنج، شش تا سر دارد آن را می‌گویند، گو، زن. در آنجا خوب بهروز وثوقی مصرف‌کننده‌ای بود که هروئین مصرف می‌کرد. لات بود در جنوب شهر و بدنام زندگی می‌کرد، صحبت می‌کرد می‌گفت که آیا به من یاد دادید که من یاد نگرفتم؟! می‌گفت من چه اشتباهی کردم در محله بدنام و خلاف و چاقوکشی و این چیزها، آیا کسی آمد به من فرانسه یاد بدهد که من یاد نگرفتم؟! آیا کسی آمد به من پیانو یاد بدهد، کسی به من درس یاد بدهد، کسی آمد به من مطلب یاد بدهد که من یاد نگرفتم؟! ما واقعاً یاد نگرفتیم؛ بعضی‌اوقات وقت‌شناسی را بزرگان و اندیشمندان جامعه ما بلد نیستند، حتی در حد وزیر و وکیل؛ جلسه ساعت 9 شروع می‌شود، آقای وزیر ساعت 11 می‌آید. مثلاً می‌گویم، خود ما قرار ملاقات داریم برایمان مهم نیست، می‌گوییم 9 می‌آییم، 5/9 می‌رویم، می‌گوید همایش ساعت 10 شروع می‌شود، 5/10 می‌رویم. می‌گویند جلسه 12 تا 2 هست، جلسه ساعت 1 شروع می‌شود تا 4 بعدازظهر حتی این‌ها را آموزش ندیدیم. انسان به‌طورکلی یک موجود خوب و نازنینی است در کل. اگر انسان‌ها بد هستند و آزار می‌رسانند، به خاطر این است که آموزش ندیدند و بلد نیستند. بلد بودن هم به حرف نیست؛ مسعود گفت، دانایی به حرف نیست، تجربه می‌خواهد، تفکر را هم می‌خواهد، آموزش را هم می‌خواهد؛ بنابراین ما نیاز داریم به این‌ها. خوب می‌بینیم الآن این بچه‌ها دو هزار نفر دارند بازی می‌کنند؛ شما یک پارک معمولی بروید، چندین برخورد و دعوا و درگیری می‌بینید، چندین مسئله می‌بینید. ما الآن 14، 15 سال هستیم اینجا اتفاقی نمی‌افتد، کسی باکسی درگیر نمی‌شود، صدای کسی بالا نمی‌رود، خانواده‌ها، خانم‌ها در امنیت هستند، به خاطر این است که یاد گرفتند و آموزش دیدند و یاد می‌گیرند. پس هر انسانی اگر یاد بگیرد امکان ندارد بدی کند، امکان ندارد خیانت کند، اگر بدی می‌کند، اگر خیانت می‌کند همه بر مبنای جهل انسان‌ها است، اگر این برطرف بشود ما مشکلی نخواهیم داشت؛ بنابراین ما باید آموزش می‌دادیم افراد را. ما در هفته قبل که لژیون مالی بود، در کنگره 60، این حرف این‌قدر عجیب است مثل‌اینکه بگوییم جزء عجایب هفت‌گانه دنیا  که داریم، این می‌شود عجایب هشت‌گانه دنیا؛ ما در هفته لژیون مالی نزدیک به 10 میلیارد تومان پول جمع کردیم که 8 میلیارد تومان آن نقدی پرداخت شده و دو میلیارد تومان آن چکی است. خوب کجای جامعه دیدید که مصرف‌کننده مواد مخدر چنین پولی را بدهند. یک میلیارد تومان خیلی پول است؛ گرچه ما مسائل 3 میلیارد تومان و 5 میلیارد تومان داریم، کاری به آن‌ها نداریم ولی زیاد است. آقای کرباسچی می‌گفت برای اینکه بدانید یک میلیارد تومان چقدر است، آن اوایل که شهردار شده بود، گفت از زمان رسول خدا تا اکنون یک میلیارد دقیقه نشده، از زمان مبعث رسول خدا تا امروز 670 یا 680 میلیون دقیقه شده، هنوز یک میلیارد دقیقه نشده. یک میلیارد تومان یعنی اگر هزار نفر یک‌میلیون تومان بدهند می‌شود یک میلیارد تومان، ده هزار نفر اگر هر نفر یک‌میلیون تومان بدهند می‌شود ده میلیارد تومان، این‌ها در پرتو چیست؟! فقط در پرتو آن آموزش‌های صحیح است. ما بیشتر از هفتاد هزار نفر هستیم در سراسر کشور باید همه را تحت پوشش یک نوع آموزش قرار می‌دادم، الآن ما نمی‌توانیم بگوییم بچه‌های بوشهر بیشتر باسواد هستند یا آکادمی تهران. یک موقع می‌بینید که دورافتاده‌ترین شهرستان‌های ما خیلی باسوادتر و آگاه‌تر از بچه‌های خود مرکز در تهران هستند.

خوب این‌ها همه در پرتو آن آموزش‌هایی است که در سی‌دی‌ها داده می‌شود. شما دانشگاه می‌روید می‌خواهید درس بخوانید کلی کتاب دارید، ما هم کلی درس داریم، کتاب داریم، مشق داریم، اگرنه نمی‌توانیم، بنابراین نقش این‌ها بر عهده سی‌دی‌ها است. ما نزدیک به هفتاد هزار، هشتاد هزار سی دی داریم، چندین سیستم هست که دارد این‌ها را تولید می‌کند؛ می‌بینید از شنبه شروع می‌شود، دوشنبه همه کارتون‌ها زده می‌شود با اتوبوس به سمت شهرستان‌ها می‌رود و قبل از هفته تمام این سی‌دی‌ها به شهرستان‌ها می‌رود و منابع مختلفی، جهت‌های مختلفی به این‌ها آموزش داده می‌شود و من در کنگره می‌گویم در مثال مناقشه نیست، درست مثل فیلبانی که با یک چکش چوبی بزرگ ایستاده بالای سر فیل که چپ برو، راست برو. ما این آموزش‌ها را در کنگره داریم و همه دارند از آن استفاده می‌کنند و اصولاً بچه‌های کنگره 60 اهلی می‌شوند. شما می‌گویید، مگر مردم بیرون وحشی‌اند، بله 90 درصد آن‌ها وحشی هستند، با کوچک‌ترین حرفی به شما پرخاش می‌کنند، اصلاً آداب معاشرت بلد نیستند، من هرکدام از بچه‌های کنگره 60 وارد اتاق من می‌شوند، می‌ایستند تا من اجازه ندهم نمی‌نشینند، ولی هر کس از بیرون می‌آید همین‌طور صندلی را می‌کشد، می‌نشیند برای خودش. با وضعیت ناجوری هم می‌نشیند، خوب برای اینکه آموزش ندیدند که ما در سی دی می‌گوییم که اگر اداره‌ای، مطبی، هر جا می‌روی تا وقتی به شما اجازه ندادند حق نشستن ندارید. باید آن شخص به شما اجازه بدهد که شما بنشینید. می‌گوییم وقتی‌که سوار تاکسی می‌شوی اول شما باید سلام کنید، وقتی کسی وارد یک مکانی می‌شود آن شخص باید سلام کند حالا 70 سال یا 80 سالش باشد، وارد اتاقی می‌شود او باید سلام کند، وارد تاکسی می‌شود، او باید سلام کند، وارد خانه می‌شود او باید سلام کند، حتی این قوانین خیلی ساده و پیش‌پاافتاده و خوشبختانه، سی‌دی‌ها آمد کار ما خیلی راحت شد، قبلاً این نوارهای کاست بود، چندین دستگاه ضبط‌صوت داشتیم هر نوار باید می‌نشستیم نیم ساعت، یک ساعت تا پر می‌شد، ضبط می‌شد. سی‌دی‌ها آمد کار خیلی خیلی راحت شد. خوشبختانه در همین لژیون پزشکان دکتر محمد صالحی به ما پیشنهاد کرد که بیا این‌ها را ببریم روی اَپ؛ الآن داریم می‌بریم روی اَپ، کمک کرد، همکاری کرد و ما این‌ها را به‌زودی می‌بریم روی اَپ؛ یعنی شما روی موبایل خودتان می‌توانید سی دی را بگیرید و استفاده کنید و کار ما هم خیلی خیلی جلوتر افتاد و با تکنولوژی داریم می‌رویم جلو.

یک نکته من به شما بگویم، ما می‌خواهیم کلینیک‌ها قوی شوند، نیرومند شوند، برای این کار، دارند لژیون تشکیل می‌دهند؛ وقتی لژیون تشکیل می‌دهند ما می‌خواهیم بچه‌هایی که به رهایی می‌رسانند بچه‌های کلینیک باشند، کلینیک برایشان مهم باشد، جایگاه اصلی آن‌ها کلینیک باشد، جایگاه اصلی آن‌ها کنگره 60 نباشد؛ یعنی شما بیاورید در کلینیک و بعد بگویید برو کنگره 60، شماها کنگره 60 بیایید ولی بقیه را دعوت نکنید بیایند کنگره 60، چون کنگره 60 یک جایگاه خیلی بزرگ و وسیع مثل دریا می‌ماند و آنجا کوچک می‌ماند. بنابراین این‌ها باید در همان کلینیک آموزش ببینند، در کلینیک، آموزش‌های کنگره هست، کتاب کنگره هست، D.S.T هست، راهنما هست. منظورم این است آن‌ها باید وفادار و پایبند به کلینیک باشند. آن رهجوی کلینیک نباید بیاید پول بدهد برای لژیون مالی کنگره 60؛ باید برای خود کلینیک باشد، هر کاری می‌خواهد بکند باید برای خود کلینیک بکند، چون اگر کلینیک‌ها قوی شوند و نیرومند شوند ما افراد بیشتری به رهایی می‌رسانیم و بعد خود برگه رهایی را باید یواش‌یواش خود دکتر کلینیک امضاء کند. حالا می‌آورند امضاء می‌کنم روی چشمم انجام می‌دهم، هیچ مشکلی نیست ولی می‌خواهم کلینیک‌ها قوی شوند. امروز هشت‌ نفر رهایی داریم. هشت رهایی مال کلینیک است. کلینیک ساحل قزوین پنج‌ نفر رهایی آورده است، شوخی نیست، خیلی عالی است. کلینیک اندیشه نیک اصفهان است، یک رهایی آورده، کلینیک شفای سبز نارمک است یک رهایی آورده، کلینیک فرشته هم یک رهایی آورده؛ خوب خیلی خوب است، این‌ها محصول کلینیک هستند؛ این‌ها محصول کنگره 60 نیستند. من نمی‌خواهم این‌ها وفادار به کنگره 60 باشند. این‌ها باید وفادار به خود کلینیک باشند؛ یعنی خود کلینیک باید یک کنگره 60 کوچک شود. چون هدف ما رهایی انسان‌ها از دام اعتیاد است. باید موقعیت کلینیک‌ها را قوی کنیم. اگر کلینیک‌ها ازنظر مادی قوی شوند، روی پای خودشان بایستند می‌توانند خدمات بهتری ارائه بدهند. اگر کلینیک‌ها ازنظر مادی ضعیف باشند نمی‌توانند خدمات را ارائه بدهند، برای اینکه نیرومند شوند باید خود مسافرها به کلینیک‌ها کمک کنند. چون نیست که جراحی بکنند، پنج دقیقه بگویند 14 میلیون تومان بده، باید در ماه 100 هزار تومان، صد و پنجاه هزار تومان می‌خواهد بگیرد، بعد مسئله دیگری، از راه و اصول کنگره 60 کلینیک‌ها خارج نشوند. قوانین را ما گفتیم که کسی که در سفر اول است، اصلاً مسافرت نباید برود، خوب درست هم هست، خیلی‌ها هستند می‌خواستند بروند اربعین می‌گوییم نه نباید بروی، خیلی‌ها هستند می‌خواهند بروند حج تمتع می‌گوییم نه نباید بروی، می‌گویند مهندس، حج است، پنج سال است ثبت‌نام کردیم می‌گویم نه نباید بروید، گفتم مرد حسابی شما چطوری می‌خواهی بروی حج، شما چطور می‌خواهی به شیطان سنگ بزنی تو خودت مصرف‌کننده مواد مخدری، پیرو شیطانی، خوب بشو بعداً برو، کربلا می‌خواهی بروی، برو، ولی نه این‌طور که تریاک بخوری، شیره بخوری، ببری آخر، ما گفتیم نروند، یکی از کلینیک‌ها گفته بروند، به آن‌ها متادون هم داده گفته حالا آنجا نمی‌توانی شربت تریاک را ببری، بیا من به شما متادون می‌دهم که بروید. یا خارج از نوبت این کارها را انجام می‌دهد. خوب ما آن کلینیک‌ها را جمع می‌کنیم و برایشان مریض نمی‌فرستیم. خبرها به ما برسد، ما یواش‌یواش آن‌ها را حذف می‌کنیم. پس باید قوانین را خیلی محکم نگه داریم و همه ما باید سعی کنیم که کلینیک‌ها قوی شوند، راهنماها هم که به کلینیک می‌دهیم همین‌طور است؛ راهنماهایی که ما به کلینیک می‌دهیم باید کلینیک را قوی کنند باید تعصبشان نسبت به کلینیک باشد البته در صراط مستقیم در جهت مستقیم سعی کنند کلینیک را تقویت کنند. اگر کلینیک‌ها خواستند، احتیاج داشتند به راهنما، بگویند به قسمت‌ها، بنویسند و این کار را انجام بدهند. یکسری بچه‌ها هم داریم که ما هفت، هشت سال پیش گفتیم که بچه‌ها بروند روانشناسی بخوانند، یا مددکاری، رشته‌هایی که می‌خورد به اعتیاد. یکسری روانشناس ما داریم در خودمان، این هست که کلینیک‌ها نیاز به روان‌پزشک داشتند یا کادرهای پزشکی، بگویند ما خانم‌هایی داریم که رشته روانشناسی خوانده‌اند، آقایانی داریم که روانشناسی خوانده‌اند، اگر بخواهید می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید در کلینیک خودتان، هم روانشناس کلینیک شما بشوند هم راهنمای هم‌سفران شما؛ این‌ها هم در کنگره داریم که می‌آیند که بتوانید از این‌ها به‌عنوان نیروی خوب در سیستم خودتان استفاده کنید.

خوب امیدوارم که به رهایی بیشتری برسید، خوب حالا لژیون پزشکان دارد مسابقه می‌گذارد با آکادمی ما؛ مثلاً آکادمی، هفته پیش صد و هفت نفر رهایی مواد و سیگار داشتیم. اینجا هم دارد زیاد می‌شود.

کلینیک شفای سبز، نام دکتر، دکتر حمیدرضا فتحی، کمک راهنما و روانشناس، احسان و نام مسافر هم کامران، تشریف ببرند.

نفر بعدی از کلینیک اندیشه نیک اصفهان، خانم دکتر زهره، نام راهنما: مسعود نام مسافر: محمدرضا.

کلینیک خانم فرشته نام پزشک، دکتر فرشته نام راهنما: حسن بابایی نام مسافر: محمدرضا.

خوب این سه گروه تشریف ببرند بالا، از حالا شرکت تمام راهنمای همه کلینیک‌ها در لژیون پزشکان فعلاً به‌صورت خودمختار می‌گذارم.

سلام دوستان احسان هستم یک مسافر:

اول از جانب دکتر فتحی عذرخواهی می‌کنم ایشان پیام دادند که سرما خوردند. من کمک راهنما و روانشناس کلینیک شفای سبز هستم و امروز در خدمت شما هستم تا ورود کامران عزیز به سفر دوم را خدمت شما اعلام کنم، خیلی ممنون.

سلام دوستان کامران هستم یک مسافر:

تخریب دوازده سال، آخرین آنتی ایکس مصرف روزانه 40 سی‌سی شربت اوپیوم، مدت 11 ماه سفر کردم به روش D.S.T با داروی O.Tبه راهنمایی آقای احسان رنجبر. من غالب مصرفم تریاک بود از بیست‌وسه چهار سالگی من درگیر این مسئله بودم و اولین بار مراجعه کردم به بهزیستی و داروهای سم‌زدایی و یکسری داروهای خواب‌آور بود که خیلی تجربه تلخی بود و آخرین بار هم قبل از اینکه با کلینیک آقای رنجبر آشنا بشوم سم‌زدایی با یو آر دی را تجربه کردم که خیلی دردناک بود و من بعد از یو آر دی هفتادوسه روز مثل یک جسد روی تخت افتاده بودم و قدرت انجام هیچ کاری را نداشتم. زمانی که به کلینیک و خدمت آقای رنجبر رسیدم واقعاً توان نفس کشیدن نداشتم، خدا را شکر می‌کنم که الآن این لحظه را دارم تجربه می‌کنم.

 

سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر:

من هم از جانب دکتر صادقی عذرخواهی می‌کنم، ایشان مشکل کلیه داشتند، نتوانستند اینجا حاضر شوند؛ و من رهایی آقای محمدرضا را خدمت همه شما عزیزان، همین‌طور آقای مهندس، دیده‌بان‌های محترم و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم و برای همه شما عزیزان آرزوی سلامتی می‌کنم ممنون.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر:

آخرین آنتی ایکس مصرفی من تریاک مدت ده ماه است سفر می‌کنم به روش D.S.T با داروی O.T با راهنمای خوبم آقا مسعود و یک ساعت است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستم. من از بیست‌وپنج‌سالگی مصرف تریاک را شروع کردم. از آقای مهندس خیلی تشکر می‌کنم و از کلینیک اندیشه نیک و از خانم دکتر صادقی و آقا مسعود گل. ممنون.

 سلام دوستان حسن هستم یک مسافر:

من تبریک می‌گویم این روز قشنگ را به محمدرضای عزیز به خانم دکتر صادقی و راهنمای خوبم آقا مسعود و تیم کلینیک که واقعاً زحمت می‌کشند متشکرم.

سلام دوستان فرشته هستم یک همسفر:

من واقعاً خدا را سپاس می‌گویم، من سال‌هاست منتظر دیدن این روزهای قشنگ بودم و یادم هست به آقای مهندس می‌گفتم من چکار کنم که این کار زودتر عملی شود و ایشان به من گفتند که شما فاکتور زمان را مثل‌اینکه اجرا نکردی، تو در جهت آن حرکت کن زمانش که برسد این اتفاق قشنگ می‌افتد و تو لحظات زیبا را احساس می‌کنی؛ و من چون یکشنبه‌ها کلاس همسفرها را من خودم برگزار می‌کنیم من پشت سر آقای مهندس می‌گویم که خدا را شکر که آقای مهندس دچار این چالش بزرگ شدند که مسیر زندگی ما مشخص بشود و من نوعی و افراد همسفر و مسافر بتوانیم یک مسیر جدیدی در زندگی یاد بگیریم بلکه بتوانیم کشورمان را بسازیم. من بازهم تشکر می‌کنم از اینکه آقای محمدرضا به درمان رسیدند، افتخار می‌کنم این همای سعادت است برای من و از کلینیک محترم خود تشکر می‌کنم مخصوصاً از جناب آقای بابایی بسیار بسیار وقت می‌گذارند و منظم و یکی از بهترین راهنمایان هستند، ممنون هستم از همه شما.

سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر:

با شش سال تخریب وارد کلینیک فرشته شدم، آنتی ایکس مصرفی من تریاک بود، مدت یازده ماه و نیم به کمک راهنمای خوبم آقای بابایی سفر کردم به روش D.S.T و داروی درمان شربت O.T و شش روز است که رها هستم.

من در گذشته دور چهار سال مصرف تریاک داشتم و به روش خودم سیزده سال مصرف را کنار گذاشتم و مجدداً سه سال پیش بعد از سیزده سال مبتلا شدم و یک سال پیش که با کنگره آشنا شدم به فضل الهی و کمک شما توانستم آزاد و رها شوم؛ و از جناب آقای بابایی، از کلینیک محترم فرشته و خانم دکتر و شخص جنابعالی تشکر و تقدیر کنم.

 سلام دوستان نازنین هستم یک همسفر:

البته من پرستار و مدیریت کلینیک فرشته را به عهده دارم و به آقای بابایی تبریک عرض می‌کنم و به خانم دکتر که این وقت را به من هم دادند که بتوانم در کلینیک خدمتگزار باشم و همین‌طور تبریک می‌گویم به آقای محمدرضا که از روزی که به کلینیک آمدند به ایشان توصیه کردم که با روش D.S.T درمان شوند و ایشان یک روز هم تأخیر نکردند و در جلسات منظم شرکت می‌کردند و خوب صحبت می‌کردند و به رهایی رسیدند به ایشان تبریک می‌گویم. ممنون.

سلام دوستان عادله هستم یک همسفر:

من روانشناس کلینیک فرشته هستم و به‌نوبه خودم به محمدرضا و آقای بابایی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. واقعاً آقای بابایی زحمت کشیدند و ما همه هدفمان خوب شدن و به درمان رسیدن این بیماران عزیز است؛ و حالا فرقی نمی‌کند چه روانشناس باشد، چه راهنما باشد، چه مهندس دژاکام عزیز باشند. هدفمان یکی است. خواهش می‌کنم.

سلام دوستان زهره هستم یک همسفر:

از آقای بابایی خیلی تشکر می‌کنم، از آقای مهندس خیلی تشکر می‌کنم؛ و ورود به سفر دوم آقای محمدرضا را به ایشان تبریک می‌گویم.

سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر:

 تشکر می‌کنم از آقای بابایی، خانم دکتر تکه پزی و مهندس دژاکام و تبریک می‌گویم به آقای محمدرضا. ممنون.

پنج رهایی از قزوین:

سلام دوستان موسی هستم یک مسافر:

بنده راهنمای کلینیک ساحل هستم در استان قزوین، خوشحال هستم که در این جایگاه خدمت می‌کنم، باعث افتخار است که توانستم آنچه که خودم در طول دوره درمانی‌ام با آن آشنا شدم با دوستانم که دنبال درمان و رهایی بودم انتقال بدهم. آمدیم اینجا که ورود دوستان عزیزمان آقایان: احمد، اسماعیل، مظفر، خدایار و آقای عادل را به سفر دوم معرفی کنم و خوشحال هستم و متشکرم از خانم دکتر کریمی که فرصت را فراهم کردند در کلینیک این هدف والا را دنبال کنیم، از روانشناس خانم جباری متشکرم و یک تشکر بسیار دل‌نشین و از ته دل از جناب مهندس دژاکام چون واقعاً دوست دارم این درمان در کل دنیا باشد چون من تجربه داشتم و در کشور فرانسه هفت سال زندگی کردم و از ایران رفته بودم که اعتیاد خود را درمان کنم ولی متأسفانه وقتی وارد کشور فرانسه شدم مجبور شدم متادون، کوکائین، هروئین و کراک را آنجا تجربه بکنم، از ایران رفتنی فقط شیره تریاک مصرف می‌کردم. متأسفانه به خاطر مصرف کراک و هروئین به‌وسیله پلیس دیپورت شدم به ایران و همیشه در فکر من بوده که این روش در کل دنیا انجام شود و این خواست قلبی من هست. احساس می‌کنم که داریم نزدیک می‌شویم به راهی که آقای مهندس دنبال کرده و مطمئناً به آن خواهیم رسید در آینده‌ای نزدیک و باعث افتخار است که کنار شما هستم. متشکرم.

سلام دوستان نوشین هستم یک همسفر:

از کلینیک ساحل قزوین خدمت شما رسیدیم و ورود به سفر دوم این پنج مسافر عزیز را تبری می‌گویم همچنین خسته نباشید می‌گویم به آقای علی پور و خانم جباری و از اینکه همکاری می‌کنم با کنگره خیلی خوشحال هستم؛ و از آقای مهندس دژاکام تشکر ویژه می‌کنم که تمام هم‌وغم خود را در این راه گذاشتند و برای همگی آرزوی موفقیت دارم.

سلام دوستان مینا هستم یک همسفر:

خیلی خوشحالم که برای چندمین بار است که اینجا هستم و با افتخار می‌گویم که اگر حضور پرشور مهندس عزیز نبود هیچ‌کدام از ما اینجا حضور نداشتیم. از همه بچه‌ها تشکر می‌کنم که این همت و جرأت را داشتند که الآن اینجا حضور داشته باشند، از آقای علی پور راهنمای عزیز که بیان شیوا و رسایی دارند و همچنین از خانم دکتر عزیز که این فرصت را در اختیار ما قراردادند. متشکرم.

سلام دوستان هادی هستم یک مسافر:

تخریب پانزده سال آخرین آنتی ایکس مصرفی، قرص، تریاک، 10 ماه هست که دارم سفر می‌کنم به روش D.S.T با شربت O.T به کمک خانم دکتر کریمی، خانم دکتر جباری و راهنمای عزیزم آقا موسی و ورزش موردعلاقه‌ام شطرنج، پیاده‌روی، آخرین T.D.S مصرفی 0/3 هم‌اکنون. حس و حال خیلی خوبی دارم انرژی خیلی بالایی دارم. من پنج نوع ترک را تجربه کردم، خوددرمانی، قرص، جایگزینی شربت‌های مختلف را داشتم و هیچ‌وقت این آرامش را نداشتم، همیشه بعد از چند وقت شروع می‌کردم به مصرف ولی الآن اتفاقی که افتاد این‌که هرروز صبح ساعت 6/30 صبح بیدارم ورزش می‌کنم کوه می‌روم و لذت می‌برم؛ و در آخر از همه شما تشکر می‌کنم. ممنون.

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر:

با هشت سال تخریب تریاک وارد کنگره شدم و یازده ماه است سفر می‌کنم با روش D.S.T با شربت O.T با کمک خانم دکتر کریمی و دکتر جباری و استاد عزیزم موسی علی پور و الآن در مرحله 0/3 هستم؛ و این را می‌خواستم بگویم که من قبل از کنگره اختلال حواس داشتم، قرص اعصاب مصرف می‌کردم و من شب‌ها خوابم نمی‌برد؛ اما با کمک کنگره 60 و شربت اوتی توانستم تعادل خود را پیدا کنم و از آن خیلی راضی بودم و توانستم شب‌ها بخوابم. خیلی ممنون هستم از آقای مهندس دژاکام.

سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر:

با شش سال تخریب وارد کلینیک ساحل شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره، مدت یازده ماه و پانزده روز با روش D.S.T با شربتO.T ورزش در کلینیک، شنا و از خانم دکتر کریمی و دکتر جباری و راهنمای خود آقای علی پور تشکر می‌کنم. هم‌اکنون هم 0/3. من سه چهار بار با قرص ترک کرده بودم؛ اما وقتی وارد کلینیک شدم خیلی حال و هوایم خوب شد و فهمیدم که تا الآن مسیر را اشتباه می‌رفتم. با کمک آقای علی پور و خانم دکتر وارد مسیر شدم، سی‌دی‌ها خیلی کمکم کرد. به‌غیراز مشکل اعتیاد، مشکل اعصاب و کار من حل شد و در آرامش هستم. از همه شما ممنونم و از آقای مهندس هم ممنون هستم که این بستر را برای ما فراهم کردند.

سلام دوستان خدایار هستم یک مسافر:

تخریب چهارده سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک، با روش D.S.T با شربت O.T سفر کردم به راهنمایی آقای علی پور، ورزش پیاده‌روی هم‌اکنون 0/3 سی سی، ممنون از همه شما.

سلام دوستان مظفر هستم یک مسافر:

با هفده سال تخریب وارد کلینیک ساحل شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک بود، به کمک راهنمای خوبم آقا موسی یک گرم سی روز، از آقای مهندس هم تشکر می‌کنم. من این هفده سال که تریاک مصرف می‌کردم هرسال دو ماه ترک می‌کردم همین پاییز می‌شد. بی‌قراری و بی‌خوابی را تحمل می‌کردم و بعد دو ماه دوباره شروع می‌کردم، عیناً این هفده سال ولی الآن که یک سال است این شربت O.T را مصرف می‌کنم این بی‌قراری رفته است، بی‌خوابی رفته است. من درمان شدم از آقای مهندس خیلی تشکر می‌کنم.

 

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

این الگوها را می‌آوریم برای اینکه بدانیم که چه کنگره 60 باشد، چه نباشد، چه هرکسی باشد، آن‌وقت ما این رهایی‌ها را در این سیستم‌ها داشته باشیم که وابسته به فرد یا سیستم دیگری نباشد، امیدوارم ظرف چند سال آینده به این مرحله خوب برسیم که کاملاً بتوانیم در تمامی کلینیک‌ها خروجی داشته باشیم و آن‌ها بسیار مستحکم و قوی باشند.

سلام دوستان آتوسا هستم همسفر:

اکنون سبد پول به گردش درمی‌آید کمک‌های داوطلبانه ما باعث خودکفایی می‌شود و کنگره را در رسیدن به اهدافش یاری خواهد نمود.

سلام دوستان بابک هستم مسافر:

نگهبان شورای O.T کنگره 60 هستم، دوستان یک خواهش داشتم از مسئولین کلینیک‌ها عنایت بفرمایید. به هیچ‌کدام از مراجعین کنگره 60 شربت بدون نامه ندهید. یکی از آن خطوط قرمزی که باعث می‌شود علی‌رغم میل باطنی‌مان افتخار همکاری با کلینیک‌ها را از دست بدهیم این هست که کلینیک‌ها بدون نامه شربت به عزیزان بدهند، هیچ‌کدام از مسئولین کنگره 60 هم اجازه هماهنگی کردن یک همچین مطلبی را ندارند، خواهش می‌کنم رعایت بفرمایید و ما هم از این طرف بتوانیم قوانین کنگره 60 را رعایت کنیم.

سلام دوستان آتوسا هستم همسفر (دبیر جلسه):

تعداد حاضرین در جلسه 87 نفر و مبلغ خزانه سیصد هزار تومان.

 

تهیه: مسافر علی شاملو
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .