جلسه نهم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی حر با نگهبانی"مسافر محسن" دبیری "مسافر منصور" و استادی"مسافر جهانگیر " با دستور جلسه "عدالت، آیا همه در کنگره باهم برابرند؟" روز پنجشنبه مورخ 1397/05/25 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جهانگیر هستم یک مسافر. امیدوارم جلسه خوبی باهم برگزار کنیم. دستور جلسه امروز شامل دو بخش است یکی در مورد عدالت و بخش دومش که آیا همه باهم برابرند؟ من فکر میکنم اگر بخش اول را خوب متوجه بشویم بخش دوم نیاز چندانی به توضیح ندارد. این دستور جلسه با خیلی از دستور جلسات فرق دارد مثل وادیها، چون این دستور جلسه کاملاً حسی و ادراکی است من هم میخواهم از حس خودم بگویم. عدالت یک کلمه خاص است که دارای مفهوم و معنای بسیار گستردهای است و همینطور گستره عملیاتی بسیار گستردهتری دارد.
معمولاً همه افراد عدالت را اینگونه معنا میکنند که عدالت یعنی تساوی یعنی برابری یعنی همه افراد باهم یکی هستند و معمولاً اکثر افراد جایی که به نفعشان باشد میگویند عدالت است و جایی که به ضررشان باشد میگویند بیعدالتی است که به نظر من این تعریف درست نیست. ولی با آمدن به کنگره یاد گرفتم که عدالت اصلاً برابری نیست تساوی نیست اصلاً تقسیمبر دو نیست. عدالت یعنی هر کس بهاندازه حقش برداشت کند حالا حقش چه چیزی است؟ حقش همان قدری است که در قبال آن موضوع یا آن کار و یا آن فعل زحمتکشیده است و سعی و تلاش کرده است. در نشانوارهی کنگره زده شده است معرفت عمل سالم و عدالت یا میشود تعریف کرد عدالت معرفت و عمل سالم، هر سه تای اینها به هم مربوط است ولی اگر خوب نگاه کنیم میبینیم پایندان این مثلث معرفت است پایندان یعنی ضلعی که مثلث روش سوار است یعنی ما تا وقتیکه به معرفت شناخت و آگاهی نرسیم از عدالت خبری نیست چون اصلاً کسی که به شناخت نرسد نمیتواند عدالت را اجرا کند. کسی که به شناخت نرسیده باشد عمل سالم را نمیتواند اجرا کند ما یک دستور جلسه داریم عمل سالم و عمل بهظاهر نیک، من فکر نمیکنم که کسی باشد که بخواهد عمل سالم انجام ندهد اما ازاینجاییکه آن معرفت شناخت و آگاهی پایین است خودبهخود و بر اساس آن چیزی که نفسمان میخواهد فکر میکنیم کار خوب راداریم انجام میدهیم برای همین عمل بهظاهر سالم را انجام میدهیم.
وقتیکه نگهبان میخواهد عوض بشود یک پیام از جناب مهندس خوانده میشود در این پیام میگوید که هر کس میتواند رأی بدهد و این رأی باید بر پایه عمل سالم باشد اما گاهی اوقات ما بر اساس تعصب کار انجام میدهیم میگوییم مثلاً چون برادر لژیونی من است رأی میدهیم تا در انتخاب نگهبان رأی بیاورد من این عمل را عمل سالم نمیدانم من در لژیون هم به هیچکس نمیگویم که به کسی رأی بدهید یا ندهید چون میدانم عدالت آن چیزی است که خواهناخواه اجرا میشود گاهی اوقات عدالت اینگونه اجرا میشود که اگر کسی حقش نباشد جایگاهی به او داده میشود اما آن جایگاه نهتنها سازندگی ندارد بلکه تخریب هم دارد. من میخواهم بگویم که خدا را شکر که در کنگره هستیم شناخت یعنی اینکه ما اضداد را بتوانیم بشناسیم یعنی بتوانیم فرق بین خوب و بد را تشخیص بدهیم درواقع وقتی انسانها به قدرت تشخیص که میرسند میتوانند در خودشان تعادل ایجاد کنند ما به کنگره میاییم که اول بتوانیم آن عدالت درون را اجرا کنیم و اول میایم که خودمان را درست کنیم. قدیمیها خیلی جملات خوبی میگفتند نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت که جان برادر کارکرد. این تعریفی از عدالت است مگر میشود با تنبلی بهجایی رسید یا قدیمیها میگفتند پایان شب سیاهسفید است یعنی کسی که رفت در عمق ظلمات و توانست استقامت بکند حتماً نور روشنایی را میبیند. مظهر عدالت ما حضرت علی است آیا وقتیکه در مورد آقا علی میگوییم واقعاً آن بخشش آن گذشت آن فداکاری و آن شهامت را درون خودمان میبینیم. رسیدن به شناخت واقعاً خیلی سخت است چون ما برای اینکه به حقیقت برسیم چارهای نداریم جز اینکه شریعت و طریقت را طی کنیم شریعت همان آموزشهایی است که ما میگیریم و کسب میکنیم طریقت هم بکار بستن آن آموزشها است اگر درست آموزش گرفتی و توانستی درست و بهجا و بهموقع آموزشهایت را بکار بگیری حتماً به عمل سالم میرسید وقتی عمل سالم را اجرا کردی حتماً هم عدالت در موردت اجرا میشود.
