English Version
English

لژیون درمان وابستگی به دخانیات؛ نمایندگی ارتش

لژیون درمان وابستگی به دخانیات؛ نمایندگی ارتش

درمان وابستگی به دخانیات (ویلیام ال وایت) در تاریخ 97/06/16 روز سه‌شنبه در نمایندگی ارتش به استادی و راهنمایی مسافر رضا برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

اگر دقت کنیم خواهیم دید که یک قاضی برای گرفتن یک تصمیم درست و یا صادر کردن یک حکم عادلانه از شواهد بسیاری استفاده می‌کند که گاهی پیش می‌آید این تصمیم یا حکم به‌اشتباه صادر می‌شود پس کار ساده‌ای نیست، شخصی که می‌خواهد قضاوت کند باید مراحل مختلف را بگذراند و از پالایه‌های گوناگون عبور کند تا شاید بتواند این وظیفه سنگین را بر عهده بگیرد تا بتواند قضاوت کند که البته حکم و قضاوت او صد درصد درست نخواهد بود و دلیل حساسیت این مسئله در این است که گاهی ممکن است با حکمی که صادر می‌شود آبروی یک نفر ریخته شود و یا کل زندگی یک نفر از بین برود.

سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چرا این مسئله جزو دستور جلسات کنگره ۶۰ است؟ با یک مثال این مسئله را بیان می‌کنم، من در سفر اول هرکسی که از در داخل شعبه میشد را مورد قضاوت قرار می‌دادم و زمانی که یک نفر را می‌دیدم که چهره تکیده و شکسته‌ای دارد پیش خودم فکر می‌کردم که دارایِ چه تخریب بالای هست یا مثلاً سر جلسه به‌محض اینکه یک نفر چرت می‌زد پیش خودم قضاوت می‌کردم که او سَفرش را خراب کرده است یا به عبارتی گریز زده است و این تفکرات و قضاوت کردن‌ها انرژی زیادی را از من می‌گرفت که این مسئله بسیار مهمی است به این دلیل که من در سفر اول و در سفر دوم این را یاد می‌گیرم که انرژی خود را ذخیره کنم و برای کارهای مهم‌تر و در صراط مستقیم انرژی خود را صرف کنم و نگذارم انرژی من به هدر رود و یا خرج چیزهای بیهوده شود.

قضاوت کردن این‌گونه از من انرژی می‌گیرد که وقتی وارد مبحث قضاوت می‌شوم باید در مورد شخص تجسس کنم که کاری است بسیار ناپسند، چه ازلحاظ اخلاقی و چه ازلحاظ شرعی و زمانی که تجسس می‌کنم تمام تفکرم و تمام انرژی خود را مصرف خواهم کرد و این مسئله تمامی ندارد یعنی نقطه پایانی در آن نیست و همین‌طور در این مسیر قرار می‌گیرم و ادامه می‌دهم و به طبع آن انرژی‌های بیشتری را از دست می‌دهیم درصورتی‌که باید بدانیم اصلاً به من ربطی ندارد که چه کسی چرت میزند چه کسی سفرش را خراب کرده یا نه و باید بدانم چیزی که مهم است خود من هستم من باید تمام انرژی‌ام را روی درمان و درست سفر کردنم بگذارم تا پس از رهایی بتوانم خدمتی درست انجام دهم و این مسئله اصلاً خودخواهی نیست بلکه باید بدانم که در ابتدا باید درمان شوم تا بتوانم به دیگران خدمت کنم پس اولویت با درمان من است.

خداوند بزرگ را شکر می‌کنم که درجایی مثل کنگره ۶۰ حضور دارم که تمام ضد ارزش‌ها را برای من روشن می‌کند و به شکل موشکافانه‌ای تمام آن‌ها را موردبررسی قرار می‌دهد و به دلایل اینکه چرا این اخلاقیات و رفتارها ضد ارزش هستند می‌پردازد و به هزاران چرای من پاسخ می‌دهد، روزی که من وارد کنگره شدم با چهره‌ای تکیده و با تخریبی بسیار بالا در رفتار و اخلاق و جسم خود پای به کنگره گذاشتم و تغییرات کم‌کم رخ دادن و متوجه اخلاقیات بد و قضاوت‌های اشتباهی که انجام داده بودم، می‌شدم مثلاً: کسی را که مورد قضاوت قرار می‌دادم که امکان ندارد او به درمان برسد بعد از مدتی می‌دیدم که در سفرش موفق است و با مشارکت‌های زیبا حال من را نیز خوب می‌کند.

همان‌طور که همیشه جناب مهندس در سخنانشان فرمودند: گوهر جان آدمی و انسانیت زیر خاکستر مدفون‌شده است و یا دورتادور آن را گل و خاک گرفته است اما با حضور در کنگره ۶۰ و شرکت منظم در جلسات این گوهر کم‌کم خودنمایی می‌کند و از زیر خاکستر و گل و خاک بیرون می‌آید، انسان لذت می‌برد زمانی که یک نفر از قهر تاریکی‌ها بیرون می‌آید و به روشنایی‌ها می‌رسد. تمام دستور جلسات کنگره در درجه اول در راستای درمان من و بعدازآن برای به تعادل رسیدن من است و این‌گونه برنامه‌ریزی‌شده‌اند. زمانی که من از ضد ارزش‌ها دورباشم گویی که در بهشت زندگی می‌کنم ولی زمانی که در ضد ارزش‌ها هستم و دائم در حال دروغ گفتن و قضاوت کردن هستم مانند همان مثال جناب مهندس است که انگار چند هندوانه را به‌زور می‌خواهم زیرآب نگه‌دارم پس تمام انرژی خود را صرف آن خواهم کرد که دروغ‌های پنهانم و قضاوت و غیبتم در مورد دیگران آشکار نشود که این زندگی عین جهنم است زیرا من دائماً در حال عذاب کشیدن و پنهان‌کاری هستم.

 

نگارنده: مسافر روزبه
عکاس: مسافر محمد حسین
تهیه و تنظیم: مسافر محمد حسین
منبع: کنگره60؛نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .