این جلسه؛ چهارمین جلسه از دور بیست و ششم، از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی استاد معین، روزهای یکشنبه مورخ 97/7/8 به استادی کمک راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر شهاب و دبیری مسافر احمد، با دستور جلسه وادی اول و تاثیر آن روی من راس ساعت 17:00 برگزار شد.
یکی از افتخارات من این است که در این چند سالی که در کنگره هستم، با شروع سال تحصیلی سعی کردهام که در جلسه سخنرانی جناب مهندس در خصوص این وادی حضورداشته باشم و از نزدیک صحبتهای ایشان را گوش بدهم. ایشان میگویند که اگر ما بتوانیم همین یک وادی را اجرایی کنیم میتوانیم بدون خواندن وادیهای دیگر به موفقیت برسیم. اگر به تیتر این وادی توجه کنیم درمیابیم که تفکر یعنی عبور از یک مبدأ معلوم و رسیدن به یک مقصد معلوم و ساختار طبق تعریف جزوه جهانبینی 2 یعنی افکار و حسهای مشترکی که کنار هم جمع میشوند تا هدف و خواسته خود را نهایی کنند و یک سازوکار هوشمندی را تشکیل میدهند. من از این وادی در طول این سالها این نکته را دریافتم که با تفکر صحیح و درست میتوانم به همه خواستههای خودم برسم. اگر یک سفر اولی همانگونه که من هم این کارها را کردهام به این وادی توجه کند و درباره آن تفکر کند میتواند روز رهایی خود را ببیند و مسیر رسیدن به آن را ترسیم کند. یعنی با تشخیص مبدأ درست میتوان به مقصد نهایی که همان درمان بیماری اعتیاد است رسید.
در این حرکت سه نیروی القاء ،احیا و تحرک به من کمک میکند و اگر معانی هرکدام از این سه نیرو را بتوانم بشکافم میتوانم به رهایی باکیفیتی برسم. در این وادی درباره صفحه سفیدی صحبت میشود که هرکدام از ما میتوانیم در اوایل سفرمان برای خودمان تهیه کنیم. من خودم در اتاقم صفحه سفیدی به دیوار زده بودم و اگر در طول سفر کار خوبی میکردم تصویری رنگی در آن میکشیدم و اگر کار خطایی انجام میدادم خطی سیاه در آن میکشیدم. صفحه نقاشی من قبل از ورود به کنگره مانند زمین خشک و پر از زباله و تصاویر زشت بود. ولی با یک سفر درست که بر پایه تفکر صحیح بود توانستم تکتک این تصاویر را از صفحه شخصی خود پاککنم. ما در هر جایگاهی که باشیم باید چند نکته را رعایت کنیم که در این وادی به آنها اشارهشده است اینکه به چه چیزی باید فکر کنیم و به چه چیزی نباید فکر کنیم و اینکه چگونه تفکر خودمان را عملیاتی کنیم. خود من سعی کردهام این نکات را در طول سفر اولم و پسازآن در طول زندگی انجام بدهم. طوری که در خصوص اشتباهاتم دیگر راه برگشتی به قبل نداشته باشم. بهعنوان یک سفر اولی نقشه راه من این است که شربت OT خودم را سروقت و به مقدار مشخص مصرف کنم، نقشه راه من این است که رأس ساعت 5 در جلسه حاضر باشم و نقشه راه من این است که پیراهن سفید بپوشم. من در سفر اول اینگونه فکر نکردم که چه کسی حوصله دارد 10 تا 11 ماه روی این صندلیها بنشیند، سیگار نکشد، پیراهن سفید بپوشد و... بلکه برعکس در مورد تکتک این موارد تفکر کردم و آنها را عملیاتی کردم و درنهایت توانستم به رهایی برسم. نکته دیگری که در این وادی هست داشتن نگاه واقعبینانه نسبت به مسائل و بهخصوص مشکلات است. اگر به مشکلی برخوردیم ازنظر مشورتی کسانی که در مورد آن مشکل دانشی دارند استفاده کنیم. ولی تصمیمگیرنده نهایی خودمان باشیم تا اعتماد به نفس لازم درونمان شکل بگیرد. ما در کنگره دقیقاً همین کارها را انجام میدهیم کسی که تازهوارد کنگره میشود تا لحظه رهایی مشاوره میشود ولی تصمیم نهایی را خودش میگیرد.
تهیه و تنظیم : مسافر مرتضی و سعید
عکاس : مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
761