خیلیها فکر میکنند که باید عدالت را به ما بدهند من میگویم اول باید عادل باشید بعد منتظره عدالت باشید. عدالت در ظاهر خیلی راحت است ولی در عمل بسیار سخت است برای همین است در قسمت دوم دستور جلسه میگوید آیا همه باهم برابرند؟ در یک نگاه سطحی همه ما میگوییم بله همه ما در یک صندلی مینشینیم به همه ما یکجور سرویس میدهند برای آموزش دادن، برای همه ما لحظه ورود سوت میزنند حورا میکشند برایمان آرزوی رهایی میکنند اما در ادامه مسیر هیچکدام از ما باهم برابر نیستیم هر کس درراه درمان توانست عمل سالم را در مورد خودش به اجرا دربیاورد به همان اندازه عدالت در موردش جاری میشود و به همان اندازه تغییر جایگاه میدهد. عدالت یعنی همین. واقعاً در هستی چه چیزی را پیدا میکنیم که باهم برابر باشد. هر فردی هر موجودی هر شیی یک نسخه منحصربهفرد برای خودش است هیچچیزی در هستی باهم برابر نیست. آیا در کنگره مسافری که میآید ده ماه سفر میکند با مسافری که بعد از دو سال هنوز نظم را یاد نگرفته باهم برابرند. کسی که تخریب ایجاد میکند باکسی که سازندگی ایجاد میکند باهم برابرند آیا یک سفر اولی با یک سفر دومی برابرند آیا اصلاً یک سفر اولی با یک سفر اولی دیگر برابر است؟ آن چیزی که ما را از هم متمایز میکند میزان دانایی و از همه مهمتر عملکرد درست ما است. اگر میخواهیم عدالت در موردمان اجرا شود باید دنبال عدالت باشیم و آن را اجرا کنیم عدالت را اگر برقرار کردی خودبهخود انجام عمل سالمت هم برقرار میشود و من قول میدهم تغییر جایگاه صورت میگیرد.
سخنان استاد در مورد مسافر:
حسین وقتیکه وارد لژیون شد مثل همه حال مساعدی نداشت ولی خیلی سریع قوانین را یاد گرفت و به قوانین احترام گذاشت و به نظر من سفر بسیار خوبی داشت یعنی طوری که اگر الآن هر کس حسین را ببیند و به او بگوییم که زمانی حسین مصرفکننده بود باورش نمیشود و به آدم میخندد واقعاً نه در صور ظاهرش پیداست و من بهجرئت میتوانم بگویم که نه در صور باطنش پیداست و بسیار پیشرفت خوبی داشته است حسین در لژیون کمکحال ما بوده است و مسئولیتهای که بهش دادیم را خوب انجام داده است دو سال مسئول صبحانه ما در پارک بوده و هیچوقت ندیدم که قوانین و یا حرمتی را زیر پا بگذارد و من بابت این مسئله ازش سپاس گذارم البته همه این تعریفهایی که از حسین کردم درواقع باید از همسفرش میکردم معمولاً ما مردها یک مقدار قد هستیم هر جا که به نفع ما باشد برای ما است و هر جا که به ضرر ما باشد حول میدهیم به سمت همسفرانمان؛ و حسین یک مقدار از قد بودنش باید دست بردارد و خدا را شکر خیلی بهتر شده است از همسفرش خیلی ممنونم که کمکحال حسین شد و پا بهپای حسین آمد و من بهجرئت میگویم که از حسین آموزش پذیر تر بوده است بابت این کمک بزرگش ازش بسیار سپاس گذارم. برای این زوج عزیز آرزوی موفقیت دارم و مطمئنم این دو عزیز را در جایگاه کمک راهنمایی میبینیم انشا الله که بتوانند آن چیزی که مدنظرشان در کنگره است به آن برسند.
آرزوی مسافر: آرزو میکنم تمام سفر اولیهایی که ورود پیدا کردند به کنگره در سراسر کشور راهشان را پیدا کنند و خواستهشان قوی باشد تا به درمان و رهایی برسند.
سخنان مسافر:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. از تمام شما عزیزان ممنونم بزرگواری کردید مشارکت کردید سپاس گذارم. در این چند روز وقتی فکر میکردم که در تولدم چه چیزی میخواهم بگویم یاد روزهای اولی که وارد کنگره شده بودم افتادم همیشه این جلو مینشستم البته در شعبه قبلی که بودیم همیشه وقتی تولد میشد پیش خودم میگفتم این چهکاری است که انجام میدهند حسهایم خیلی بسته بود حال بدی داشتم و متوجه نبودم که این تولدها چه چیزی پشتش دارد و برای چه است ولی وقتی یک مقدار سفر کردم متوجه شدم که این تولدها پیامی برای من سفر اولی است که واقعاً من دوباره متولد میشوم. یک تولد از شکم مادر است که جایگاه خودش را دارد و یک تولد تولدی است که من دوباره زنده میشوم و از دام اعتیاد خلاص میشوم منی که سالها در دام اعتیاد بودم و نمیتوانستم از آن بیایم بیرون. امیدوارم صحبتهای من پیامی باشد برای سفر اولیها که راهشان را پیدا کنند و خواستهشان قوی شود و سفر خوبی را انجام دهند تا به درمان برسند. من وقتیکه ورود کردم به کنگره تقریباً پنج سال بود که متادون مصرف میکردم در یک سال آخر روزی تقریباً پنجاه شصت سیسی میخوردم که به هرکسی میگفتم میگفت تو چرا اصلاً زندهای.
در سال آخر مصرفم هر شب از خداوند میخواستم که یا درمان بشوم و یا وقتیکه میخوابم مرگم فرابرسد و دیگر بلند نشوم. تقریباً ده سال است ازدواج کردم و در تمام این سالها همسرم کنارم بود و همینطور که آقا جهانگیر گفت من خیلی آدم قدی بودم الآن هم هستم ولی خیلی دارم روش کار میکنم خیلی اذیتش کردم و هر موقع حرفی میشد بهش میگفتم همینی که هست نمی خوای بهسلامت. آنقدر جهالت داشتم آنقدر منیت داشتم که همیشه این تیکه کلامم بود. وارد کنگره شدم و وارد لژیون آقای مهدی جعفری شدم و جایشان خیلی خالی است متأسفانه به علت مشغله کاری از کنگره رفتند امیدوارم هر جا که هستند سلامت باشند و امیدوارم بتوانند برگردند به کنگره تا خدمت کنند. بعدازآن افتخار این را داشتم که در خدمت آقا جهانگیر باشم و از ایشان خیلی تشکر میکنم راه را به من نشان داد و خیلی کمکم کرد. قبل از کنگره خیلی کارها کرده بودم که دیگر مصرف نکنم ولی کمپ و یا دکتر نرفته بودم چون میترسیدم چون دوستانم را میدیدم میرفتند کمپ و یا یو آر دی میکردند و بعد دوباره میآمدند و مصرف میکردند ولی یکبار یازده ماه و بیستویک روز سقوط آزاد ترک کردم و تمام این مدت را شبها نمیتوانستم بخوابم. وقتی وارد کنگره شدم البته امیدی هم نداشتم پیش خودم میگفتم اینجا را هم امتحان میکنم تا ببینم چه میشود چون میگفتند اینجا خوب است و وقتیکه در همان روزهای اول قبل از اینکه وارد پروژه بشوم متادونم را نظم دادند و یکهشتم کم کردند من واقعاً یک مقدار زنده شدم از همانجا فهمیدم که اینجا یکچیزی هست.
خیلیها در مشاوره تازه واردین میپرسند که این شربت اوتی جواب میدهد. من میگویم جواب میدهد برای هر مصرفی جواب میدهد ولی باید دوره سازگاریاش رد بشود من دو سه ماه طول کشید که با شربت اوتی سازگار بشوم جواب نمیداد شبها خوابم نمیبرد خماری آنچنانی نداشتم کسل بودم نمیتوانستم شبها بخوابم ولی بعدازاین که دوره سازگاری را رد کردم واقعاً جواب گرفتم و سفرم خوب بود و تمام سعیام را کردم که هر چیزی کمک راهنمایم و کنگره و قوانین و حرمتها میگویند را انجام بدهم تا به درمان رسیدم. من یک اخلاقی دارم که اعتقاددارم که انسان یا نباید کاری را انجام بدهد یا اگر انجام بدهد باید آن را درست انجام بدهد بعدازآن یا به نتیجه میرسد یا نهایتاً تجربه کسب میکند متأسفانه قبلاً هر تجربهای که میکردم از آن درسی نمیگرفتم ولی الآن سعی میکنم با هر تجربهای درسی بگیرم تا بتوانم راهم را درست پیدا کنم تا بتوانم سفر بهتری داشته باشم. در سفر دوم خیلی با خودم کلنجار میرفتم چون مشکلات زیادی برایم به وجود میآمد که بعدها فهمیدم این همان بزرهایی است که قبلاً خودم کاشته بودم و الآن محصول آن را برداشت میکنم. به قول جناب آقای مهندس: وقتی شما الآن با هر چیزی که دارید دستوپنجه نرم میکنید بزرش را شش ماه قبل یک سال یا ده سال قبل کاشتید که الآن به ثمر رسیده است پس الآن سعی میکنم یزرهای خوبی بکارم تا بتوانم هم زندگی خوبی داشته باشم هم مفید باشم برای خانوادهام برای کنگره 60. آرزو میکنم در آزمون کمک راهنمایی قبول بشوم پارسال یک مقدار تنبلی کردم در آزمون کمک راهنمایی قبول نشدم البته در مشاورین تازه واردین قبول شدم ولی امسال سعی خودم را میکنم که قبول بشوم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که اینجا واقعاً جای مقدسی است که برای ما مصرف کنندها به وجود آوردند تا ما بتوانیم به درمان و رهایی برسیم که هنوز هم در دنیا اعتقادی به درمان اعتیاد ندارند. از آقا جهانگیر راهنمای خوبم تشکر میکنم برای من زحمت زیادی کشیدند دستشان را میبوسم از برادرم تشکر میکنم که باعث شد من به کنگره بیایم و درمان بشوم من خیلی برادرم را اذیت کردم زحمات زیادی برای من کشیده است امیدوارم بتوانم جبران کنم تا من را حلال کند از کمک راهنمای همسفرم خانوم اکرم تشکر میکنم زحمت زیادی کشیدن برای همسفرم از خانم فاطمه جعفری تشکر میکنم که واقعاً زحمتهای زیادی کشیدند همیشه در خانه یا صحبتهای خانم جعفری است یا خانم اکرم ازشون سپاسگزارم امیدوارم خیروبرکت در زندگیشان جاری باشد. از همسفرم خیلی تشکر میکنم که پا بهپای من آمد و سفر کرد هر جا من کم میآوردم به من خیلی کمک میکرد من را حول میداد کسانی که همسفر دارند میدانند واقعاً همسفر یک بال پرواز برای مسافر است شاید من اگر همسفر نداشتم رها که میشدم از کنگره میرفتم ازش ممنونم حتی پارسال که در مشاوره تازه واردین قبول شدم مدیون ایشان هستم که خیلی کمکم کرد. از ایجنت محترم تشکر میکنم از تمام برادر لژیونیهایم تشکر میکنم از تمام شما عزیزان تشکر میکنم و امیدوارم لیاقت این را داشته باشم تا در این شعبه خدمت کنم و با کمک تمام شما عزیزان بتوانیم دست در دست هم بدهیم تا یک نفر به درمان اعتیاد برسد.
سخنان کمک راهنمای همسفر:
سلام دوستان اکرم هستم یک همسفر. من هم بهنوبه خودم تبریک میگویم به همهکسانی که مصوب این شادی هستند و اسباب این شادیها را هر هفته برای ما درست میکنند تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و خدمتگزاران شعبه خودمان و تبریک ویژه خدمت خانم فاطمه جعفری عرض میکنم امیدوارم که برکات اینهمه زحمت که برای این عزیزان کشیده است در زندگیشان جاری باشد و تبریک میگویم به حسین آقا و پروانه عزیز. امروز داشتم یک سی دی گوش میکردم که آقای مهندس یکجایی اشاره میکنند به تزکیه، فکر میکنم از یکجایی انساندوست دارد که روی خودش کار کند تزکیه یعنی همین و لازمه تزکیه تبدیل است و لازمه تبدیل همتغییر است همهکسانی که پا میگزارند به عرصه سفر و درمان خودشان را شروع میکنند یکجورهای تغییر را شروع میکنند رهایی که میگیرند واقعاً تغییر کردند و هرچقدر این موفقیتی را که کسب کردند را مراقبت بکنند به این جایگاه میرسند و وقتی تولد یکسالگی را که میگیرند تبدیل شدند به آدمهای با تعادل و همین هدف مدنظر کنگره است و فکر میکنم عدالت همین است که برای خروج از تاریکیها باید تلاش کنیم و وقتیکه موفقیت کسب کردیم باید از آن مراقبت کنیم برای اینکه برایش زحمت زیادی کشیده شده است و واقعاً تبریک میگویم به حسین آقا و پروانه عزیز که هر دو از خدمتگزاران شعبه هستند میدونم برای کمک راهنمایی دارند میخوانند و امیدوارم که موفق باشند و در این عرصه بیشازپیش خدمت کنند تا انشا الله به آن نقطه ترخیص برسند.
سخنان همسفر:
جای هر کس نیست اینجا آمدن اختیاری نیست ما را آمدن
هر که را خواهد خدا دعوت کند سایهبانش ابر رحمت میکند
هر که آمد آبرویش میدهد در پناه خویش جایش میدهد
سلام دوستان پروانه هستم همسفر حسین. من هم خدا را شکر میکنم شکر شکر شکر که اذن کنگره صادر شد تا امروز ما هم اینجا هستیم خدا را شکر میکنم به خاطر اینکه بزرگترین هدیه کنگره به من سلامتی مسافرم بود که امروز شاهدش هستم امروز خیلی خوشحالم که تولد یک سال رهایی مسافرم را میبینم خدا را شکر میکنم که کمک راهنماهایی در مسیر زندگی من قرار گرفت که من امروز اینجا هستم و خدا را شکر میکنم که تکتک مسافرها و همسفر ها ما را در سفر حمایت کردند که نقش مهمی در رهایی ما داشتند اگر تکتک اینها نبودند شاید من این جایگاه را امروز تجربه نمیکردم. انشا الله تولد آزادمردی مسافرم را ببینم. تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان. تشکر میکنم از کمک راهنماهای خوبم خانم فاطمه خانم اکرم و تشکر میکنم از کمک راهنمای مسافرم آقای جهانگیر که به مسافرم خیلی کمک کردند از برادرشوهرم آقا محسن تشکر میکنم که اگر ایشان نبودند شاید ما امروز اینجا نبودیم از همسفر کوچکهایم نرجس و مهدی تشکر میکنم از خانواده خودم تشکر میکنم نمیدانند ما امروز کجا هستیم ولی من را خیلی حمایت کردند از بچههایم خیلی مراقبت کردند اینجا نیستند ولی خیلی از آنها تشکر میکنم از همه شما تشکر میکنم که ما را امروز اینجا حمایت کردید از خواهر لژیونیهایم تشکر میکنم و از تمام عزیزان تشکر میکنم که امروز اینجا هستید و شاهد تولد ما هستید.
نویسنده و تایپو تنظیم: مسافر حسین(لژیون پنجم)
تصویرگر: مسافر وحید(لژِیون هفتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
2394