English Version
English

یادگیری و صعود یا معرکه گیری و سقوط

یادگیری و صعود یا معرکه گیری و سقوط
معرکه‌گیری یعنی چه؟ انواع معرکه‌گیری کدامند؟ چه عواملی در افراد باعث معرکه‌گیری می‌شود؟ پیامدهای معرکه‌گیری چیست؟
 
بگذارید در ابتدا بدانیم یادگیری چیست و چه ارتباطی به معرکه‌گیری دارد؟
 
یادگیری، نتیجه­ ی پروسه­ ی آموزش است. اگر اندکی بیندیشیم، درخواهیم یافت که آغاز این پروسه از زمان تولدمان بوده است؛ به ما آموزش می‌داده‌اند و ما یاد می‌گرفته‌ایم و این آموزش تمامی سطوح را شامل بوده و محدودیتی نداشته است. بله درست است؛ همواره در حال آموزش بوده‌ایم، از اطرافیان، از حوادث و مهم‌تر از همه از کنگره 60، ولی آیا به همان اندازه هم یاد گرفته‌ایم؟ چرا روند یادگیری در برخی از افراد، باوجود قرار گرفتن در شرایط آموزشی خوب، متوقف‌شده است؟ دلیل این است که در مسیر آموختن، یک سری موانع وجود دارد و یکی از مهم‌ترین آن‌ها معرکه‌گیری است.

معرکه‌گیری یعنی عوض کردن موضوع و تبدیل آن به چیز دیگر؛ مثلاً والدین یک کودک از او می‌پرسند: چرا تکالیفت را انجام نداده‌ای؟ و او به‌جای جواب منطقی، می‌گوید چرا من را به سینما نمی‌برید یا چرا برای من دوچرخه نمی‌خرید. درواقع این کودک می‌خواهد خطای خود را با یک معرکه‌گیری بپوشاند؛ و همین‌طور هستند افرادی که در طی آمدن به کنگره، به‌جای استفاده از آموزش‌های بی‌نظیر و فوق‌العاده آن، شروع می‌کنند به معرکه‌گیری و ایراد گرفتن از دیگران. معرکه‌گیری دو نوع دارد: یکی معرکه‌گیری در صور پنهان و دیگری معرکه‌گیری در صور آشکار.
معرکه‌گیری ابتدا در صور پنهان یا ذهن پدید می‌آید که کنترل آن کاری بسیار سخت است؛ زیرا امری دورنی و غیرقابل رؤیت است. در این مرحله، فرد ممکن است در ظاهر کار خاصی انجام ندهد ولی در ذهن خود در حال معرکه‌گیری است. به‌طور مثال فرد شروع می‌کند به قضاوت یا تجسس در امور دیگری، درحالی‌که نه‌تنها از گذشته و آینده او اطلاعی ندارد بلکه آنچه در زمان حال او می‌بیند نیز فقط محدود به صور آشکار می‌شود. یا اینکه در ذهن خود به قیاس می‌پردازد. این پروسه در ابتدا از ذهن شروع می‌شود و تفکر را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما در ادامه تفکرات شخص در گفتار و کردار و عملکرد وی نمود پیداکرده و در صور آشکار او هویدا می‌گردد. این روند، فرد را رفته‌رفته از مسیر خارج می‌کند تا جاییکه به‌طور کامل از گردونه‌ی فراگیری علم و دانش بیرون می‌اندازد.

و اکنون این سؤال مطرح می‌شود که: چه عواملی باعث محروم شدن افراد معرکه‌گیر از یادگیری می‌گردد؟
 
 
معرکه‌گیری دلایل مختلفی دارد که به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:
 
1-نداشتن انگیزه کافی برای یادگیری؛ در این صورت فرد به دلیل اینکه روند آموزش را دوست ندارد، به آن توجه نکرده و شروع به نق زدن می‌کند. منشأ بی‌انگیزگی نیز نداشتن خواسته است. چراکه خواسته به انسان توان حرکت می‌دهد و بدون خواسته، حتی اگر همه دست‌به‌دست هم بدهند، فرد نمی‌تواند قدمی به‌سوی پیشرفت بردارد.

2-برخی دیگر پس از کسب اندکی آگاهی، غره شده و دچار منیت می‌گردند. در این حالت، شخص نه‌تنها نیازی به آموزش و یادگیری در خود نمی‌بیند، بلکه خود را استاد می‌بیند و بنابراین عده‌ای را به دور خود جمع کرده و معرکه می‌گیرد.

3-تخطی کردن از قوانین، از دلایل دیگر معرکه‌گیری است چراکه شخص خاطی، دچار عذاب وجدان می‌شود و برای خلاصی از عذاب و گاهی برای پنهان کردن خطای خود، شروع به معرکه‌گیری و ایراد گرفتن از دیگران می‌کند.

4-افرادی دیگر، از سطح هوشیاری و توجه پایینی برخوردارند و جسمشان در یکجا و فکرشان درجایی دیگر است. درحالی‌که هوشیاری از تأثیرگذارترین پارامترها بر روند یادگیری است. یک فرد هوشیار، هر کاری را دقیقاً در زمان خودش انجام می‌دهد، در جاییکه باید آموزش ببیند و یاد بگیرد، بر همان، تمرکز می‌کند، در جاییکه باید به دانسته‌ها عمل کند، بی‌درنگ به آن می‌پردازد اما فرد معرکه‌گیر به‌جای اینکه خود هوشیار باشد و به کسب علم و دانایی بپردازد، به دنبال سلب هوشیاری از دیگران است تا معرکه‌گیر بهتری باشد.

5-اگر مسافر سفر خوبی نداشته باشد و پروسه درمان را آن‌گونه که شایسته است طی نکند، سیستم بیوشیمی او درست عمل نخواهد کرد، آنگاه فرد حتی در شرایط محیطی خوب هم احساس رضایت نکرده و شروع به نق زدن می‌کند.

6-فرد معرکه‌گیر نمی‌خواهد نقطه‌ضعف خود را ببیند و یا گاهی از نقطه‌ضعف خود مطلع است و به خیال خود می‌خواهد که آن را از دیگران بپوشاند و ازآنجاکه خود را ناتوان می‌بیند، به‌جای گام برداشتن در جهت تغییر و اصلاح خویش، با نق زدن و غر زدن، تلاش می‌کند توانایی‌های دیگران را زیر سؤال ببرد و یا عملکرد دیگران را مورد سرزنش قرار دهد تا ضعف خود را پنهان کند.

7-عده‌ای نیز به دلیل نیاز به جلب‌توجه دیگران، معرکه‌گیری می‌کنند که این هم نشأت‌گرفته از کمبودها و نداشتن اعتمادبه‌نفس است. حال‌آنکه اگر به‌جای معرکه‌گیری در پی کسب دانایی باشند، می‌توانند کمبودها و گره‌ها و علل آن را شناسایی کرده و به‌جای پاک کردن صورت‌مسئله، اقدام به حل آن کنند.

معرکه‌گیری تجلی نادانی و ناآگاهی ست. فرد معرکه‌گیر نمی‌تواند اشکال را در درون خود پیدا کند، لذا دیگران را محکوم می‌کند و البته ازآنجاکه انسان‌ها همه‌چیز را حس می‌کنند، آن فرد را از خود می‌رانند. معرکه‌گیری انسان را به حاشیه پرتاب می‌کند. کسی که در حاشیه است، تمام زمان و انرژی خود را نیز صرف حواشی می‌کند و در قبال آن چیزی دریافت نمی‌کند. در زمان معرکه‌گیری، ذهن فرد شروع می‌کند به بزرگ کردن و پررنگ کردن مسائلی پوچ که هیچ اهمیتی ندارند. درواقع او به‌جای اینکه سنگی از مقابلش بردارد، سنگ‌های بزرگ‌تری را بر سر راه خود قرار می‌دهد. فردی که به حاشیه می‌رود بسان قطره‌ای است که از مسیر رود جدا می‌شود و بنابراین هرگز به دریا نمی‌رسد؛ اما قطره‌ای که خود را به مسیر رود می‌سپارد، عاقبت روزی به دریا خواهد رسید.

کنگره 60، بستری واقعاً کم‌نظیر و بی‌عیب و نقص برای ما فراهم نموده است. گوش‌به‌فرمان بودن و رعایت حرمت‌ها، ما را از آفات و بلایا مصون می‌دارد. آموزش و یادگیری و همچنین خدمت، باعث می‌شود تا دیگر مجال تفکر برای این‌گونه مسائل وجود نداشته باشد. قدر مسلم، رابطه‌ای که بین یادگیری و معرکه‌گیری می‌توانیم برقرار کنیم، این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم، به سمت مسائلی ازجمله معرکه‌گیری کشیده می‌شویم. این دو در کنار هم وجود ندارند، شهر وجودی، تفکرات و ذهن ما، فقط جای یکی از این‌هاست. یا یادگیری، آموزش و خدمت، یا معرکه‌گیری، نق زدن و حاشیه. به گفته استاد سردار: "همه مطالب در درون و برون ماست." ما دشمن بیرونی نداریم و این خود ما هستیم که می‌توانیم با پرداختن به کسب علم و دانش، خود را به جایگاه‌های اعلا برسانیم و یا اینکه با معرکه‌گیری و به حاشیه رفتن موجبات سقوط خویش را فراهم‌سازیم.


نویسنده: همسفر فاطمه کمک راهنمای لژیون یکم
وبلاگ همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .