English Version
English

کارگاه آموزشی کنگره 60؛ نمایندگی دانیال اهواز + جشن گلریزان

کارگاه آموزشی کنگره 60؛ نمایندگی دانیال اهواز + جشن گلریزان
کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی دانیال اهواز با استادی ایجنت محترم شعبه آقای "فرشید" ، نگهبانی مسافر آقای "اکبر" و دبیری مسافر آقای "جلال" و با دستور جلسه " گلریزون(لژیون مالی) " در روز سه شنبه مورخه 1397/08/29 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
 
 

سخنان استاد:

سلام دوستان فرشید هستم یک مسافر.

این هفته مستحضر هستید هفته گل‌ریزان هست ،در سخنان دبیر هم گفته شد که این هفته چطور شکل گرفته است، در سال هشتادوچهار بود که حسابی برای زمین کنگره 60 باز شد و آقای مهند‌س فرمودند که همه اعضای کنگره 60 در حد توانشان به این حساب پول بریزند، آن زمان کنگره 60 از خودش جایی را نداشت و اتفاقی که بعدازآن افتاد این بود که اعضا کم‌کم به حمایت کردن عادت کردند و برایشان یک فرهنگ شد و به لزوم این کار آگاه شدند و امروز که می‌بینیم بالای پنجاه‌وهشت شعبه ملکشان یا از آن خود کنگره هست یا در رهن کنگره شصت هست و وابسته به هیچ ارگان‌ دولتی نیست.

امروز صبح با یکی از اعضا در جلسه‌ای که مربوط به سمن‌های استان بود حضور داشتیم و مسئول بازرسی ستاد مبارزه با مواد مخدر هم آمده بودند، در آن جلسه، سمن‌های دیگر شاید دو الی سه ساعت از صحبتشان سر این مسئله بود که کمک‌ها را افزایش دهید و یک‌میلیون را بکنید دو میلیون و یکی دیگر از NGO ها می‌گفت ما بالای دوازده هزار عضو در استان خوزستان داریم و هیچ سر پناهی از خودمان نداریم و از شما تقاضای سرپناه داریم، من فکر می‌کنم بالای سی سال است که این تقاضاها دارد مطرح می‌شود و هیچ‌وقت به آن پاسخ داده نشده است و اگر هم پاسخ‌داده‌شده شبیه به آن اتفاقی است که برای کنگره شصت افتاد؛ کلینیکی که در کنار کنگره 60 بود سودش به خطر افتاد و صحبتی کرده بودند که در کنگره مواد پخش می‌کنند و به همین دلیل کنگره 60 را پنجاه‌وهشت روز بستند ولی مشکل حل شد و فهمیدند که اشتباه کرده‌اند و از آنجا بود که صحبت زمین پدیدار شد، همان قضیه هم باعث شد ستاد به کنگره 60 نزدیک‌تر بشود ولی از آن به بعد بقا و حضور کنگره 60 در دست خود اعضا قرار گرفت نه دست کسی دیگر.

هر NGO یا ساختار یا سازمانی برای آنکه بتواند به حرکتش ادامه بدهد نیاز به سه مؤلفه دارد که اولین آن علم آن سازمان است یعنی اینکه باید علم آن کار را داشته باشد ، کسی نمی‌تواند بگوید من می‌خواهم ماشین تولید کنم ولی علم آن را ندارم، بهترین نیروها و بیشترین سرمایه ها را هم که داشته باشد ولی علمش را نداشته باشد قطعاً نمی‌تواند هیچ ماشینی را تولید کند، کنگره 60 هم از این قضیه مستثنا نیست، وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم در دنیا ناب‌ترین علمی که راجع به درمان اعتیاد پیدا می‌شود را داریم فرامی‌گیریم. این علم را ما مدیون استادان آقای مهندس، خود مهندس و خانواده ایشان هستیم که برای ما به ارمغان آورده‌اند. وقتی یک نفر کتاب کنگره 60 را شروع می‌کند به خواندن می‌بیند که دنیایی از امید و پاسخ به سؤالات مجهول برایش شکفته شده و برایش باز می‌شود.

قسمت دومی که یک ساختار نیاز دارد برای بقای خودش بحث نیروی متخصص است که کنگره 60 روی این زمینه هم از همان ابتدا با جدیت فعالیتش را شروع کرد و آقای مهندس خودشان در کنار اینکه شروع به درمان افراد کردند ، به دیگری هم که به درمان می‌رسیدند یاد دادند که چگونه کار کنند و مدیریت را یاد دادند، نگاه می‌کنیم همین ساختاری که به وجود آمده، مرزبانان، راهنماها، ایجنت، اسیستنت، مسئول OT، مسئول نشریات، نگهبان، دبیر و استاد و همه ماها داریم آموزش می‌گیریم که خودمان مدیر شویم، یک عضوی که دارد به نیروی متخصص تبدیل می‌شود و میاید مرزبانی را می‌گذراند در اصل دارد یک دوره مدیریت خیلی فشرده را می‌گذراند یا کسی که دوره راهنمایی را می‌گذراند این متخصص را نمی‌شود با هیچ متخصص دیگری مقایسه کرد. اگر شما پیش دکتری بروید بگویید که از ده نفر که به او مراجعه کرده‌اند یک درمان شده واقعی شیشه یا کرک را برای من بیاور پاسخی ندارد این نه در ایران بلکه در کل دنیا وجود ندارد. در کنگره 60 یک راهنما یاد گرفته چگونه یک شیشه‌ای را به درمان برساند و این خیلی مسئله عظیمی است و این به خاطر علم کنگره 60 در پرورش افراد است.

سومین مسئله که بحث امروز ماست بحث مالی است، یک NGO اگر بخواهد به راهش ادامه دهد باید ازنظر مالی خیلی قوی بشود و این تنها، کمک اعضا را می‌طلبد ما تجربه کمک گرفتن از جاهای دیگر را قبلاً پشت سر گذاشته‌ایم و هیچ‌کدام به نتیجه نرسیده است؛ بنابراین از یکجایی آقای مهندس گفتند دستتان را بگیرید روی زانوهای خودتان و بلند شوید ، هرچقدر ما بخواهیم به افراد بیشتری کمک کنیم همان‌قدر هم باید ازنظر سرمایه قوی‌تر بشویم، الآن نمایندگی دانیال اهواز به یکجایی رسیده که نیروی متخصصش بیشتر از سرمایه‌اش شده است یعنی راهنما و افرادی که می‌توانند به راهنمایی برسند خیلی بیشتر هستند نسبت به سرمایه ای که بتوان با آن جایی را باز کنند و به افراد و خانواده‌ها و مصرف‌کننده‌های دیگر کمک کنند و انشالله همین‌جوری که تا حالا جلو رفتیم بتوانیم بیشتر از این خودمان را ازنظر مالی قوی کنیم و شعبه را قوی کنیم و اصل زمانش همین الآن است روز جشن گل‌ریزان.

دیروز آقای مهندس به چیزی تعریف کردند من هم بگویم که گفتنش خالی از لطف نیست: یک طلب کاری بود به فرد بدهکار گفت طلب ما را نمی‌خواهی بدهی که فرد جواب داد: چرا نقشه‌ای کشیدم که طلبت را بدهم، طلب کار می‌گوید نقشه‌ات چیستبدهکار می‌گوید در صحرا یکسری خارهایی هست که آنجا گوسفندان می‌روند برای چرا و پشم‌هایشان به آن خارها می‌چسبد و من آن پشم‌ها را می‌کنم، می‌دهم برایم به نخ تبدیل کنند و بعد رنگ می‌کنم و با آن فرش می‌بافم و وقتی فرش‌بافتم آن را می‌فروشم و پول تو را می‌دهم طلبکار از این حرف‌ها خنده‌اش می‌گیرد بعد بدهکار می‌گوید طلبت را گرفتی حالا داری می‌خندی؟ 

حالا داستان این است که اگر قرار است کاری بکنیم امروز باید انجام بدهیم و به بعداً موکول اش نکنیم که یک روزی کمک می‌کنیم، من دیروز اتفاقی به یک مطلبی در قرآن برخورد کردم که قطعاً بی‌علت هم نبوده است سوره توبه آیه چهل‌ویک؛ چه سبک‌بال و چه سنگین روانه شوید و به مال و جانتان درراه خدا جهاد کنید که اگر بدانید این برایتان بهتر است اگر سود و ضرری زود یافتنی بود یا سفری سهل و ساده در پیش بود، از آن پیروی می‌کردند، ولی راه پرمشقت برایشان گران آمده است و به خدا سوگند یاد خواهند کرد که اگر تاب‌وتوان داشتیم همراه شما رهسپار می‌شدیم خود را هلاک می‌کنند و خدا می‌داند که دروغ می‌گویند، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان‌دارند از تو عذر و اجازه نمی‌خواهند از اینکه به مال و جانشان جهاد کنند و خداوند از پرهیزکاران آگاه است همانا کسانی که از تو عذر و اجازه می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل‌هایشان مردد است و در شک و شبه سرگشته‌اند اگر ایشان به‌راستی عزم رهسپاری داشتند برای ایشان تهیه و تدارک می‌دیدند ولی خداوند انگیزه آنان را خودش می داند

خیلی وقت‌ها آدم پیش خودش می‌گوید اگر فلان پول به دستم برسد یا فلان جایزه را برنده شوم آن‌ مقدارش را می‌بخشم ولی بخشش یعنی اینکه الآن از چه چیزهایی می‌گذری، اینکه دل خودم  و خدا را به فلان روز خوش کنم  این پول را می‌دهم من فکر می‌کنم یک‌جوری کلاه گذاشتن سرخودمان و سر خدا باشد. حالا انشا لله که بتوانیم امروز همان جوری که تا حالا  کنگره را حمایت کرده‌ایم خیلی بیشتر این حمایت را انجام بدهیم. امسال یک تصمیم دیگر هم گرفته شد و آن اینکه کسانی که مبلغ بالای پنجاه میلیون کمک می‌کنند به ایشان لقب دنور (حامی مالی) داده می‌شود. در پایان بگویم باید ذهنمان را روی مبالغ بالا ببریم زیرا که ساختن یک ساختمان در شهر یا ساختن آکادمی که هر طبقه‌اش چند هزار متر است هزینه دارد و باید کوهی خراب شود تا این دره پر بشود.

در ادامه جلسه...

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مرزبان کشیک: مسافر آقای داریوش
عکس: مسافر امین و مسافر علی (لژیون ششم)
نگارش: مسافر هادی (لژیون هفتم)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .