English Version
English

عشق یعنی از خویشتن فارغ شدن؛ گفت‌وگو با همسفر رؤیا مرزبان جدید نمایندگی شیخ بهایی

عشق یعنی از خویشتن فارغ شدن؛ گفت‌وگو با همسفر رؤیا مرزبان جدید نمایندگی شیخ بهایی

لطفاً خودتان را معرفی کنید و از مدت و  نحوه آشنایی‌تان با کنگره برایمان بگویید؟

سلام دوستان رؤیا هستم یک هم‌سفر.

آنتی ایکس مصرفی مسافرم تریاک و الکل، مدت تخریب 10 سال، روش درمان DST همراه با داروی شفابخش OT ، مدت یک سال و پنج ماه هم هست که آزاد و رها هستیم. نام کمک راهنمای مسافرم آقای علی جمالی و نام کمک راهنمای خوب خودم خانم زهره توکلی، ورزش مسافرم والیبال.

حدود 5 سال پیش  یکی از دوستان پیام کنگره را به مسافرم داده بودند، آن زمان مسافرم درگیر اعتیاد نبود و با سقوط آزاد ترک کرده بودند. برای من روش درمان کنگره را توضیح دادند و من مخالفت کردم چون معتقد بودم مواد را باید یک‌دفعه کنار گذاشت. مجدد که به خاطر اشتباهات من خودشان را درگیر اعتیاد کردند؛  بسیار تحت‌فشار بودیم، من دوست داشتم به هر روشی ترک کنند، خودشان به کنگره آمدند و درمان را شروع کردند و بعد از مدتی من هم همراه ایشان شدم.

اگر تمایل دارید، مقداری از تخریب‌ها و تجربیات دوران اعتیاد برایمان بگویید؟

 چون‌که مسافرم را یک مجرم می‌دیدم و می‌دیدم که بیشتر وقتش را بیرون و با دوستان سپری می‌کند، ناراحت می‌شدم  و ازلحاظ روحی و روانی بسیار تحت‌فشار بودم. تنها بودن، تنها زندگی کردن، مسئولیت همه کارها را بر دوش داشتن، اذیتم می‌کرد و چاره‌ای جز جروبحث نداشتم. ازلحاظ روحی و ارتباطی و اجتماعی دچار مشکل شده بودم و به فرزندم نیز آسیب روحی وارد می‌شد و بیش‌ازحد خودم را درگیر کرده بودم.

چه عاملی باعث جذب شما به کنگره شد؟

در ابتدا دوست داشتم چند ماهی مسافرم را همراهی کنم که درمان شود اما وقتی آموزش‌های  علمی  و ناب کنگره  را با کلام شیوای استاد عزیزم دریافت می‌کردم، تصمیم گرفتم که اینجا را رها نکنم «به خاطر خودم»؛ چراکه علی‌رغم اینکه بسیار ازلحاظ علمی و اجتماعی خودم را خوب می‌دیدم، احساس کردم، بسیار بسیار جای کاردارم تا بتوانم یک زندگی خوب را بسازم  و هیچ کجا را نمی‌توانم پیدا کنم که رایگان بتوانم  چنین آموزش‌های نابی را بگیرم.

چه چیزی باعث شد که در کنگره بمانید و به آموزش دیدن ادامه دهید؟

قطعاً خدمت کردن مسافرم بسیار در این زمینه نقش داشت، چون اگر مسافرم بعد از رهایی به کنگره نمی‌آمد، معلوم نبود سرنوشت من چه می‌شد و بعدازآن خدمت کردن خودم هم در این زمینه مؤثر بود.

چه چیزی باعث شد در انتخابات مرزبانی شرکت کنید و مسئولیت قبول این جایگاه مهم را بپذیرید؟

 وقتی استادم به من گفت اگر دوست دارید در انتخابات شرکت کن و  مطمئن باش آموزش بالایی دارد. با  توجه به اینکه دو فرزند کوچک دارم و برای آمدن به کنگره موانعی سر راهم بود، تردید داشتم. به یاد صحبت‌های استادم  افتادم که «فکر نکن هرکسی به کنگره می‌آید همه شرایط برایش فراهم هست.» و «در سختی است که انسان آزموده می‌شود.» و ... احساس کردم باید از یک سری خواسته‌هایم بگذرم تا بتوانم بیشتر آموزش بگیرم و همچنین فرمان‌برداری هم کرده باشم.

خدمت کردن از منظر شما چه طعمی دارد؟ به نظر شما آیا خدمت کردن ازخودگذشتگی است؟

خدمت کردن طعم ایمان به حقانیت یک مسئله و لذت بردن و آرامش گرفتن از داشتن این ایمان و باور را برای من دارد.

خدمت کردن شاید ظاهراً ازخودگذشتگی باشد  و انسان از یک سری مسائل و موارد می‌گذرد تا بتواند خدمت کند، اما به نظر من  «به خود رسیدن» است و در انتها وقتی عاشقانه و با خلوص نیت به انسان‌های همدردی که مثل خودمان روزی در رنج و عذاب بودند؛ به مادر پیری که اشک روی گونه‌هایش هست و آرزوی رهایی فرزندش را دارد، به فرزندی که با دستان قشنگش دعای کنگره را می‌خواند و برای پدرش دعا می‌کند و به همسری که به خاطر آرامش زندگی‌اش حاضر است، از بسیاری از خواسته‌هایش بگذرد و از راه دور  و نزدیک بیاید؛ احساس می‌کنم خدمت من یعنی به‌جایی دعوت‌شده‌ام که بهترین اعمال را دارم، انجام می‌دهم و باید لحظه‌به‌لحظه ماندن را قدر و غنیمت بدانم.

از آموزش‌هایی که در زمان خدمت در نشریات گرفته‌اید برایمان بگویید؟

هرچند در ابتدا بیشتر دوست داشتم که در لژیون باشم و در نشریات احساس می‌کردم از فضای جلسه و لژیون دور هستم، اما بعد از مدتی فهمیدم خدمت در این جایگاه می‌تواند برای من آموزش بسیار زیادی به همراه داشته باشد. یاد گرفتم  اگر از برخورد کسی ناراحت می‌شوم، اشکالات و ایراداتی در خود من هست و فقط با محبت کردن و  احترام گذاشتن و خدمت کردن می‌توانم مشکلات را برطرف کنم، یاد گرفتم، صبور باشم و در خدمت کردن آرامش داشته باشم، یاد گرفتم بعضی مواقع نه بگویم چراکه قوانین حکم می‌کند. فرمان‌برداری را یاد گرفتم و یاد گرفتم من در هرجایی که باشم سرور کسی نیستم بلکه این چرخه می‌چرخد تا همه آموزش بگیرند.

حرکت مسافر چه میزان می‌تواند به هم‌سفر کمک کند؟ و آیا هم‌سفر باید برای خدمت کردن منتظر مسافر بماند؟

قطعاً حرکت مسافر درحرکت هم‌سفر می‌تواند بسیار نقش داشته باشد، وقتی مسافر خوب حرکت می‌کند، هم‌سفر نیز پابه‌پای او حرکت می‌کند. من و مسافرم زبان و کلاممان کنگره است؛ اما اگر کسی مسافرش به هر دلیلی نیامد و اجازه آمدن و خدمت کردن دارد؛ بداند لطفی است که «خدا» شامل حالش کرده و باز  بسیاری از این لطف محروم‌اند و باید خدمت کند تا با شناخت هر چه بیشتر خویش در زندگی خودش محکم و قوی شود.

کلام آخر؟

تشکر ویژه و صمیمانه‌ای دارم از خانواده محترم دژاکام به خاطر ازخودگذشتگی و مهربانی که در حق تک‌تک ما کردند و اسباب آموزش و خدمت را برایمان فراهم کردند.

تشکر صمیمانه‌ای دارم  از استاد عزیزم  خانم زهره که اگر اینجا و در این جایگاه  هستم و ادامه می‌دهم  به خاطر رهنمودها و لطفی هست که به من داشتند. برای خودشان و خانواده محترمشان بهترین‌ها را می‌خواهم و تشکر می‌کنم از مسافر عزیزم که در همه شرایط زندگی‌ام حامی من بودند و به خاطر اشتباهاتی که تاکنون از من سرزده است از ایشان عذرخواهی می‌کنم.

خواهشی از هم‌سفران عزیز دارم که؛

بدانید همیشه درهای رحمت خداوند  به روی بندگانش باز است، امّا «ما» توجهی نمی‌کنیم. هر آنچه بکاریم همان را درو خواهیم کرد و انسان با کلامی که بر زبان می‌آورد، می‌تواند هر آنچه حق الهی اوست جذب کند.

اگر بخواهیم عشق را درک کنیم باید از خویشتن فارغ شویم و بدون هیچ چشمداشت و نفرت و خودخواهی و انتظار  به دیگران محبت کنیم آن موقع است که همه را به‌سوی محبت خودمان می‌کشانیم.

با آرزوی موفقیت  و سربلندی همه هم‌سفران و مسافران.


ما نیز از این‌که فرصت خود را در اختیارمان قرار دادید و اجازه دادید که از تجربیات مفیدتان بهره ببریم از شما سپاس‌گزاریم.

 

تهیه‌کننده: همسفر آزاده
وبلاگ همسفران شیخ بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .