English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه 1397/7/6؛ «صورت‌مسئله اعتیاد» و سی دی «بقا»

گزارش  لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه 1397/7/6؛ «صورت‌مسئله اعتیاد» و سی دی «بقا»

پنجمین جلسه از دور پانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی جناب مهندس و دبیری دکتر آتوسا با دستور جلسه «صورت‌مسئله اعتیاد» و سی دی «بقا» روز جمعه مورخ 1397/7/6 رأس ساعت ۸ صبح آغاز بکار نمود.

 

سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم مسافر. دستور جلسه امروز ما، صورت‌مسئله اعتیاد است؛ من اولین بار سال 1978 مقاله‌ای تحت عنوان صورت‌مسئله اعتیاد به اولین کنگره سراسری اعتیاد و درمان ارائه دادم که در دانشگاه علوم پزشکی سیستان و بلوچستان موردقبول واقع شد و من رفتم به آن کنگره و در مورد مقاله صحبت کردم و مورد وثوق قرار گرفت.

امروز می‌خواهم خیلی راحت با همدیگر صحبت کنیم و هر کس بعد از صحبت‌های من می‌تواند مشارکت کند و اگر کسی دلایلی دارد می‌تواند در موردش صحبت کند چون اعتقاد من بر این است که جهان پزشکی ازنظر درمان اعتیاد هنوز در نقطه زیر صفر قرار دارد؛ حتی به نقطه صفر هم نرسیده است. چون کارهایی که انجام می‌گیرد، به‌عنوان حمایتی و علامتی کمک می‌کند ولی به‌عنوان درمان اصلی باید ببیند چه کاری انجام داده و می‌دهد؟ اینکه پزشک چه چیزی را در فرد معتاد می‌خواهد درمان می‌کند هنوز به آن نقطه نرسیده.

 تعاریفی که در مورد اعتیاد کرده‌اند، همگی تعاریف غلطی است؛ سال‌های سال بر جهان پزشکی گذشت که از طرف سازمان بهداشت جهانی، اعتیاد به‌عنوان مسمومیت مزمن اعلام شد؛ البته الانه به‌عنوان مسمومیت و سم‌زدایی انجام نمی‌دهند. ما باید ببینیم آن لغت مسمومیت که ارائه شد، چه‌کارها کرد؟ تمام سیستم سعی و کوشش این بود که مواد مخدر که به‌عنوان سم معرفی شد، از بدن معتاد بیرون بکشد و کارهای عجیب‌وغریبی برای خارج کردن این سم صورت گرفت که بالاترین و آخرین ورژن آن، (یو آر دی، URD) بود که سریع بود و بعد، (یو آر او دی UROD) بود که فوق‌سریع بود و همیشه کورس می‌گذاشتند که این مواد مخدر را سریعاً از بدن معتاد خارج کنند و چون خارج کردن مواد مخدر از بدن فرد باعث ایجاد شوک می‌شد، آمدند و مسئله بی‌هوشی را مطرح کردند که ما فرد را بی‌هوش کنیم و یک‌مرتبه این کار را انجام بدهیم تا به فرد معتاد فشار وارد نشود. بعد از این‌ها، تئوری‌های متفاوتی ارائه شد که من قبلاً به آن‌ها اشاره کردم؛ اگر ما بخواهیم از واژه سم‌زدایی استفاده کنیم، اول باید اثبات کنیم که مواد مخدر، سم است؛ ما در تعاریف خودمان می‌بینیم هیچ‌یک از مواد مخدر، سم نیست؛ اگر ما هروئین را نگاه کنیم، هروئین همان دی استیل مرفین است؛ خیلی سریع‌تر از مرفین جذب می‌شود ولی ما به آن هروئین می‌گوییم. اگر بیاییم در سیستم پزشکی به شخص 2 یا 3 سال مرفین تزریق کنیم اگر بخواهیم مرفینش را قطع کنیم، قطعاً باید این را تیپر کنیم و نمی‌توانیم به کسی که 3 سال مرفین تزریق کردیم به‌یک‌باره این را قطع کنیم. حالا در نظر بگیریم در سیستم پزشکی کسی که 3 سال مریض بوده و مرفین تزریق کرده، مرفینش را سریع قطع کنیم و بعد یکسری عملیات انجام بدهیم که هر چه مرفین در بدنش باقی مانده را بیرون بکشیم، چه اتفاقی می‌افتد؟! همین کار را برای هروئین می‌کردیم، چرا؟ چون اسمش هروئین بود. هروئین اسم بازاری است؛ اسم علمی هروئین، دی استیل مرفین است؛ یعنی ما صد گرم مرفین را یکسری عملیات انجام می‌دهیم و 90 گرم هروئین به دست می‌آیید؛ پس ببینید که اینجا یک دوگانگی بین مسئله سم و سم‌زدایی وجود دارد. حالا می‌آییم روی حشیش؛ حشیش همان T.H.C است که برای آسم و چیز دیگر استفاده می‌شود. تریاک هم دارای مرفین، کدئین، نارسئین، پاپاورین، کدامین و انواع دیگر که همه دارو هستند. در شیشه که همان آمفتامین است؛ بنابراین همه این‌ها دارو هستند؛ به‌غیراز دارو چیز دیگری وجود ندارد؛ ما با داروها سروکار داریم؛ با مواد مخدر سروکار نداریم. اسمش مواد مخدر است؛ چون غیرقانونی استفاده می‌کنند، اسمش شده مواد مخدر. پس سم‌زدایی واژه اشتباهی است که خیلی‌ها را بیچاره و بدبخت کرد به دلیل همین خارج کردن. ملاک عدم اعتیاد هم شد 3 روز بعد سم‌زدایی، آزمایش ادرار دادن.

من در کنگره سراسری دانشگاه علوم پزشکی زنجان مقاله‌ای تحت عنوان سم نزدایی را ارائه دادم؛ همان موقع که مسائل یو آر دی (URD) و یو آر او دی(UROD) در اوج خودش بود، من مقاله دادم و مقاله من پذیرفته شد. گفتم سم‌زدایی عمل غلطی است؛ ما نمی‌دانیم که چه کاری انجام می‌دهیم؟! چون اسمش هروئین است، تریاک است، حشیش است، خیال می‌کنیم یک‌چیز دیگر است! ولی این‌ها اسم بازاری و خیابانی است؛ اگر پی به اسم علمی این‌ها ببریم می‌بینیم که چیز دیگری است.

مدتی گذشت و گفتند که اعتیاد، وابستگی دارویی است؛ وابستگی دارویی هم برای ما مشخص نمی‌کند که یعنی چی؟! مفهومش چیست و کار ما چیست؟! ما به‌عنوان یک درمانگر باید ببینیم بیماری اعتیاد چیست و چه هست و ما باید چه‌کاری انجام بدهیم و چه چیزی به بیمار بدهیم و کجای او را می‌خواهیم درست کنیم؟ هزاران هزار مجهول درست کردند؛ در کنگره سراسری هم این را گفتم که 2 هزار مقاله در مورد شیشه از آی اس آی، از کمبریج و از کجا و کجا وجود دارد، آیا توانسته یک سرسوزنی به یک فرد شیشه‌ای کمک کند؟! ده‌ها هزار مقاله در مورد اعتیاد نوشته شده، آیا این ده‌ها هزار مقاله توانسته ذره‌ای به معتاد کمک کند؟!

منظورم این است که ما صورت‌مسئله اعتیاد را درست تشخیص ندادیم و روی آن فکر نکردیم؛ چون در صورت‌مسئله اعتیاد توسط سازمان بهداشت جهانی آمده که اعتیاد مسمومیت است و همه را گمراه کرده و همه دنبال‌رو این مطلب شدن که اعتیاد مسمومیت است و کارهایی که باید در مورد فرد مسموم انجام داد را روی فرد معتاد صورت دادند. کسی که مسموم شده باشد، بلافاصله یکسری مواد به او می‌زنند و کاری می‌کنند که موادی که باعث مسمومیت شده را از بدن خارج کنند و معده را شستشو می‌دهند. اگر کسی را مار نیش میزند هم یکسری کارها انجام می‌دهند که سم مار از بین برود. کسی که سیانول خورده را کاری می‌کنند که اثر سم را از بین ببرند؛ اثر از بین بردن آن سم‌ها با این سم فرق دارد، چرا؟ چون صورت‌مسئله غلط مطرح‌شده بود. مثل این است که فشنگ ژ-3 را در خشاب کلاشینکف قرار بدهید؛ هیچ‌وقت به نتیجه نمی‌رسید. الآن هم همین‌طور است؛ مثل درمان‌های نگه‌دارنده که خیلی هم خوب است و از خیلی بیماری‌ها جلوگیری کرده، بیماری ایدز و هپاتیت جلوگیری کرده و خیلی خوب است اما فقط نگه‌دارنده است؛ برای ما درمان نیست؛ اینجا هم صورت‌مسئله را متوجه نشدیم؛ ما می‌خواهیم بدانیم که صورت‌مسئله چیست و چه چیزی را می‌خواهیم درمان کنیم. برای بیماری‌های کلیوی، مسئله کاملاً روشن و شفاف است؛ برای چشم هم همین‌طور، قلب هم مشخص است ولی برای اعتیاد نه!

دلیلش این است که در بیماری قلب، قوه قضائیه پروتکل درمانی نمی‌دهد؛ برای بیماری قلب، نیروی انتظامی پروتکل نمی‌دهد؛ برای بیماری قلب، یوگا پروتکل نمی‌دهد؛ برای بیماری قلب و یا هر بیماری دیگر، مساجد و تکایا پروتکل نمی‌دهند. برای بیماری‌های دیگر، هیچ‌کس اظهارنظر نمی‌کند ولی وقتی به بیماری اعتیاد می‌رسیم، می‌بینیم که همه اظهارنظر می‌کنند.

از قدیم دو گروه در مورد اعتیاد نظر می‌دادند؛ یکی متخصصین بودند و دیگری خود معتادان بودند که در جهان به رسمیت شناخته شده بودند؛ قصاب‌ها که اظهارنظر نمی‌کردند. چرا همه در مورد مسئله اعتیاد دخالت می‌کنند؟ پروتکل نیروی انتظامی می‌گویید این‌ها را بگیریم و زندانی کنیم و نگهش داریم و بدوانیم تا خوب شود. آن‌یکی می‌گوید باید زندانی کنیم تا خوب شود، یکی دیگر می‌گوید زنش را طلاق بدهد خوب می‌شود، دیگری می‌گوید ببریمش حسینیه و تا صبح برایش بخوانیم یا قرص اکستازی بدهیم تا جایی که چیزی متوجه نشود و درمانش کنیم و بقیه هم همین‌طور؛ می‌بینیم که تمام اقشار جامعه در هر صنفی اظهارنظر می‌کنند. در خانواده‌ها، پدر خانواده یک نسخه می‌دهد، عمو یک نسخه، پدربزرگ هم همین‌طور؛ آن‌یکی می‌گوید بزنیمش، دیگری می‌گوید بیندازیمش در زیرزمین، آن‌یکی می‌گوید بیرونش کنیم و دیگری می‌گوید ببریمش کمپ؛ می‌بینیم هرکسی یک نظر می‌دهد و یک رویه واحدی نداریم؛ تمام این مسائل که می‌گویم همگی در اثر عدم شناخت صورت‌مسئله اعتیاد است.

اعتیاد در قسمت فیزیولوژی، جایگزینی مزمن است؛ مسمومیت مزمن نیست.

اعتیاد در مقوله فیزیولوژی، جایگزینی مزمن است؛ یعنی جایگزینی مواد مخدر یا الکی و یا قرص‌های روان‌گردان بجای مخدرهای طبیعی بدن؛ خیلی خیلی ساده است، چون کلیه این مواد از سد خونی مغز عبور می‌کنند و در کار مغز مداخله می‌کنند. چرا ما وقتی آب انگور یا آب‌پرتقال یا آب شاه‌توت می‌خوریم مست نمی‌شویم ولی الکل می‌خوریم مست می‌کنیم؟! چرا ما قرغورت می‌خوریم یا لواشک می‌خوریم اتفاقی برایمان نمی‌افتد ولی تریاک بخوریم نشئه می‌شویم؟! فقط به خاطر اینکه از سد خونی مغز عبور می‌کنند و در کار مغز مداخله می‌کنند و تمام بالانس مخدرهای طبیعی بدن را به هم می‌زنند. مسئله خیلی روشن است و حرف غیر حسابی نیست؛ وقتی از بیرون مواد مخدر مثل تریاک وارد بدن می‌شود، دیگر دینورفین و اندروفین و انکفالین بدن را از کار می‌اندازد؛ دینورفین بدن گویا ده‌ها برابر مرفین قدرت دارد؛ 3 نوع دینورفین در بدن ما وجود دارد. اندروفین هم ده‌ها برابر مرفین قدرت دارد؛ 3 نوع اندروفین داریم. انکفالین که برای سیستم ضد درد بدن است، 3 نوع در بدن وجود دارد و خیلی قوی‌تر از هروئین است. تمام این‌ها در بدن فرد معتاد از کار افتاده است. ما باید این را درستش کنیم؛ وقتی این را بخواهیم درست کنیم، می‌بینیم تمام آن ساختمانی که برای اعتیاد ساختیم، پایین می‌ریزد. تریاکی موادش را ترک کرده و می‌خواهد با همسرش هم‌بستر بشود، فوری دچار ارگاسم می‌شود؛ خب این برای رفع مشکلش می‌رود و یک‌ذره تریاک می‌خورد و حالت طبیعی پیدا می‌کند که ما میگوییم دچار وسوسه و لغزش شده است؛ لغزش کدام است؟ وسوسه کدام است؟ این نیازش بوده. فرد تریاکی موادش را مصرف می‌کرده و مسائل جنسی‌اش را انجام می‌داده ولی حالا 6 ماه است که تریاک مصرف نکرده و قادر نیست مسائل جنسی‌اش را انجام بدهد. اینجا وسوسه و لغزش صورت نگرفته. در انجمن معتادان گمنام می‌گویند شما وقتی موادت را قطع می‌کنی، باید یک سال رختخوابت را از همسرت جدا کنی؛ یعنی توانایی جنسی نداری. خب این به خاطر عدم فعالیت سیستم فیزیولوژی بدن است؛ این را به چه زبانی بگوییم؟!

انسان وقتی گرسنه می‌شود، باید غذا بخورد چون نیازش است. یک معتاد هم وقتی آن کار را می‌کند، وسوسه ندارد؛ چون نمی‌تواند کارهایش را انجام بدهد. من خودم 9 ماه ترک کردم و تجربه دارم. من در آن کنگره گفتم که وقتی ترک می‌کنی، آب خیسی خودش را از دست می‌دهد، شوری خودش را از دست می‌دهد؛ روغن چربی خودش را از دست می‌دهد، قند شیرینی‌اش را از دست می‌دهد.

وقتی سیستم بیوشیمی و مخدرهای طبیعی بدن کار نکند، همه‌چیز رنگ می‌بازد؛ ما باید به این‌ها نگاه کنیم و حرف حساب را بپذیریم.

صورت‌مسئله این را بیان می‌کند و می‌بینیم متعاقباً این صورت‌مسئله، سیستم بیوشیمی بدن به‌هم‌ریخته و برای اصلاح آن، حدود 10 ماه وقت نیاز هست. ما مشخص کردیم که چه مقدار وقت نیاز است. من می‌خواهم بروم تبریز، چقدر وقت نیاز است؟ من می‌خواهم کلیه‌ام را عمل کنیم، چه مقدار دارو باید بخورم و چند وقت؟ ما باید وقت را مشخص کنیم. ما میگوییم: زمان برای ترمیم مخدرهای طبیعی بدن، حداقل 11 ماه وقت نیاز است با پروتکل خاص. ما زمان مشخص می‌کنیم و می‌دهیم. یکی الآن می‌آید و متادون مصرف می‌کند، شما چه به او می‌دهید؟ می‌پرسد چه وقت خوب می‌شوم شما چه زمانی را به او می‌گویید؟ زمانی ندارید که بگویید؛ حالا بیا ببینیم چه می‌شود و چه وقت می‌شود که نشد حرف! خوشبختانه ما این را پیدا کردیم؛ خوشبختانه اینجا صورت‌مسئله اعتیاد روشن شد. این صحبت‌های من تا اینجا، پیرامون فیزیولوژی بدن بود و به طبع آن، باید تفکر و روان درست شود؛ حالا کاری به مسائل جانبی ندارم؛ مسئله اساسی در اعتیاد، همان صورت‌مسئله است که در اینجا باید بدانیم عملیات جایگزینی اتفاق افتاده. اگر با این دیدگاه نگاه کنیم، همه می‌توانند کمک کنند و حلش کنند. امکان ندارد وقتی یک پزشک معتقد باشد که عملیات جایگزینی انجام‌شده، قطعاً می‌تواند معتاد را درستش کند چون دانشش را دارد و صد در صد می‌تواند. یک‌چیزی در خیابان سهروردی گم‌شده و ما داریم اینجا دنبالش می‌گردیم، اگر هزار سال بگردیم پیدایش نمی‌کنیم. پزشک زحمت می‌کشد، روانشناس زحمت می‌کشد، همه زحمت می‌کشند و هیچ‌کدام کم‌کاری نمی‌کنند ولی نتیجه چه؟ هیچ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. حتی ممکن است همدیگر را متهم بکنند. خانواده، مادر، پرستار، نرس، دکتر، روان‌پزشک، همه دارند کار می‌کنند ولی خروجی نداریم؛ همش میگوییم این‌ها آدم خوبی نیستند، خودخواه‌اند، این‌ها خوش گذرانند، خوب نمی‌شوند، لذت‌جو هستند، فلان هستند؛ ما باید بیاییم و کلاهمان را قاضی کنیم، به‌عنوان یک متخصص، به‌عنوان یک فیلسوف، دانشمند یا عارف، ببینیم صورت‌مسئله اعتیاد چه می‌گوید. ببینیم این فرد مراجعه‌کننده به‌عنوان معتاد را چکارش کنیم؟ مدینه فاضله ما کجاست؟ نقطه آخر کجاست تا این را سر جای خودش قرار بدهیم.

روز چهارشنبه یک‌صد و پنجاه رهایی داشتیم که 127 نفر رهایی از مصرف‌کننده مواد و 23 نفر رهایی سیگار. سیگار هم از همین قانون پیروی می‌کند. این‌ها درمان شدند؛ درمانی که نتایجش را منتشر می‌کنند که ماندگاری بعد از 2 سال در این‌ها چقدر است؟! مدارکش موجود هست.

استاد در ادامه به مَثَلی اشاره نمودند که: یکی گفت من در یزد بودم، 100 گز می‌پریدم؛ گفتند یزد که نیست ولی گز که هست؛ (گز یعنی متر) شما بپر تا ما متر کنیم. من در یزد بودم 100 متر می‌پریدم؛ گفتند خب یزد نیست ولی متر هست بپر تا ما متر کنیم. ما همه را داریم می‌بینیم. عزیزانی که به اینجا می‌آیند سعی کنند که ببیند هدف چیست و نهایت کجاست؟ ببینند اگر خوب است، بگویند خوب و اگر غلط است، بگویند خبری نیست. خیال نکنید هر چیزی که در کتاب‌ها نوشته‌شده، درست است!

امیدوارم امروز یک مقداری صورت‌مسئله اعتیاد برای شما روشن 

 جلسه به مشارکت گذاشته شد

 

آقای اردشیر

وقتی‌که در مورد صورت‌مسئله اعتیاد صحبت می‌کنیم، باید علت و معلول را در نظر بگیریم که علت چیست و معلول کی حاصل خواهد شد؟! بقول مهندس، اگر بیاییم اعتیاد را به‌عنوان مسمومیت در نظر بگیریم، به طبع مسیرهایمان از هم جدا خواهد شد. در کنگره 60، صورت‌مسئله را این‌طور مطرح کردند که: آیا این مواد، سم است یا نه؟ اگر سم است که نباید استفاده شو د ولی بر اساس شناخت از ادبیات عرفانی خودمان و درمانی خودمان شناخت پیدا شده، متوجه شدند که تریاک، سم نیست و در قدیم به‌عنوان دارو از آن استفاده می‌شد. با توجه به این موضوع که تریاک را دارو فرض کرده، این را وارد درمان اعتیاد نموده و وقتی وارد شد، از روش تیپر استفاده کردند و جواب گرفتند. حتی خیل یاز روان‌پزشکان آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که مواد سم نیست ولی حتی ذره‌ای راه‌کار برای آن نداشتند.

 

دکتر فرشته

در مورد صورت‌مسئله اعتیاد؛ صورت‌مسئله اعتیاد، اسم بحث امروز ماست؛ ما باید فکر کنیم هر چیزی که صورت‌مسئله درستی داشته باشد، قابل‌حل خواهد بود. خاطرم هست هر همیشه به پسرم می‌گفتم: صورت‌مسئله مانند مادرت است، اگر خوب دقت کنی، جواب در خود صورت‌مسئله وجود دارد و تو دقت و تمرکز روی صورت‌مسئله نمی‌کنی و می‌خواهی جواب درست بدهی ولی قطعاً به جواب درست نمی‌رسی.

خیلی جالب است که جناب مهندس صورت‌مسئله اعتیاد را به‌خوبی تشریح کردند. اگر بفهمیم که این صورت‌مسئله چیست، قطعاً درمان خیلی سهل‌تر و آسان‌تر می‌شود. یک مثالی فرضی اگر بزنیم، درمان بیماری قلبی؛ کسی که دریچه میترالش نارسا و تنگ است، بیماری قلبی دریچه‌ای عروقی دارد، ما اگر بیاییم و علامتی درمان کنیم دقیقاً مثل همینی است که ما اعتیاد را علامتی درمان می‌کنیم و سم‌زدایی انجام می‌دهیم و می‌خواهیم ترک بدهیم و مسائل دیگری که بود. فرض کنیم در بیماری قلبی، بیمار تپش قلب دارد و ما به او پروپرانول می‌دهیم؛ نفس‌تنگی دارد به او کپسول اکسیژن می‌دهیم که همیشه همراهش باشد؛ آیا این‌ها درمان است؟! قطعاً این‌ها درمان نیست. جراح قلب می‌آید و فلسفه ایجاد بیماری را حل می‌کند و در آن دخیل می‌شود و حلش می‌کند و واقعاً اینجا هیچ ارگانی نمی‌تواند دخالت کند؛ فقط متخصص و جراح است که می‌تواند دخالت کند و به نتیجه برسد. حتی خانواده امضا می‌دهد که هر کاری جراح خواست انجام دهد و مسئولیت را فقط به او می‌سپارند و می‌دانند که نتیجه‌بخش است. در این بیماری قلبی، فقط جسم ما درگیر است ولی در اعتیاد، هم جسم و هم روان و هم جهان‌بینی درگیر است و به‌هم‌ریخته است؛ آیا می‌شود این‌ها را در طی 2 یا 3 روز حلش کرد؟! آیا می‌شود هرکسی در این درمان این مسئله دخالت کند؟! باید این‌ها را به اهل‌فن سپرد تا به نتیجه برسد. من فکر می‌کنم مثلث درمانی که مهندس مطرح کردند، یک راهنما و استراتژی و یک نقشه است. ما باید نقشه را درست برویم تا به نتیجه برسیم.

 

دکتر رضا

سال تحصیلی کنگره 60 از مهرماه شروع می‌شود؛ دستور جلسات کنگره از مهر هرسال آغاز می‌شود تا پایان شهریورماه و یک دوره دیگر هم از مهر امسال شروع‌شده که اولین دستور جلسه، صورت‌مسئله اعتیاد است که به‌عنوان موضوع و سرفصل اولیه وجود دارد و بحث وادی اول که بحث تفکر است.

چند موضوع وجود دارد در بحث تقسیم موادی که در عالم طبیعت وجود دارد که یکی، بحث غذا و یکی دیگر غذا دارو و بحث آخر دارو؛ یعنی موادی که دارند یا جنبه غذایی دارند که انسان‌ها به‌صورت مکرر از آن استفاده می‌کنند و نیاز فیزیولوژی است و به شکل 3 وعده یا بالاتر مورداستفاده قرار می‌دهند. یکسری مواد هستند که غذادارو هستند و این‌ها مصرف غذایی دارند اما تا حدودی اثر دارویی هم روی بدن دارند. بحث آخر که داروها هستند، این‌ها گه در طب سنتی قدیم و چه در طب نوین به‌عنوان دارو تلقی می‌شوند که ازجمله این‌ها، قهوه و زعفران و سیر را می‌توان مثال زد که معمولاً توصیه نمی‌شود که این‌ها را مکرر استفاده کنند. شما وقتی دارو تجویز کنید، باید بدانید که برای چه فردی و برای چه زمانی و به چه علتی تجویز می‌کنید. اپیوم هم از قدیم یک دارو بوده و متأسفانه بحثی که وجود دارد این است که بشر این را به‌عنوان غذا استفاده کرده و مثل این می‌ماند که شما بیایید و همراه غذای روزانه خودتان قرص استامینوفن را پودر کنید و روی غذا بریزید؛ اما اگر ما آوردیم و به شکل مکرر استفاده کردیم، یک وابستگی فیزیولوژیک پیش می‌آید.

 من فکر می‌کنم بحث صورت‌مسئله اعتیاد، این را واکاوی می‌کند که اگر شما دارو را آوردید و به‌عنوان غذا استفاده کردید، دیگر نیاز فیزیولوژیک شما می‌شود؛ یعنی تحمل پیش می‌آید؛ سیستم بدنی و سیستم ایکسی که وجود دارد، این وابستگی به آن ترکیبات می‌شود. حال اگر شما آمدید و این وابستگی را ایجاد کردید، آیا می‌شود سم‌زدایی کرد و یک‌باره قطع کرد؟ قطعاً نمی‌شود؛ حتی اگر یک فردی که بالای 45 سال دارد، اگر قهوه را به شکل مداوم استفاده کند، اگر بخواهید به‌یک‌باره قهوه را قطع کنید، فرد دچار عارضه می‌شود و باید تیپر کنید. این مهم‌ترین بحثی است که وجود دارد؛ یعنی ما بپذیریم که فردی آمده و یک دارویی را به‌عنوان غذای خودش قرار داده، یک‌باره نمی‌توانیم آن را قطع کنیم؛ سیستم ایکس و سیستم فیزیولوژی این فرد وابسته شده و سیستم اندورفین و مرفین درونی سرکوب شده و نیاز به تیپر هست. در کنار این، بحث دیگری که وجود دارد که واقعاً ما نسبت به آن غافل بودیم این است که ما نگاه جزنگرانه به اعتیاد و خیلی بیماری‌های دیگر داریم؛ جای طب کل‌نگر کنار رفته است. اگر یک فردی دچار بیماری اعتیاد است، فقط اعتیاد ندارد؛ اعتیاد قسمت جسم اوست و روان و جهان‌بینی هم این فرد را درگیر کرده است. زمانی ما می‌توانیم در درمان اعتیاد موفق باشیم که کل وجود این فرد را ببینیم و در محاسباتمان بیاورم. اگر فکر کنیم فقط با خوردن دارو و عدم نگاه به جهان‌بینی و روان می‌توانیم موفق باشیم اصلاً این‌گونه نیست و اگر پیشبردی داشته باشیم فقط در ترک است نه درمان؛ اما پروتکلی که وجود دارد، به بحث جسم و سیستم ایکس و تفکر و روان و جهان‌بینی پرداخته و تلاش بر این دارد که در یک مدت‌زمان مشخص 10 تا 11 ماه، فرد را به تعادل برساند و زمانی که فرد به تعادل رسید، علاوه بر اینکه اعتیاد درمان می‌شود، ممکن است بیماری‌های جسمی که فرد دارد، درمان شود چون سیستم هورمونی به تعادل می‌رسد.

 

دکتر آتوسا

در پروسه درمان اعتیاد در کشور ما که فکر می‌کنم که حدود 16 سال پیش بود که داروی متادون وارد برنامه درمانی شد و دوره‌های سم‌زدایی بود که 25 روزه انجام می‌شد و واقعاً نتیجه‌بخش نبود. با یک میزانی دارو را شروع می‌کردیم و 2 روز یک‌بار تیپر می‌کردیم تا به صفر برسانیم و معمولاً وقتی دوز دارو به 5 میلی‌گرم می‌رسید، بیماران درمان را رها می‌کردند و 2 یا 3 ماه بعد مجدد برای درمان مراجعه می‌کردند که خاطرم هست روش‌های خیلی غیرانسانی بود؛ شیوه نالوکسان چلنج تست (Naloxone challenge test) که با وجود صحبت کردن با بیمار که بعضی وقت‌ها زیر بار نمی‌رفت و حقیقت را نمی‌گفت و بعد از 14 روز، بعد انجام همین نالوکسان چلنج تست (Naloxone challenge test)، بیمار دچار علائم ویدراول (افسردگی) می‌شد و به این شکل نالترکسون که تجویز می‌کردیم را استفاده نمی‌کرد و بعد مسائل دیگری چون یو آر دی و یو آر او دی و کاشت ایمپلنت نالترکسون زیر جلدی انجام می‌شد و این‌ها بی‌فایده بود و طبق فرمایشات جناب مهندس، شوک شدیدی به بیمار وارد می‌شد. فکر می‌کنم سال 85 بود که درمان سم‌زدایی با متادون منسوخ شد و طبق پروتکل‌های وزارت بهداشت، فقط باید درمان نگهدارنده انجام بشود و این‌که در آن زمان روش هارم ریداکشن و دارویی بهتر از متادون وجود نداشت در مارکتینگ کشور ما و بعداً بوپرنورفین و اپیوم اضافه شد. در زمانی که هارم ریداکشن آمد، هیچ پایانی برای درمان در نظر نگرفته بودند ولی خب الآن سال 97 هستیم و 12 سال از آن زمان گذشته و درمان‌های نگهدارنده ای که انجام می‌شود با متادون و بوپرنورفین و اپیوم که البته با پروتکل کنگره 60، درمان اعتیاد یک موفقیت عظیمی است ولی با وجود این‌ها، هنوز هم سم‌زدایی یو آردی و یو آر او دی را می‌بینیم. روز چهارشنبه، بیماری دارم که مخدر مصرفی‌اش تریاک بود و البته به‌اشتباه، خودش رفته بود از عطاری متادون تهیه‌کرده بود و وقتی به کلینیک ما مراجعه کرد که حدود یک سال پیش بود، بازهم اسرار به درمان با متادون داشت که طبق معمول، یکسری از بیماران که خانواده‌هایشان خیلی دخالت در درمانشان دارند و جایگزینی را درمان حساب نمی‌کنند و اپیوم را مخدر تلقی می‌کنند و این فرد درمان را رها کرده بود و رفته بود و روش یو آر او دی را انجام داده بود. 3 روز پیش که آمده بود گفت من یک هفته پیش سم‌زدایی کردم و اسرار بر این داشت که باید به این شکل درمانم انجام شود و مشغله زیادی دارم و توجیه همیشگی که اکثر مصرف‌کننده‌ها دارند را داشت و گفت که پزشکی که سم‌زدایی کرده به من گفته برو و از کلینیک چند عدد بوپرونورفین بگیر و استفاده کن و دوباره 4 روز دیگر نزد من بیا تا سم‌زدایی کنم. با وجود توضیحات زیادی که به بیمار دادم، اصلاً قبول نمی‌کرد؛ متوجه شدم که همه این‌ها به خاطر ناآگاهی پدر، مادر، برادر همسر ایشان است که هیچ مشارکتی هم در درمان نداشتند و وقتی مراجعه می‌کردند بیشتر خلل در درمان ایجاد می‌کردند. من توصیه کردم که سم‌زدایی نکند و به کنگره 60 برود و راه را نشان دادم که دیدم فایده ندارد و چاره‌ای نداشتم جز اینکه یک عدد قرص بوپرونورفین به او دادم و گفتم که به شما ثابت می‌کنم که سم‌زدایی به شما صدمه میزند. می‌خواهم بگویم که هنوز هم این اشتباهات وجود دارد و ما این‌ها را مشاهده می‌کنیم و امیدوارم کنگره 60 فراگیر شود و چنین مسائلی را دیگر شاهد نباشیم.

 

دکتر صمد

اهمیت این دستور جلسه را زمانی متوجه می‌شویم که ببینیم قبلاً با معتاد چه رفتاری می‌شد؛ مجرم تلقی می‌شد و دستگیر می‌شد و اعتباری در جامعه نداشت. وقتی می‌گفتی به معتاد زن می‌دهی؟ می‌گفتند نه. الآن هم میگویند نمی‌دهیم برای اینکه صورت‌مسئله اعتیاد درست مطرح نشده است. من یک بیماری داشتم که می‌گفت من 15 سال است که درمان شدم؛ گفتم الآن اوضاع چطور است؟ گفت: خوابم مشکل دارد، دچار وسوسه و تشویش می‌شوم؛ گفتم تو درمان نشدی. همه فکر می‌کنند که مسئله فقط روانی است. وقتی‌که مخدر وارد جسم انسان می‌شود، اختلال هورمونی که ایجاد می‌شود، نتیجه می‌شود در رفتار و تعاملات اجتماعی.

تعریف درمان کاملاً مشخص است؛ درمان باید باعث آرامش فرد بشود که فرد بتواند به زندگی خودش برسد. روش درمان در کنگره 60، یک تحول عظیم در تفکر فرد به وجود آورده است. قبلاً فرد معتاد که به کلینیک می‌آمد، چه رفتارهایی که شاهد نبودیم ولی در روش کنگره، رفتارها را می‌بینیم. این اهمیت صورت‌مسئله اعتیاد را نشان می‌دهد که کنگره 60 توانسته به آن برسد. این نگاه باید جهانی بشود، نگاه گذشته به فرد معتاد بسیار بد بود و جزیره درست می‌کردند و قاضی تعیین می‌کردند و خیلی محکومیت‌ها که به این افراد می‌دادند ولی نگرشی که کنگره 60 نسبت به فرد معتاد به وجود آورده، کاملاً فرق دارد و این را می‌گوید که فرد معتاد، قابل‌درمان و تغییر است. درمانی که ما باید خوب درکش کنیم؛ درمان در جسم و نگرش فرد که باعث تعادل می‌گردد.

 

جناب مهندس

ما اصلاً نمی‌خواهیم که کنگره 60 فراگیر شود؛ اصلاً چنین قصدی نداریم و نه می‌توانیم چنین کاری بکنیم. کنگره 60 مگر چند نفر را می‌تواند قبول کند؟! ما در طی این 20 سال نزدیک به 60 هزار نفر عضو داریم و این رقم خیلی پایینی است. هدف ما این است که اولاً صورت‌مسئله اعتیاد مشخص شود که تمام پزشکان در سراسر ایران و جهان بتوانند کاری بکنند که این بار را به مقصد برسانند. خوشبختانه الآن دلیل این است که در بعضی از کلینیک‌ها، عزیزان با همان متد D.S.T در خود کلینیک مریض‌ها را می‌بینند و تیپر می‌کنند و طبق متد ما و با آن نگاهی که اعتیاد جایگزینی است، رهایی‌های زیادی دارند که از کلینیک‌ها به اینجا می‌آورند. امروز شاهد چند نفر هستیم که این‌ها روزبه‌روز با مدیریت و کارگروه خودشان کار می‌کنند و با حضور پزشک و روانشناس و راهنما، هرروز به نتیجه می‌رسند. این نیست که بگوییم حتماً باید در کنگره 60 باشند؛ اصلاً قصد نداریم که همه را کنگره 60 انجام دهد چون ما نه وقتش را داریم و نه نیرو.

رهایی کلینیک‌ها

 کلینیک ماکان شهریار - دکتر مهین

 

مسافر رضا، آنتی ایکس شیره و تریاک، روش درمان D.S.T داروی درمان شربت OT، طول سفر 12 ماه و 2 روز، راهنما مصطفی

 

دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس

کلینیک فرشته- دکتر فرشته – روانشناس زهره

مسافر موحد، آنتی ایکس ال اس دی (LSD)، ام دی ام آ (MDMA)، کتامین، کوکائین و هروئین و شیشه، روش درمان D.S.T داروی درمان شربت OT، طول سفر 11 ماه، راهنما حسن

دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس

 

کلینیک حامی اراک- دکتر محمدرضا

 

مسافر غلام، آنتی ایکس هروئین، روش درمان D.S.T داروی درمان شربت OT، طول سفر 12 ماه و 2 روز، راهنما مسعود

 مسافر حمید، آنتی ایکس سیگار، تخریب بیش از 17 سال، روش درمان D.S.T داروی درمان آدامس نیکوتین، طول سفر 10 ماه و 18 روز، راهنما رضا

دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس

 

 

ادامه تصاویر

تهیه و وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .