این جلسه چهاردهمین جلسه از دوره چهل و هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60، ویژه همسفران نمایندگی شادآباد روزهای دوشنبه مورخ 97/08/14 با استادی همسفر مرجان، نگهبانی همسفر آزاده و دبیری همسفر معصومه، با دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکه گیری رأس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مرجان هستم همسفر؛ در ابتدا خدا را شکر میکنم که این جایگاه را روزی من کرد. از خانم آزاده عزیزم خیلی ممنونم که به من اجازه دادند که در این جایگاه قرار بگیرم تا بتوانم آموزش بگیرم.
صحبت کردن در مورد این دستورجلسه در کنار راهنمایم برایم خیلی سخت است اما امیدوارم بتوانم حق مطلب را ادا کنم.
دستورجلسه این هفته رابطه یادگیری با معرکهگیری هست. در ابتدا بهتر است بدانیم معرکهگیری چیست؟
اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که در قدیم افرادی بودهاند که از طریق یکسری کارها مثل پاره کردن زنجیر، مارگیری و ... توجه دیگران را جلب میکردند این افراد معرکهگیر بودند و با داشتن سوژه جذاب، علاقهمندان را دور خود جذب میکردند و به این کار معرکهگیری میگفتند.
اما این دستورجلسه میخواهد به ما بگوید که ما نیز بارها و بارها در زندگی معرکهگیری میکنیم، شاید چیزی که تقریباً اکثر ما تجربه کرده ایم این است که مثلاً وسیلهای روی فرش است به پایمان برخورد میکند و احساس درد میکنیم، در این شرایط اولین جملهای که میگوییم این است که چه کسی این وسیله را اینجا گذاشته است؟ درواقع اینکه خودم دقت نداشتم را نمیپذیرم و میخواهم گردن دیگران بیندازم و شروع میکنم به نق زدن و نظر دیگران را جلب میکنم به این کار ما معرکهگیری میگویند.
همانطور که آقای مهندس میگویند، کسی که معرکهگیری میکند درواقع نمیخواهد مسئولیت کارش را بپذیرد.
گاهی در کنگره هم اینگونه هستیم، مثالی میزنم که بیشتر برایمان باز شود، مثلاً مرزبانها وظیفه نظم دادن به شعبه را دارند شاید گاهی نیاز باشد برای نظم بهتر یکسری تذکرات داده شود، مثلاً کارت همراهتان باشد یا مواظب بچههایتان باشید، حرمتها را رعایت کنید و... و من بابت تذکرات ناراحت میشوم و بعد کسانی را که شنونده حرفهایم هستند و حرفهایم را تأیید میکنند را پیدا میکنم. یکی من میگویم دو تا هم آنها میگویند و به همین ترتیب ما وارد حاشیه میشویم و درواقع معرکهگیری میکنیم چون نمیخواهیم بپذیریم که ما قوانین را رعایت نکردهایم.
باید بدانیم که نق زدن و ایراد گرفتن یعنی من در مسیر آموزشها نیستم چون اگر در مسیر آموزش و یادگیری باشم دوربینم روی خودم است و به دیگران کاری ندارم.
شاید چیزی که باعث شود دوربینم را روی خودم بیندازم و دوباره به مسیر آموزش برگردم این باشد که از خودم بپرسم من که اینقدر غر میزنم و ایراد میگیرم برای این مجموعه چهکار کردهام؟ آیا هیچوقت از خودم پرسیدهام چه کسی اول وقت در را باز میکند؟ چه کسانی اینجا را تمیز میکنند؟ صندلی میچینند؟ سرویس بهداشتی را چه کسی تمیز میکند؟ هزینههای اینجا به عهده کیست؟
قطعاً اگر از خودم بپرسم دیگر اینگونه برخورد نمیکنم، دستورجلسه هفته پیش وادی دوم بود یعنی عبور از ناامیدی، آیا کسی که مدام ایراد میگیرد و نق میزند میتواند امیدوار باشد؟ خیر، چون ناامیدی از همین ناسپاسیهاست، از همین ندیدنهاست، اینکه نبینم افراد دیگری محیط اینجا را آماده و امن میکنند تا بتوانم در کلاسها شرکت کنم.
اینکه یادم میرود روز اول با چه حس و حالی وارد شدم و امروز چه حال خوبی دارم، جلسه پیش تازهواردی کنار من نشسته بود و گفت چرا اینجا حال همه خوب است فقط منم که حال خوبی ندارم.
قطعاً تازه واردین هم به حال خوش میرسند، اما چه خوب میشود که ما هم قدر حال خوبمان را بدانیم و با قرار گرفتن در حاشیهها انرژیمان ا از دست ندهیم.
امیدوارم قدردان خدمتگزاران اینجا باشیم و سپاسگزاری کنیم و خودمان هم بازیگر باشیم و نقشمان را در هر جایگاهی که هستیم چه سفر اولی چه سفر دومی و ... بهدرستی ایفا کنیم تا بتوانیم در مسیر آموزشهای کنگره قرار بگیریم و از حاشیه و معرکهگیری دور باشیم.
در ادامه انتخابات نگهبانی برگزار شد و خانم پریناز به عنوان نگهبان جلسه انتخاب و همسفر فتانه و همسفر عزیزه را به عنوان دبیر در دوره نگهبانی خود انتخاب کردند...
عکس: همسفر فریده
- تعداد بازدید از این مطلب :
1314