English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ رابطه یادگیری و معرکه گیری

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ رابطه یادگیری و معرکه گیری
بسمه تعالی
جلسه چهاردهم از دوره شصت و سوم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» در روز چهارشنبه 97/8/9 با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری همسفر سلوا رأس ساعت 09:45 آغاز به کار نمود.
سلام دوستان حسین هستم مسافر
امیدوارم حال همه شما خوب باشد، حال من هم بحمدالله خوب است. 
دستور جلسه امروز رابطه یادگیری با معرکه‌گیری است. 
قبل از پرداختن به این موضوع، اشاره‌ای به موضوع گلریزون و لژیون مالی می‌کنم. از کلیه عزیزانم می‌خواهم که در لژیون مالی افراد را تحت‌فشار قرار ندهند. لژیون مالی را برای این گذاشته‌ایم پنج میلیون تومان تا اشخاصی عضو لژیون مالی شوند که به‌راحتی بتوانند این مبلغ را پرداخت کنند؛ ما نمی‌خواهیم که در بعضی شهرها دقیقه‌به‌دقیقه و هفته‌به‌هفته پیام بدهند و افراد را در فشار قرار بدهند که حتماً باید به لژیون مالی کمک کنید و اسمتان را بنویسید. نه ، اصلاً از این کارها نکنید. به قول مولانا:
هرچند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
ممکن است خیلی پول نداشته باشیم، ولی نمی‌خواهیم این پول‌های کوچک کوچک را بگیریم و افراد تحت‌فشار باشند. اگر گذاشتیم پنج میلیون تومان یعنی کسانی که وارد می‌خواهند وارد لژیون مالی شوند، ازنظر مالی وضعیت مناسب و خوبی داشته باشند و هیچ فشاری به آن‌ها نیاید. کسی که بخواهد از زندگی‌اش بزند و عضو لژیون مالی شود، من از آن‌ها خواهش می‌کنم که این کار را نکنند؛ فقط کسانی عضو لژیون مالی شوند که حداقل با سختی این کار را نکنند. 
افرادی که در گروه‌ها هستند، اصلاً بچه‌های کنگره را تحت‌فشار قرار ندهند و دائماً این کار را انجام ندهند. الآن این سبد را می‌چرخانند، مبلغ پانصد یا شش‌صد یا چهارصد تومان درمی‌آید؛ اگر ما سبد را دومرتبه بچرخانیم، مطمئن باشید دویست سیصد تومان از آن درمی‌آید، ولی آیا این کار را هر جلسه می‌توانیم بکنیم؟ وقتی هر هفته این کار را بکنید، این کار لوث می‌شود.
سیاست این بوده است که بعضی افراد که توان مالی بالایی دارند و ممکن است هیچ کاری هم در کنگره نداشته باشند، بتوانند این کار را انجام بدهند و آن‌ها برای ورود به لژیون مالی ، حداقل پنج میلیون تومان می‌بایست پرداخت کنند، حتماً فیکس پنج میلیون تومان نیست؛ چون ما به ساختمان و زمین احتیاج داریم. باید کوه خراب شود تا دره پر شود. دره با یک گونی خاک و با یک نیسان یا با یک خاور و با یک فرغون پر نمی‌شود. با مبالغ جمع‌آوری‌شده در سبد، خرج چای درمی‌آید، ولی برای خرید زمین و ساختن یک ساختمان شش میلیارد تومانی جواب نمی‌دهد. می‌خواهی یکجا را اجاره کنی، چهارصد میلیون تومان رهن کنی جواب نمی‌دهد. می‌خواهی زمین بخری هفت‌صد یا شش‌صد یا چهارصد میلیون تومان و بسازی، جواب نمی‌دهد.
هفته مالی که در پیش است در تمام سطوح، وقتی پیام می‌دهید، هیچ‌کدامتان ادای مرا درنیاورید؛ اگر من یک‌چیزی می‌گویم، مثل پدر همه شما می‌مانم، بزرگ‌تر شما هستم، اگر یک‌چیزی هم بگویم از دست من ناراحت نمی‌شوید؛ چون اخلاق مرا می‌دانید. حسی که من دارم، فرق می‌کند. اگر من به یکی از بچه‌ها می‌گویم هوی، من می‌گویم ، شما نمی‌توانید بگویید هوی، اگر بگویید به شما می‌گوید هوی خودتی! و جوابتان را می‌دهد. بنابراین، من اگر حرفی می‌زنم، شوخی می‌کنم یا اوقات‌تلخی می‌کنم، در دلم هیچی نیست، دارم ادایش را درمی‌آورم، عصبانی نمی‌شوم؛ گاهی ممکن است من ادای عصبانیت را دربیاورم. این است که شما نخواهید که این کار را بکنید. مثلاً می‌گویم چرا گدابازی از خودتان درمی‌آورید، چرا پول نمی‌دهید؟ وقتی من این جمله را بگویم هیچ‌کس از من ناراحت نمی‌شود؛ اما شما نمی‌توانید این جمله را بگویید. 
بنابراین، وقتی‌که می‌خواهید در هر جلسه با بچه‌ها صحبت کنید، باکمال محبت، ادب و آرامش این کار را بکنید و مطمئن باشید آن پول ما خواهد رسید، پس به خودتان فشار نیاورید و اذیت و آزار هم نکنید.
فرمها را در اختیار شما قرار داده‌ام تا ذره‌ذره این کار را انجام بدهید. 
مطلب دیگر:
تعداد ما بسیار زیاد است؛ هرکجا که برویم برای اهل آن محله آفتیم؛ اگر در همسایگی ما خانه‌ای باشد و آپارتمان را متری هفت تومان بخرند، ما که بیاییم آنجا می‌شود پنج میلیون! البته بغل بیمارستان، کلانتری، مسجد و مدرسه هم همین‌طور است؛ در همه‌جا این قانون است؛ به همین دلیل باید کاری کنیم که کمترین آسیب به همسایگان برسد. 
الحمدالله بچه‌ها در کوچه صدری تجمع نمی‌کنند، ماشین پارک نمی‌کنند؛ حالا یک سری از بچه‌ها می‌روند در کوچه صدری و لباس عوض می‌کنند! تقصیر هم ندارند چون صبح مرزبان‌ها به من گفتند که جایی ندارند که بخواهند لباس عوض کنند. به آن‌ها گفتم که جایی را تعبیه کنند و اتیکت بزنند تا آقایان بتوانند لباسشان را تعویض کنند. برای خانم‌ها هم جای مخصوص هست. 
در خصوص دستور جلسه:

دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکه‌گیری، دستور جلسه خوبی است.

معرکه‌گیری را همه ما بلدیم؛ اصلاً کار آدمیزاد این است که معرکه‌گیری را بلد است. 
می‌دانید الآن در دنیا بزرگ‌ترین معرکه‌گیر چه کسی است؟ 
ترامپ بزرگ‌ترین معرکه‌گیر است. این بحث سیاسی نیست، فقط جهت اطلاع شما می‌گویم. الآن در آمریکا انتخابات میان‌دوره است؛ برای اینکه اذهان را عوض کند، طبق قانون اساسی آمریکا ، هر بچه‌ای که در خاک آمریکا به دنیا بیاید، تبعه آمریکا محسوب می‌شود؛ حالا می‌خواهد پدرش یا مادرش قاچاقی آمده باشد، مهاجر باشد یا نباشد، به هر دلیلی. در دنیا فقط آمریکا این قانون را ندارد، کانادا، مکزیک و حدود بیست سی کشور هم این قانون را دارند. این قانون جزء قانون اساسی آمریکا است؛ اگر بخواهند قانون اساسی را تغییر بدهند می‌بایست دوسوم نمایندگان کنگره رأی بدهند و قوانین خیلی سختی دارد. الآن به خاطر اینکه اذهان عمومی را تغییر بدهد می‌گوید که هر کس که پدر و مادرش مهاجر غیرقانونی است و الآن هم  پنج شش سالش است، همه را باطل می‌کنم! افکار عمومی از این طریق می‌رود به یک سمت دیگر. خودش می‌داند که این جواب نمی‌دهد اما دلیل کار او این است که افکار عمومی را به‌طرف دیگر سوق بدهد. او دروغ و کذب مطرح می‌کند که فقط جنبه معرکه‌گیری دارد.
می‌خواهم بگویم که معرکه‌گیری از آن سطح بالا شروع می‌شود. آنجا که می‌خواهد اذهان و افکار عمومی را از یک موضوعی سوق بدهد یا انحراف بدهد، معرکه‌گیری شروع می‌شود.
به‌عنوان‌مثال وارد خانه می‌شوید، به خانم خانه می‌گویید که این آبگوشتی که پختی برای چه نخودهایش نپخته؟! او می‌گوید: یادته مادرت چه آشغالی می‌پخت؟ فلان روز و فلان جا و گوشتش مثل چرم می‌ماند؟ این دارد یک‌چیزی دیگری می‌گوید و شما یک‌چیز دیگری می‌گویید. یا خانم به آقا می‌گوید که چرا خرج خانه نمی‌دهی؟ و آقا می‌گوید: خانه پدرت بودی خیلی به تو خرج می‌داد؟ یک‌چیز دیگری می‌گوید و اصلاً ربطی ندارد. آنجا که می‌خواهد از یک موضوعی انحراف بدهد و بحث را عوض کند، معرکه آغاز می‌شود.
زمانی که زبان از سخن گفتن منطق، عقل، دلیل، برهان، حرف حساب و راستی عاجز می‌ماند، معرکه‌گیری آغاز می‌شود.
-تو برای چه هروئین می‌کشی؟
-همه می‌کشند! مگر فامیل‌های خودت نمی‌کشند؟ مگر این‌جوری یا آن‌جوری نیست؟پر نیست؛ بال نیست!
الآن می‌گویند که چرا مواد می‌کشند، می‌گویند که کار نیست ، بیکاری است؛ اگر کار باشد، کسی مواد نمی‌کشد؛ ولی ما در کنگره 60 آمار گرفتیم، 94% آن‌هایی که مصرف‌کننده مواد مخدرند، بیکار نیستند؛ در قشر کنگره 60 تنها 6% از جامعه معتادین بیکارند. 
در لژیون ، راهنما، مرزبان و در هر سطحی که ما نتوانیم آن کار را انجام بدهیم، وارد انحراف شده و جوسازی می‌کنیم. ممکن است در لژیون یک راهنما یک شاگرد را توبیخ می‌کند و شاگرد به‌جای اینکه برود و مشکلش را حل کند، می‌رود و برعلیه راهنما سم‌پاشی می‌کند.
ما در کنگره این را یاد می‌گیریم و یاد می‌دهیم؛ وقتی رابطه یادگیری با معرکه‌گیری را بدانید، یا یادگیری را انتخاب می‌کند یا معرکه‌گیری را. پس برای اینکه از مسیر منحرف شود و موضوع را عوض کند و صورت حق‌به‌جانب به خودش بگیرد، یک موضوع دیگری را مطرح می‌کند. این کار بین تمام انسان‌ها به‌راحتی انجام می‌گیرد؛ از آن بالاترین سطح در دنیا تا پایین‌ترین سطح؛ این کاری است که رواج دارد.
ما در اینجا نگاه می‌کنیم و یاد می‌گیریم؛ هم در خانواده و هم در داخل. چون شما دارید یک ایرادی از من می‌گیرید، من باید پاسخ آن را بدهم و مشکل را حل کنم؛ می‌گویند که آقا شما چرا رشوه گرفتید؟ می‌گوید که فلانی که هزار میلیارد تومان رشوه خورد، برو یقه او را بگیر، چرا یقه مرا می‌گیری؟ این چه ربطی به تو دارد؟ فعلاً طرف ما تو هستی و تو داری این کار را می‌کنی.
بنابراین، باید این را فرابگیریم که در زندگی خودمان، در کنگره خودمان، در لژیون خودمان و در سیستم خودمان وقتی این موضوعات را می‌بینیم تشخیص بدهیم که الآن این فعلی که خودمان داریم انجام می‌دهیم، معرکه‌گیری است یا یادگیری.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما متشکرم.

نگارنده: همسفر اکرم

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

97/08/09

دانلود

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .