هشتمین جلسه، از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره 60 نمایندگی حر با نگهبانی همسفرفاطمه دبیری همسفر زهرا و استادی همسفر شیرین با دستور جلسه DST و تجربه من از سایر روش ها روز دوشنبه مورخ 97/8/21 رأس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان عزیز تشکر می کنم که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند و اما دستور جلسه امروز روش DST و تجربه من از سایر روشها
روش DST حکم پله های یک ساختمان را دارد. فرض کنیم از یک ساختمان ده طبقه بالا می رویم، البته از پله های آن و به آخر میرسیم. اگر بخواهیم دوباره به طبقه اول یا همکف برسیم، باید چه کار کنیم؟ بعضی از افراد پیشنهاد میکنند که برای این که سریع به همکف برسیم میتوانیم بپریم و از طبقه دهم ساختمان به سمت پایین خودت را پرتاب کنی و دائم این را در گوش ما نجوا میکنند، که سریع ترین راه است. اگر به حرف های این شخص گوش کنیم و فکر کنیم که تنها راه رسیدن به همکف پریدن است و اگر آن را انجام بدهیم به نظر شما چه می شود.
از طبقه دهم ساختمان می پریم، ولی وقتی به همکف میرسیم خطر مرگ ما را تهدید میکند و اگر زنده بمانیم دیگر برایمان جسم و روانی سالم باقی نمیماند. این عمل یعنی سقوط آزاد. مصرف کنندگانی که به تدریج و آرام آرام از پله های اعتیاد بالا رفتهاند و وقتی به آخر خط رسیدند و خسته شدند میخواهند، که به یکباره از این اوضاع و احوال خلاص شوند و مواد را قطع میکنند. سقوط آزاد همان و از بین رفتن جسم و روح شخص هم همان، ولی اگر همانطور که از پله ها بالا رفته به آخرین طبقه رسیده است، از همان راهی که رفته است، برگردد نه تنها آسیبی نمی بیند، بلکه سالم و کامیاب هم به زمین و جای اولش بر میگردد. شاید زمان طولانی شود، ولی نتیجه بخش است، این راه همان روشDST است. یک مصرف کننده یک شبه یا یک روزه دچار اعتیاد نشده است. سیستم شبه افیونی بدن یک مصرف کننده به یکباره از تعادل خارج نشده است. که بخواهیم به یکباره و یک شبه دوباره آن را به حالت طبیعی برگردانیم. در مورد درمان اعتیاد هم به جرات میتوانم بگویم که تنها روشی که میتواند، نتیجه بخش باشد روش DST است. اگر بخواهیم روش DST را درک کنیم، باید ابتدا به صورت مسئله اعتیاد برگردیم. صورت مسئله اعتیاد به ما میگوید؛ که اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، بلکه جایگزینی مزمن است. زمانی که مواد مخدر بیرونی به مرور زمان جایگزین مواد شبه افیونی طبیعی بدن میشود، پس برای این که بیمار به حالت طبیعی و تعادل و حال خوش دست پیدا کند، این مسیری را که رفته است، باید به صورت معکوس بازگردد تا بدن بیمار بتواند مواد مورد نیاز خود را تولید کند.
مدت روش DST 10 ماه میباشد، که در این مدت هم جسم و روان و هم جهانبینی شخص مصرف کننده رشد میکند، به طوری که بعد از پایان آمدن دوره درمان مانند افراد معمولی به زندگی خود ادامه میدهد. DST مخفف سه کلمه، دژاکام DEZHAKAM، STEPپله TIME، زمان میباشد. D یا همان دژاکام که اول اسم خود جناب مهندس میباشد. S یا همان step پله های 21 روز میباشد، که در این 21 روز مقدار داروی مصرفی هر شخص یک پنجم کاهش یا افزایش پیدا میکند، البته ناگفته نماند که این 21 روز در سفر آقای مهندس 15 روزه است. ولی بعدها وقتی به این نکته رسیدند، که فیزیولوژیکی بدن در مدت 21 روز بازسازی میشود 15 روز به 21 روز افزایش پیدا کرد. Time هم مدت زمان درمان را مشخص میکند که 10 ماه می باشد و اما تجربه من از سایر روشها: بعد از چند سال تخریب و مصرف مواد مخدر، ادامه این شرایط برایمان دیگر سخت شده بود. مواد مخدر و مصرف آن نهایت تخریب خودش را به زندگی ما، هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی وارد کرده بود و تقریبا هر چه را که داشتیم، از دست داده بودیم و ادامه دادن آن برایمان واقعا سخت بود و دیگر توانی برایمان نمانده بود. مسافر من چون به دنبال نجات از آن اوضاع وحشتناک بود، طی تبلیغاتی که میشد، به کلینیک مراجعه کرد و برای ترک اعتیاد مصرف متادون را شروع کرد. دکتر مربوطه به او گفت که تا آخر عمرش، باید این قرص ها رامصرف کند، ولی از نظر مسافرم این کار اصلا عقلانی نبود، به همین خاطر با وجود اینکه 2 الی 3 سال متادون مصرف می کرد خودش شروع به تیپر کردن قرصها کرد، آن هم به مدت 2 هفته و بعد از آن وارد مرحله سقوط آزاد شد و دیگر هیچ مادهای مصرف نکرد و به مدت 3 سال به همین منوال گذشت. سقوط آزاد تنها فایدهای را که داشت این بود، که فقط مواد را از خانه ما قطع کرده بود و هیچ فایدهای دیگر نداشت. نه تنها فایده بلکه تماماً ضرر و زیان بود.
مسافر من مواد مصرف نمیکرد، ولی دیگر یک آدم عادی هم نبود. دیگر میلی به زندگی نداشت. حس و حال هیچ کاری را نداشت. افسردگی و گوشه نشینی به سراغش آمده بود. ناامیدی امانش را گرفته بود. ناراحتی های روحی یک طرف و ناراحتی های جسمی او هم بیشتر و بیشتر شده بود. پرش پا، از خواب پریدن، دائم عرق سرد کردن و خیلی از دردهای جسمی دیگر که هم او را آزار میداد و ما هم با دیدنش زجر میکشیدیم و همیشه از خدا میخواستم که کمک کند، تا بتوانم راه حلی برای کمک کردن و کم کردن دردهایش پیدا کنم و بالاخره خداوند مهربان دعایم را اجابت کرد و از طریق یکی از همکارهایم با کنگره آشنا شدم. امیدوارم که تمام کسانی که به درمان و رهایی نیاز دارند راه کنگره را پیدا کنند. در آخر از تمام کسانی که به من کمک کردند، تا به این آرامش برسم تشکّر و قدردانی میکنم.
تهیه گزارش و تایپ: همسفر معصومه
تصویرگر: همسفر خاطره
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1887