English Version
English

کارگاه آموزشی کنگره 60، نمایندگی عطّار نیشابوری

کارگاه آموزشی کنگره 60، نمایندگی عطّار نیشابوری

نهمین جلسه از دوره نهم، از سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی عطّار نیشابور، ویژه مسافران و همسفران، با استادی: مسافر علی، نگهبانی: مسافر محسن، دبیری: مسافر سعید، با دستور جلسه: "گلریزون(لژیون مالی)"، روز پنج‌شنبه مورّخ 1397/08/24 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر؛
خداوند را شاکرم که یک‌بار دیگر به من اجازه حضور در جمع شما عزیزان را داد تا بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. از نگهبان و دبیر جلسه نیز سپاسگزارم. دستور جلسه امروز جشن گلریزان و لژیون مالی است؛ به عبارتی این هفته، هفته دست‌به‌جیب شدن است. من که امروز با حالی خوش اینجا نشسته‌ام هرگز نباید از یاد ببرم کی بودم و چگونه بودم؟ هرگز نباید از یاد ببرم که با حالی خراب، مضطرب و درمانده، تسلیم محض مواد مخدر، ناباورانه وارد کنگره ۶۰ شدم، از امکانات و آموزش‌ها و خدمات کاملاً رایگان کنگره برخوردار شدم و زیر نظر اساتید محترم هم در مصرف مواد مخدر و هم در مصرف سیگار و نیکوتین به درمان قطعی رسیدم. افتاده بودم، برخاستم. شکسته و خراب بودم، ساخته شدم و ساختم. مُرده بودم، زنده شدم، احیا شدم و به زندگی بازگشتم. من از سر جهل و ناآگاهی قدم در مسیر تاریکی‌ها و ظلمات گذاشتم و به مصرف مواد روی ‌آوردم. آیا تضمینی هست که فرزندان من، دوستان من، آشنایان و عزیزان من قدم در این راه نگذارند و آنچه بر سر من آمده است، بر سر آن‌ها نیاید؟ این فضا و امکانات با زحمات و ازخودگذشتگی‌های عزیزانی به وجود آمده است که پیش از من قدم در مسیر سبز کنگره گذاشته‌اند. از روی یک زیلو در پارک آغاز نمودند و با تلاش و همت به زیر سقف، روی صندلی، سیستم گرمایشی و سرمایشی، سیستم صوتی، نشریات، مرزبانی، کلینیک و ... رساندند. آیا امروز من به‌عنوان یک مسافر که از این امکانات و خدمات رایگان و از کاشته دیگران بهره‌مند شده‌ام و به حال خوش رسیده‌ام؛ در جهت حفظ و پیشرفت آن گامی برداشته‌ام یا بر خواهم داشت؟ آیا چیزی کاشته‌ام که دیگران از آن بهره‌مند شوند؟ انسان موجودی است فراموش‌کار و ناسپاس و با توجه به این خصائص برخی از افراد پس از رسیدن به رهایی از یاد می‌برند چه بودند و از کجا به کجا رسیدند؟ بدون اینکه بازپرداختی بابت آنچه به دست آورده‌اند، داشته باشند؛ از کنگره می‌روند. برخی در کنگره می‌مانند؛ اما فقط حضور فیزیکی دارند و به خیر و شر امور کاری ندارند و هیچ خدمت و کمکی انجام نمی‌دهند. این دو گروه برای ما عزیز و قابل‌احترام هستند.

اما گروه سومی هم وجود دارد. این گروه افراد نه‌تنها در کنگره هستند بلکه با کنگره هستند؛ یعنی اینکه در همه حال آماده و در حال خدمت هستند و در حال بازپرداخت آن چیزی هستند که به دست آورده‌اند. از کار، زندگی، وقت خود، پول و ... می‌گذرند و خدمت می‌کنند تا آنچه را به دست آورده‌اند حفظ کنند و ارتقاء دهند و به دیگران نیز کمک کنند تا به‌ حال خوش و رهایی برسند. این افراد مسئولیت‌پذیر هستند و خودشان را در قبال حفاظت و حراست از امانت بزرگی به نام کنگره ۶۰ مسئول می‌دانند. در قبال مصرف‌کنندگانی که پشت در و در انتظار ورود به کنگره هستند و زندگی‌ آن‌ها به خاطر مصرف مواد مخدر در حال از هم پاشیدن است، مسئول می‌دانند. این افراد یک‌عمر با درد زندگی کرده‌اند و امروز درد همنوعان خود را حس می‌کنند و می‌فهمند و در جهت کاهش رنج و درد دیگران، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی‌کنند و هر آنچه در وسعشان هست انجام می‌دهند. یا با قدمی، یا قلمی و یا درهمی؛ اما این هفته، هفته درهم است و من مسافر می‌خواهم دست در جیب خودم کنم و ازآنچه خداوند به من داده است، در حد وسع و توانم ببخشم تا بخشیدن را بیاموزم؛ چراکه تا من نبخشم، هستی به من نخواهد بخشید. برای اینکه به عمق این مطلب پی ببریم تجربه شخصی خودم را برایتان بازگو می‌کنم. من فکر می‌کردم همین‌که یک سال پنج میلیون تومان بابت عضویت در لژیون مالی بپردازم کار تمام است و دیگر نیازی به پرداخت مجدد نیست؛ اما در جلسه‌ای که در تهران داشتیم، دیده‌بان محترم جناب آقای سلامی گفتند این‌گونه نیست و این مبلغ حق عضویت یک سال است و اگر می‌خواهید عضو لژیون مالی بمانید باید حداقل سالی پنج میلیون تومان بپردازید. من امسال به دلیل مشکلات مالی ناشی از بنایی و تعمیرات منزل و ... قصد واریز این مبلغ را نداشتم. با این قصد و نیت، جلسه تهران که تمام شد به سمت نیشابور حرکت کردم. صبح که به نیشابور رسیدم متوجه شدم پسرم با ماشین تصادف کرده است. خوشبختانه خودش هیچ آسیبی ندیده بود؛ اما از تاریخ هشتم مهرماه تا دیروز، پای پیاده، از این تعمیرگاه به آن تعمیرگاه در رفت‌وآمد بوده‌ام و عاقبت با دودست ادب مبلغ پنج میلیون و یکصد هزار تومان پرداخت نمودم. اینجا بود که فهمیدم همه‌چیز در هستی حساب‌وکتاب دارد و کائنات چیزی را مجانی و رایگان به کسی نمی‌بخشد. جناب مهندس در صحبت‌های دیروزشان گفتند: حداقل هزینه برای به درمان رسیدن یک فرد در کنگره حدود شانزده میلیون و هشتصد هزار تومان است که اگر قرار بود این معالجه و درمان در یک کلینیک یا بیمارستان خصوصی انجام شود باید آن را نقداً پرداخت می‌نمودم. کنگره ۶۰ این خدمات را به‌صورت رایگان ارائه می‌نماید. افراد زیادی به درمان قطعی می‌رسند و به آغوش گرم خانواده بازمی‌گردند، خانواده‌های زیادی از متلاشی شدن نجات می‌یابند، چشم‌های گریان لبریز از شوق می‌شوند و مصرف مواد مخدر چراغ خانه‌ای را خاموش نمی‌کند؛ پس من مسافر نیز جهت روشن نگاه‌داشتن چراغ این مکان مقدس و امن مسئولم. درست است این چراغی است که ایزد برافروخته است؛ اما وظیفه حراست و حفاظت از آن بر عهده تک‌تک ما است.

در تمام ادیان الهی به بخشش و انفاق توصیه‌شده است. در کنگره ۶۰ من مسافر آموخته‌ام ازآنچه به دست آورده‌ام؛ پول، انرژی، علم و... باید ببخشم تا کائنات بهتر از آن را، چندین برابر به من ببخشد. این وظیفه من مسافر و همسفر است. دولت و ملت در قبال ما وظیفه‌ای ندارند؛ این خود ما هستیم که باید در جهت استحکام پایه‌های مالی و علمی خودمان و کنگره، نهایت سعی و تلاش را داشته باشیم تا انشا الله به‌زودی شاهد تأسیس شعب دیگری در شهر نیشابور باشیم. کافی است من با یک حساب سرانگشتی، به‌اندازه پولی که بابت خرید سمی بنام سیگار می‌پرداختم و ۲۳ ماه است نمی‌پردازم به کنگره کمک کنم و سلامتی بازیافته و هزینه‌های ویزیت دکتر، بیمارستان، شیمی‌درمانی بابت سرطان ریه و حنجره و ... که با مصرف سیگار در انتظار من بود را در جیبم بگذارم. برخی اعمال، (ما تقدّم) هستند؛ یعنی تا وقتی به‌صورت مستمر انجام شود، از خیر و برکات آن برخوردار می‌شوی مانند صدقه دادن؛ اما برخی اعمال (ما تأخر) هستند و حتی پس از مرگ و انتقال در زندگی پس از مرگ نیز آثار و نتایج آن تأثیرگذار بوده و از خیر و برکاتش برخوردار هستی مانند ساخت مدرسه و ... . کمک به کنگره نیز جزو اعمال ما تأخر است. چه سعادتی بالاتر از اینکه در ساخت و گسترش مجموعه و بنایی مشارکت داشته باشی که انسان‌های زیادی را احیا می‌کند و به زندگی بازمی‌گرداند و مانع از هم گسستن پیوندها می‌شود؟ چه سعادتی بالاتر از اینکه در تک‌تک رهایی‌های این نمایندگی سهیم باشیم؟

با توجه به تعداد اعضای نمایندگی عطار نیشابور، امر خریدن زمین به سهولت امکان‌پذیر است و فقط نیاز به همیاری و مساعدت شما عزیزان دارد. چه در گروه مسافران و چه در گروه همسفران. به‌هرحال نبض اقتصاد خانواده در دست همسفران محترم است؛ لذا وقت را مغتنم شمرده و از همسفران عزیز خواهش می‌کنم با برنامه‌ریزی اصولی و ترغیب مسافران به این امر بزرگ و عظیم، بخشی از هزینه‌های غیرضروری خانواده را کاهش داده تا بتوانیم با حضور پرشور در جشن گلریزان این پایگاه امن و انسان‌ساز را حفظ کنیم. شاید اگر کنگره نبود و من با کنگره آشنا نمی‌شدم؛ با توجه به اوضاع اقتصادی روز و شرایط حاکم بر بازار و ... امروز برای تهیه مواد خودم؛ فرش، یخچال، طلا و دیگر لوازم منزلم را می‌فروختم؛ پس باید قدردان این لحظه‌ها و این مکان مقدس باشم. جایی که به من هویت بخشیده و مرا با حالی خوش به زندگی بازگردانده است. مهم‌تر از مبلغ پرداختی، حس حضور و مشارکت در این امر است. خوشبختانه امسال ایجنت محترم آقای مهدی، تلاشی همه‌جانبه را آغاز نموده‌اند و با پیگیری‌های مداوم در تلاش هستند که انشا الله امسال بتوانیم برای نمایندگی عطار نیشابور، زمینی خریداری نماییم و این اختیار از شعبه مرکزی به ایشان داده‌شده است که هر مبلغی که امسال در جشن گلریزان در نمایندگی عطار نیشابور جمع‌آوری شد، جهت خرید زمین برای همین نمایندگی از جانب ایشان هزینه شود. یک گروه از دوستان در پی یافتن زمین در محلی مناسب هستند و فقط می‌ماند مساعدت و یاری شما عزیزان که امیدوارم همسفران محترم در روز دوشنبه و مسافران عزیز در روز سه‌شنبه هفته آینده این جشن را هرچه باشکوه‌تر اجرا نمایند و مبلغ چشمگیری جهت خرید زمین و ساخت کنگره ۶۰ نیشابور جمع‌آوری شود. امروز باید دغدغه ما زایش و گسترش و افتتاح نمایندگی جدید باشد نه دغدغه اجاره ملک و تخلیه ملک و اینکه مکانی اجاره‌ای را پیدا کنیم.
از اینکه سکوت کردید و به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ و نگارش: مسافر حسین (لژیون پنجم)، مسافر مهدی (لژیون دوم)
عکاس: مسافر جواد (لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .