English Version
English

جهانبینی؛ اولین سال رهایی مسافر علیرضا

جهانبینی؛ اولین سال رهایی مسافر علیرضا
روز پنج‌شنبه 1397/07/26 جلسه دوازدهم از دور هفدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی با نگهبانی  مسافر عباس ،  و استادی مسافرمحمد حسین و دبیری  مسافر فرامرز با دستور جلسه اول D-SAP   و دستور جلسه دوم:اولین سالروز رهایی مسافر علیرضا رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود
 
 

همه دستور جلسات بنا به‌ضرورت توسط آقای مهندس در دستور جلسات سالیانه قرار می‌گیرد و دستور جلسه این هفته هم D.SAP برای اولین بار در دستور جلسات سالیانه قرارگرفته است. اکثر بیماری‌هایی که بشر دچار آن می‌شود 2 منشأ دارد که تغذیه و خواب است .

انسان از دو  راه می‌تواند تغذیه را تأمین کند که یکی املاح موجود در خاک است چون همه عناصر خاک شبیه بدن انسان است و خود انسان هم از خاک است و راه دوم هم سیستم ایکس است که بسیاری از چیزهایی که بدن لازم دارد را می‌سازد مثل اندرون فین ودینورفین و...

 

 در قسمت جسم یک سری املاح وجود دارد که باید وارد بدن شوند تا سیستم بدن بتواند کارایی لازم را داشته باشد. آقای مهندس 3 چیز را در کنگره به یادگار گذاشته‌اند یکی روش DST برای درمان اعتیاد به مواد مخدر دوم روش DST برای درمان سیگار و سوم داروی D.SAP که بر اساس یک تجربه خاص تهیه‌کرده‌اند که از عصاره سیب  دریک فرایند یک‌ساله ساخته‌شده است.

  

علیرغم اینکه فکرمی کنیم D.SAP ، سرکه سیب نیست. D.SAP حدود57  نوع بیماری از قبیل جسمی و روحی را درمان می‌کند مانند یبوست که از معضلات سفر اولی‌هاست و بیماری دیگر واریس است که این دارو با باز کردن عروق و چربی زدایی آن به درمان می‌رسد و مورد قارچ‌های پوستی و جوش‌های چرکی بدن است ، چربی کبد ، دیابت و خستگی و بی‌حوصلگی از بیماری‌هایی است که  D.SAP آن‌ها را برطرف می‌کند.

طرز تهیه این دارو با سرکه سیب متفاوت است که طی فرایند یک‌ساله در دمای مشخص بین 15 تا 30 درجه به دست  می‌آید درصورتی‌که سرکه سیب ظرف مدت چهل‌تا پنجاه روز عمل می‌آید.  

دستور جلسه دوم ؛ اولین سال رهایی مسافر علیرضا:

علیرضا از اول در حاشیه بود و با تخریب تریاک و شیره و باحال بسیار خراب وارد کنگره شد اما کم‌کم بهتر شد. علیرضا بسیار مطیع و فرمان‌بردار بود که بسیار به او کمک کرد و ایشان در سفر دوم با خدمت‌هایی که انجام داد او را مسئولیت‌پذیر کرد و دگرگونی خاصی در او به وجود آمد و با خدمت کردن به تعادل نسبی دست‌یافت .

 این روز زیبا را خدمت علیرضا عزیز ،  آقای مهندس ، خانم آنی ، ایجنت محترم شعبه ، اعضا کنگره 60 و خانواده علیرضا تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم با تلاش و حرکت درراه مستقیم جایگاه‌های بالاتر را تجربه کند.

 

پس از سخنان استاد٬ مشارکت مسافران و هم‌سفران و قرائت آوای کنگره 60 اولین سال رهایی مسافر  علیرضا را با شور و شوق فراوان جشن گرفتیم:

 

اعلام سفر مسافر علیرضا:  

مدت تخریب بیش از 10 سال ، آنتی ایکس مصرفی تریاک ، شیره  ،مدت 10 ماه و 24 روز سفر کردم به راهنمای استاد عزیزم آقای محمدحسین ،رشته ورزشی شنا و الآن هم به شکر خدا مدت یک سال و چند روز است که آزاد و رها هستم.

 

  

آرزو مسافر علیرضا:

آرزو می‌کنم هرکسی که در ظلمت و تاریکی قرار دارد قبل از این‌که چیزهایی که دارد را از دست بدهد و بعداً به دست آوردن آن‌ها برایش آرزو شود از ظلمت و تاریکی بیرون بیاید  و راه درست را پیدا کند.

 

 سخنان مسافر علیرضا:

قبل از هر چیز از شما که شرکت کرده‌اید، تشکر می‌کنم.

در ابتدا کمی از سرگذشت خودم می‌گوییم ، من در سن پایین مادرم را که جوان بود از دست دادم و پدرم هم 8 سال بعد از دنیا رفت. من دچار منیت و غرور شده بودم و اغلب همه را ملامت می‌کردم ولی یک‌بار به خودم آمدم و دیدم که این مسئله سر خودم هم آمده است و همین ملامت و منیت باعث اعتیاد می‌شود.

 90 درصد کسانی که معتاد می‌شوند دچار منیت بوده‌اند، من هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که معتاد شوم و به خودم می‌گفتم من که هر وقت بخواهم می‌کشم و بعد حتی تا 1 ماه بعد هم می‌توانم نکشم و هرگز معتاد نمی‌شوم ولی چشم‌باز کردم دیدم که معتاد شده‌ام و یکی از صفاتی هم که قبلاً نداشتم این بود که هیچ‌وقت ازکسی حرف‌شنوی نداشتم.

 

سر منقل هنگام مصرف با حرف، طرح خیلی از کارها را می‌ریختیم ولی بعدازآن هیچی نشده بود و ناگهان دیدم که پای منقل همه‌چیزم رفته است. آرزو دارم هرکس هرچه دارد محکم نگه ‌دارد تا بعد داشتنش آرزو او نشود! حالا این حتماً مادی نیست معنوی هم می‌تواند باشد مثل خانواده، خواهر، برادر، پدر، مادر، همسر و فرزند که از آن‌ها غافل هستیم.

البته من قصد نصیحت ندارم چون در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را نصیحت‌کنم ولی خودم خیلی بداخلاق بودم و خدا را شکر پیام کنگره را از یکی از دوستانم گرفتم البته نه زبانی بلکه از رفتارش دریافتم که تغییراتی کرده است مثلاً وارد جمع ما که می‌شد می‌نشست و فقط تکه زغالی را روی قلیانش می‌گذاشت و به خودم می‌گفتم این‌که بیشتر از همه مواد دوست داشت، چه شده است که این‌گونه شده است.

 به‌هرحال وارد کنگره شدم و اول فقط می‌خواستم ببینم کنگره چگونه است و با انجیوهای دیگر چه تفاوتی دارد از ابتدا تا آخر هم خیلی آقای محمدحسین را اذیت می‌کردم. من هم‌سفر نداشتم و تنها هم‌سفر من برادرم بود که خودش هم مصرف‌کننده بود و قبلاً باهم روبروی هم می‌نشستیم و می‌کشیدیم.

 ما تا 5 الی 6 ماه اول سفر فقط می‌نشستیم و نقشه می‌کشیدیم که مثلاً فلانی را چطور برجکش را بزنیم و خلاصه این حال‌وروز را داشتم و  بداخلاق و پرخاشگر و حاشیه‌ساز بودم.

خدا را شکر و باز خدا را شکر که اکنون تعادل بهتری دارم و این را از آثار جهان‌بینی می‌دانم البته نمی‌گویم که جهان‌بینی‌ام کامل شده است زیرا که همین خودش مصداق منیت است و این ما را به قعر چاه می‌اندازد.

 از تک‌تک دوستانم متشکرم که هرکدام مثل یک دانشگاه هستند از آن‌ها خیلی چیزها یاد گرفته‌ام و بالاخره از آن دوران سیاه و ناامیدی بیرون آمدم و امیدوارم خدمتگزار خوبی باشم در پایان از جناب آقای مهندس و خانواده بزرگوارشان سپاس گذارم و  استاد عزیزم و همه خدمت گذاران کنگره 60 کمال تشکر رادارم.

 
تایپ:مسافر کریم و هم‌سفر محمدجواد
عکاس:مسافر مجتبی
ارسال : مسافر مصطفی
نمایندگی شیخ بهایی اصفهان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .