اگر بخواهیم معنای لغوی فرمان را بررسی کنیم یعنی اطاعت، پیروی و حرفشنوی و انسان پس از خلقت بر روی زمین در مسیر زندگی و در مسیر تکاملی خودش و در جایگاههای مختلف و موضوعات مختلف اجتماعی مثل کاری، تحصیلی، ورزشی یا هر موضوع دیگر نیازمند پیروی است یعنی برای اینکه بتواند نسبت به آن موضوع در آن رشد بکند و بتواند مسیر را بهراحتی طی طریق کند نیازمند حرفشنوی است و نیازمند قوانینی هست که نسبت به آن موضوع خاص برای او تعیینشده است ولی موضوعی که خیلی مهم است برای هر انسانی از بدو تولد تا رسیدن به مرحله شناخت که اولین گام آن قوانین یا فرمانهای الهی است.
چرا اینقدر مهم است؟ چون تا زمانی که انسان نسبت به آن فرامین اولیه برای حیاتش آگاه نباشد در هیچ زمینهای نمیتواند موفق باشد یعنی شرط آزادی و دربند نبودن انسان این است که در اولین گام با آن قوانین الهی آشنا بشود و نسبت به آنها معرفت پیدا بکند و توانایی اجرایی کردن قوانین را داشته باشد غیرازاین در هیچ مسیری موفق نیست.
حالا این دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی در دستور جلسات کنگره جا دادهشده است به خاطر این است که شخص بخواهد آشنا بشود با این موضوع و بداند و بفهمد که اگر فرمانبردار خوبی نباشد، نسبت به آن خواسته معقول خودش، هرچند که آن خواسته در صراط مستقیم باشد و حلشده باشد و مشخص باشد در آخر نمیتواند به نتیجه برسد.
یک سفر اولی وقتیکه میآید به کنگره باید مطیع کنگره باشد یعنی در برابر آن قوانینی که در کنگره ۶۰ هست تسلیم باشد و بعدازآن باید تسلیم راهنمایش باشد. این برای همه انسانها است و انسان یکجایی فرمانبردار است و جای دیگر فرمانده است.
یک کمک راهنما در حیطه قدرتی خودش در لژیون یک فرمانده است ولی در برابر حرمتهای کنگره یک فرمانبردار است. آقای مهندس فرمودند که اینیک حماقت است که یک انسان فکر کند در همهجا باید فرمانده باشد و اگر شخص در برابر این موضوع اولیه یعنی قوانین و حرمت کنگره تسلیم نباشد هیچوقت به درمان نمیرسد چون ممکن است بگوید که چرا من باید ساعت ۵ اینجا باشم و من کاردارم و میخواهم ساعت ۶ اینجا باشم این هیچوقت مسیرش برای درمان راحت نیست یا حتی باید تسلیم راهنما باشد و فرمانبردار باشد و اگر تسلیم نباشد به آن موضوع خاص خودش نمیرسد حتی اگر در صراط مستقیم باشد و چیزی که شخص خیلی نیازمند آن است تا بتواند در برابر فرمانها مجری خوبی باشد این است که شخص به یک مرحله لازم برسد و این را شما میتوانید از بدو ورودتان به کنگره ۶۰ تا رسیدن به چندین سال رهایی لمسش کند که چه قدر از آن حالت سرکشی انسان آرامآرام میآید بیرون و میتواند این اطاعت و پیروی را هر چهبهتر پس از گذشت زمان داشته باشد و این ارتباط مستقیم با دانا شدن و فهیم شدن شخص دارد.
چیزی که شخص را به چالش میکشد وقتی است که میخواهد در صراط مستقیم فرمانبردار باشد به خاطر نافرمانیهایی که داشته و بستری که برای او در جهالت درستشده بوده است وقتیکه میخواهد فرمانبردار باشد بین نیروهای الهی و اهریمنی یک اصطکاکی به وجود میآید که شخص ممکن است ظرفیت این اصطکاکها را نداشته باشد پس ما به شخص نسبت به نیروهای بازدارنده و تخریبی شناخت میدهیم و سعی میکنیم شخص نسبت به این نیروها آگاه باشد و بتواند نسبت به پیشامدهایی که در جنگ تنبهتن بین فرمان و نافرمانی یعنی حقیقت و باطل پیش میآید بتواند تحمل داشته باشد و آهستهآهسته از زمره نیروهای شیطانی بیاید بیرون و پیوند بخورد به نیروهای الهی.
این خیلی مهم است که انسان بتواند در هر جایگاهی و در هر موضوعی که طلب و خواست درونیاش است نسبت به آن قوانینی که برای او تعبیهشده است فرمانبردار باشد تا بتواند به فرماندهی برسد و اگر اینجا در قوانین خیلی سرسختی میشود و کارها جدیتر دنبال میشود فقط و فقط به این دلیل است که اگر شخص آن درک لازم را ندارد، آن ترس بتواند آن را به درک لازم برساند و به صورتی به اهمیت موضوع پی ببرد و اگر شما نخواهید که فرمانبردار خوبی باشید هیچوقت نمیتوانید فرماندهی شهر وجودی خودتان را به دست بیاورید.
راه رسیدن به این درک و فهم فقط شناخت است که در مثلث اصلی کنگره ۶۰ دریکی از اضلاع است که عدالت ، معرفت و عمل سالم است و آنجایی که عدالت دارد اجرا میشود نسبت به آن شناختی که داریم برمیگردد به آن اعمالی که ما درگذشته و در حال داریم انجام میدهیم و انسان به تمام خواستههایش میرسد تحت همان فرامین درصورتیکه خواسته آن شخص در صراط مستقیم باشد.
دستور جلسه دوم اولین سال رهایی مسافر علیرضا:
علیرضا مثل تکتک ما وارد کنگره شد و جنگید و تخریبش هم تریاک و قرص متادون بود و خیلی خوب پذیرفت و همینطور که دستور جلسه امروز نصیبش شد فرمانبردار خوبی بود.
۱۶ تا پله را در درمان فرمانبردار بود و توانست به گل رهایی برسد و این بزرگترین جنگ تنبهتن است برای یک فرد مصرفکننده تا بتواند به درمان قطعی برسد. انسان اگر که در صراط مستقیم به خواستههایش برسد نتیجهاش این است که برای همیشه میرسد ولی اگر بخواهد از صراط مستقیم و راه سالم خارج بشود، اگر هم به نتیجهای برسد مقطعی است و علیرضا توانست اعتیاد را برای همیشه بهزانو دربیاورد و وارد سفر دوم شد، خوب خدمت میکرد و در سفر اولش سیدی مینوشت.
یکی از اضلاع درمان ما جهانبینی است و اگر میگوییم شناخت به خاطر این است که شخص بتواند نسبت به موضوعات آگاه بشود و همینطور که تعریف معرفت را آقای مهندس گفتند یعنی شناخت موجودات آنگونه که هستند یعنی بخواهد هرروز نسبت به خودش شناخت بالاتری پیدا بکند و علیرضا این را پیدا کرد و توانست کنگره را خوب درکش کند و لمسش کند در سفر دوم با یکبار گفتن اینکه راه آرامش پیدا کردن در کنگره ۶۰ خدمت کردن است خدمت گرفت.
در وادیها هم داریم که قوانین الهی هست و مجریاش ما هستیم و اگر انجام ندهیم ما باید به الهی برسیم یا الهیات. دقیقاً این را دارد میگوید و امروز آنهایی که دارند خدمت میکنند و سروقت میآیند و آنهایی که در لژیون یادشان هست که تولد هست یا هفته دیگر دستور جلسه چیست یا میدانند که چه زمانی مسابقه دارند، تمام اینها در کنگره ۶۰ پیشرفت میکنند
علیرضا از این دسته از افراد بود که تمام اینها را اجرا کرد. وارد نشریات کنگره شد، حالا درزمانی برای پایش به دلیل تصادف مشکل داشت ولی مرتب تهران میرفت و سیدی میآورد و ازنظر اخلاقی، خیلی متین و باوقار بود. در سفر اولش این مشخص بود و امروز مزد آن زحماتش را گرفت.
اولین تولد لژیون ما است و امروز ناظر و شاهد تولدش هستیم. من این تولد را در رأس به بنیان کنگره، خودش و خانوادهاش و تمام اعضای شعبه اعم از ایجنت، مرزبانان و همه شما که اینجا کنار هم هستید تبریک میگویم و این به خاطر آن ایمان قوی است که امروز در پیامش هم نوشتهشده است.
پس از سخنان استاد٬ مشارکت مسافران و همسفران و قرائت آوای کنگره اولین سال رهایی مسافر علیرضا را با شور و شوق فراوان جشن گرفتیم:
اعلام سفر مسافر علی:
مدت تخریب بیست سال ، آنتی ایکس مصرفی تریاک ، شیره ، شیشه ، متادون ، قرص و الکل مدت یازده ماه سفر کردم به راهنمای استاد عزیزم آقا امید الآن هم به شکر خدا مدت یک سال است که آزاد و رها هستم.
آرزو مسافر علی:
انشا الله روزی برسد تا کسانی که خواسته رهایی دارند وارد کنگره شوند و به رهایی برسند
و انشالله که جامعهای داشته باشیم که افراد در آن عمل سالم انجام بدهند و ظاهر و باطن افراد یکی باشد.
آرزو همسفر شهره:
من برای همه دوستان سفر اول و دوم و همه همسفران و اعضای کنگره آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
سخنان مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم مسافر
در این بیست سال که تخریب داشتهام بهنوعی همه نوع تاریکی را درک کردهام و ترکهای زیادی انجام دادهام و همه راهها را رفتم و به نتیجه نرسیدم تا روزی در حین مصرف مواد آقای شجاعی آمدند و برخلاف همیشه خیلی راحت آنجا نشست و وسوسهای برای مصرف نداشت و هرچه تعارف کردیم ایشان مواد مصرف نکرد و با دیدن حال او پرسیدم که چهکار کرده است و ایشان باعث شد که با این مکان آشنا شوم و بعد از چند جلسه دریافتم که این روش با روشهای گذشته متفاوت است.
در لژیون آقا امید سفر را شروع کردم و اکنون هم که یک سال از رهاییام میگذرد.
به اعتقاد من بایستی ما همیشه یک نیمنگاهی به گذشته داشته باشیم و ببینیم چهکارهایی میکردیم
ببینیم که ارزشهای ما درگذشته چه بوده و الآن چه ارزشهایی راداریم ، ببینیم آیا از کارهای ضد ارزش گذشته دوری میکنم یا خیر.
اما باید بدانیم که تا موقعی که روی این صندلیها نشستهایم و به سمت نور حرکت میکنیم گذشته ما مهم نیست مهم این است که در صراط مستقیم قرارگرفتهایم و در ادامه من باید ببینم در این مدت که به سمت نور بودهام آیا حرکتی هم کردهام ؟؟
من بهشخصه خیلی دوست دارم که از اطلاعات همه راهنماها استفاده کنم چراکه هرکدام از آنها یکسری خصوصیات منحصربهفردی دارند و هرکدام یک گنجینهای هستند که اگر من بتوانم یک قطرهای از خصوصیات هرکدام بگیرم حداقل زندگی راحتی دارم.
ما به اینجا نیامدهایم که کارهای خاصی بکنیم بلکه میخواهیم راحت زندگی کنیم و اجازه بدهیم بقیه هم راحت زندگی کنند و اگر بتوانیم بهفرمان عقل برسیم ، هیچ مشکلی نیست که بتواند ما را متوقف کند و هیچچیزی نمیتواند راه ما را سد کند.
هیچ جایی در دنیا نیست که این اطلاعات کنگره را داشته باشند خیلی افراد هستند که با مدارج بالا وابستگی به چیزهایی مثل پولدارند و خودشان را اذیت میکنند اما من میدانیم مال دنیا ارزش دارد ولی نه آنقدر که خودم را اذیت کنم و همه زندگیام را فدایش کنم.
طبق دستور جلسه امروز باید فرمانبردار باشیم و به دستورها گوش بدهیم تا بتوانیم به آنها عمل کنیم و تا وقتیکه به عمل نرسیدهایم در حقیقت هیچ کاری نکردهایم.
اینجا فقط اسمش درمان اعتیاد است وگرنه این مکان خیلی چیزهای باارزشی به ما میدهد حتی خیلی موقع ها خودمان هم متوجه نیستیم که کجا بودیم و کجا هستیم و بهنوعی گذشته را فراموش میکنیم.
آقا امید همیشه به ما میگفتند که صندلیهایتان را سفت بچسبید و ارزش این مکان را بدانید و قدردان آن باشید. انشالله که من بتوانم فرمانبردار خوبی باشم تا بتوانم به عمل سالم برسم و آرامش داشته باشم.
اگر قرار باشد که فرمانبردار خوبی باشم بایستی فرمانده خوبی داشته باشم و من میگویم که تکتک شما برای من فرمان ده خوبی بوده و هستید. فایده خدمت این است که خیلی اوقات در نشریات در ارتباط با افراد نقطهضعفهای خودم را پیدا میکنم و سعی میکنم آنها را رفع بنمایم.
کلام برای تشکر من از راهنمایم قاصر و کوچک است اما تشکر میکنم از آقا امید که ده ماه در سفر اول به من آموزش دادند و مرا تحمل کردند. از کمک راهنمای همسفرم خانم آزاده تشکر میکنم در این مدتی که همسفرم در لژیون ایشان هستند زندگی ما خیلی بهتر شده است. از ایجنت قبلی شعبه و ایجنت فعلی شعبه تشکر میکنم و از کلیه خدمتگزاران کنگره شصت تشکر و قدردانی میکنم.
سخنان کمک راهنما محترم همسفر آزاده:
خدای مهربان را سپاس بابت یک تولد دیگر خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار دارم و این تولد زیبا را در کنار هم جشن میگیریم این تولد را خدمت خود علی آقا و خانم شهره و آقای معتمدی و همه اعضا کنگره شصت تبریک میگویم.
در حقیقت قانون زندگی قانون کاشتنها و برداشتنها است و اگر امروز من فرمانبردار خوبی باشم میتوانم در آینده یک فرمانده قابل و لایق باشم و چنانچه بخواهم از این گردونه خارج بشوم حتماً رسیدن بهفرمان عقل در من به تعویق خواهد افتاد و شاید به حلقههای دیگر آفرینش موکول خواهد شود و هرکسی که نافرمانی میکند از جهل او است. هرکسی در هر جایگاهی هم فرمانده و هم فرمانبردار است و چنانچه در جایگاه فرمانبرداری از جایگاهش سرپیچی بکند حتماً دیگران هم از فرمان او سرپیچی خواهند کرد و ارزشی برای فرمانش قائل نخواهند شد.
به قول مهندس ، کمترین فرماندهی که انسان دارد فرماندهی نفس خودش است و من اگر جایی نافرمانی کنم ، نفس من هم سرکشی خواهد کرد و حتی عنان نفس خودم را هم از دست میدهم چهبهتر که این قوانین را آگاهانه و باجان و دل بپذیریم و عملی کنیم.
مسلماً علی آقا و خانم شهره بهواسطه فرمانبرداری و خدمت صادقانهشان باعث شدند که من هم لیاقت این را پیدا کنم که امروز در این جایگاه قرار بگیرم امیدوارم که این عزیزان را در جایگاههای بالاتری ببینم و انشالله که تا سال آینده شال کمک راهنمایی بر گردنشان باشد.
با توجه به اینکه خانم شهره کمی دیرتر از مسافرشان به کنگره آمدند ، بارزترین ویژگی ایشان این بود که همیشه آرامش داشتند ، فرمانبردار خوبی بودند و هیچ موقع از مسافرشان شکایتی نمیکردند و این ویژگیهای ایشان همواره مرا به وجد میآورد.
امیدوارم در آینده با خدمت صادقانهای که دارند بهترین دریافتها را داشته باشند و در آخر این خواسته را از خداوند دارم که همواره سایه جناب مهندس بر سر همه ما مستدام باشد.
سخنان همسفر شهره:
من هم بهنوبه خودم خدا را شاکرم که در این جایگاه قرارگرفتهام و از آموزشهای ناب کنگره بهرهمند میشوم
از جناب مهندس و خانواده ایشان به خاطر خدماتی که برای ما انجام میدهند و آموزشهایشان تشکر و قدردانی میکنم.
همچنین از راهنمای عزیزم خانم آزاده و راهنمای مسافرم آقا امید و ایجنت شعبه آقا مهدی و اسیستانت محترم شعبه تشکر میکنم وبرای تمام عزیزان در کنگره شصت آرزوی موفقیت و سلامتی روزافزون دارم.
تایپ:مسافر علی الف ، همسفر محمدجواد
عکاس:مسافر مجتبی
ارسال تصاویر و تنظیم:مسافر مصطفی