English Version
English

آشنایی با سی دی نقض فرمان از امین دژاکام

آشنایی با سی دی نقض فرمان از امین دژاکام

(( نقض فرمان ))


دروازه ورود به تاریکیها نقض فرمان یا شرک است و داستان حضرت آدم میگوید که چگونه شرک و نقض فرمان اتفاق می افتد و این داستان برای فقط حضرت آدم یا انسانهای خاص نیست بلکه برای همۀ انسانها صادق است و یا داستان حضرت ابراهیم که نقطه مقابل داستان حضرت آدم است که با فرمان برداری به طور کامل از شرک خارج میشود .
بزرگان مانند حضرت ابراهیم به این دلیل بزرگ شده اند که در آزمایشات بزرگ خداوند سربلند بیرون آمده اند و نباید تصور کنیم که خداوند به آنها امتیاز داده و آنها را بزرگ کرده و اگر چنین تصوری داشته باشیم احساس ما نسبت به خداوند خراب میشود و این از حقه های نفس است .
اثر کلی شرک بر اختیار انسان است و اختیار انسان گرفته میشود و یا محدود میگردد .
چه عاملی باعث میشود که انسان شرک یا نقض فرمان را انجام دهد ؟ ( کسب قدرت )

وقتی انسان نافرمانی میکند در واقع با نیروهای منفی پیمان می بندد با انجام این کار نیروهای منفی به او قدرت میدهند ، مانند شخصی که از راه نادرست و با نقض فرمان ثروتمند میشود ولی آثار این نقض فرمان این خواهد بود که او اختیار مالش را نخواهد داشت و تنها امانت دار این ثروت خواهد بود .


یکی از قوانین شیاطین : پیش از اینکه بتوانی کسی را تسخیر کنی یا تخریب کنی یا . . . باید اول خودت تسخیر یا تخریب یا . . . شوی .
در مقابل این قانون در سیستم الهی هم به همین شکل است یعنی اول باید خودت آزاد و رها شوی تا بتوانی کسی را آزاد و رها کنی .


هنگامی که انسان مرتکب شرک و نقض فرمان میشود در تاریکی قرار میگیرد و با همپیمان شدن با نیروهای منفی و زیاد شدن قدرت در واقع مانند مصرف کننده مواد که به تریاک اعتیاد پیدا کرده ، او هم به احساس قدرت اعتیاد پیدا میکند و تنها در صورتی حاضر است از تاریکی و قدرت صرف نظر کند که چیز بهتر و با ارزش تری پیدا کند ، درست مانند درمان اعتیاد که مخدر های طبیعی بدن مانند دینورفین و اندروفین که به مراتب قوی تر و نیرومند تر از مرفین هستند جای مواد مخدر بیرونی را میگیرند و شخص دیگر مواد مخدر مصرف نمیکند .
چیزی که در مقابل قدرت و پیمان با نیروهای منفی میتواند جوابگوی شخص باشد محبت است و شخص لازم است تا به تدریج از وادی اول شروع کند تا به وادی 14 یا محبت برسد آنوقت خود به خود قدرت و نیروهای منفی جای خود را به عشق و محبت میدهد .


برای قطبهای منفی یا نیروهای بازدارنده خیلی مهم است که یک انسان در تاریکی یا اعتیاد بماند و برای این مهم به او کمک میکنند تا او را در تاریکی نگه دارند ، قطبهای منفی مانند میکربها و ویروسها عمل میکنند و برخی انسانها نیز به همین شکل عمل مینمایند . میکربها و ویروسها به دنبال بقاء و حیات خودشان هستند و اگر شرایطی درست شود که بتوانند رشد کنند و تکثیر شوند آنجا خودشان را آشکار میکنند و اگر نتوانند آشکار شوند و نیروی مقاومتی وجود داشته باشد در این صورت خودشان را جهش میدهند .


ویروسها تولیدی ندارند و به دنبال انرژی هستند و اگر جایی انرژی وجود داشته باشد خودشان را آشکار میکنند و اگر نتوانند آشکار کنند جهش میابند .
انسان هم وقتی در تاریکی قرار میگیرد درست مانند همین ویروسها عمل میکند و هر جا که انرژی یا خوشی باشد هست و وجود دارند و اگر نباشد انگار اصلاً وجود نداشته اند .


انسانی که در مسیر روشنایی قرار میگیرد دیگر انرژی حرف اول را نمیزند و برایش دانایی و ظرفیت مهم است . اینکه چقدر ظرفیت پیداکند و مفاهیم را درک کند مهم است نه اینکه از جایی انرژی را بدزدد یا بدست بیاورد .


جاذبه هم همینطور است اگر یک موجودی انرژی داشته باشد میتواند یک منبع جاذبه هم باشد ، مثلاً یک آدم خوش تیپ و جذاب میتواند آدمها را به سوی خود جذب نماید و یکسری از این انرژی استفاده میکنند و وقتی این انرژی از بین رفت خیلی ها از این دایره حذف میشوند .
برای اینکه انسان بتواند فرمانده لایقی باشد ، پابرجا باشد و قدرتی که خداوند به او داده را فرماندهی کند لازم است در مقابل فرامین خداوند مطیع و تسلیم باشد یعنی فرمان برداری در پیشگاه خداوند ضامن فرماندهی انسان خواهد بود و اگر فرمان برداری کردیم در فرماندهی قویتر میشویم و اگر نقض فرمان کردیم از درجه فرماندهی ساقط خواهیم شد .


دو لفظ متفاوت در کلام الله برای نقض فرمان آمده است یکی گفته شده شما را عذاب میدهیم و از کلمه عذاب استفاده شده (( هر کس بهره زودیاب بخواهد به او میدهیم و بعد او را در جهنم قرار میدهیم )) یعنی عذاب میدهیم ، جای دیگر آمده همین که میگویید ایمان آورده ایم شما را به حال خود رها نمی کنیم و شما را آزمایش میکنیم ، در هر دو یعنی عذاب و آزمایش سختی وجود دارد ولی لحن کاملاً متفاوت است ، این تفاوت از کجا ناشی میشود یعنی کجا از عذاب و کجا از آزمایش استفاده شده است .


نقض فرمان در حالت کلی به دو صورت انجام میشود : یکی آگاهانه و یکی نا آگاهانه

یعنی انسان ممکن است فرمان را نقض کند از روی اینکه نمیداند یا متوجه نمیشود چون نیروهای بازدارنده و منفی شکل آن را تغییر داده اند یعنی فریب خورده است و نتوانسته تشخیص دهد که این شامل سنت آموزش میشود و برای اینکه یاد بگیرد مورد آزمایش قرار میگیرد و ممکن است خیلی سختیها را هم تحمل کند .


ولی انسان اگر مثلاً به دلیل انتقام ، با نیروهای منفی پیمان ببندد ( در واقع معامله کند ) و نقض فرمان انجام دهد آنوقت شامل سنت مجازات و تنبیه میشود .
سنت اول شامل حال آنهایی میشود که میخواهند دانایی بوجود آورند و تکامل یابند در اینصورت آموزش برایشان طراحی میشود و انسانی هم که مثل میکربها رفتار میکند سنت مجازات و تنبیه در موردش بکار میرود .
(( باسپاس از استاد جهان بینی کنگره 60 جناب امین دژاکام ))

منبع : وبلاگ لژیون علی خدامی ، مسافر رضا فراهانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .