روز سه شنبه مورخ 1397/05/23 سیزدهمین جلسه از دور سی و پنجم سری کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰نمایندگی کرج به استادی مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر اسلام با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من" راس ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر؛ خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم. هر انسانس که درمسیری حرکت میکند باید حواسش به خط و خطوط مسیر باشد، واقعاً این وادی ساده است چون بنده و در عین ساده بودن بسیار مهم و پرمحتوا است. هرکسی میتواند برداشتی داشته باشد که این برداشت میتواند نقش و تأثیر بسزایی بگذارد. برداشتی که از این وادی داشتم و در زندگی شخص من خیلی تأثیر گذاشت و همه روزه از ابتدای صبح با من همراه است حتی زمانی که میخواهم سر کار بروم این وادی با من است در این وادی یک جمله را برداشت کردم و سعی کردم این جمله را در زندگی خود کاربردی کنم و هنوز هم در حال کاربردی نمودن آن میباشم و این برای من لذتبخش است "از بیداری تا هوشیاری فاصله چندانی نیست" این جمله سرآغازی برای پی بردن به معنای هوشیاری بود، همانند اکثریت فقط بیدار بودم، از خواب بیدار میشدم و سر کار میرفتم و مانند یک ماشین در دام اعتیاد دست و پنجه نرم میکردم.
فقط مصرفکننده مواد مخدربودم و اصلا حواسم نبود که در چه خطر و مسیری میافتم ولی وقتی به این وادی رسیدم که متوجه شدم زندگی یک بازی است و این زندگی خط و خطوط زیادی دارد خطوطی میان بیداری و هوشیاری. پس باید از مرحله بیداری وارد مرحله هوشیاری میشدم، پی بردن این نکته که دارم در بیداری زندگی میکنم نه در هوشیاری سوالی را پیش رویم گذاشت که کدام افراد موفق ترند؟ بیداران یا هوشیاران؟ جواب کسانی هستند که هوشیارند و آنهایی که به هوشیاری خط و مسیر زندگی خود را پیدا میکنند.
اگر مصرفکننده مواد مخدر هستم ،پس خط مواد مخدر را دارم و میگویم معتاد هستم و به واسطه این خط شغلم را ازدستداده بودم و بیکار بودم بنابراین در خط بیکاری بودم و بهشدت عصبانی، کنگره به من آموخت ابتدا باید این خط و خطوط را بشناسی بعد برای اینکه به اینها پایان بدهی و معنی و مفهوم آن را عوض کنی،اختیارش در دست توست. این وادی به زیبایی به من آموخت، انسان تنها موجودی است که اختیار دارد مسیر زندگیاش را عوض کند و در مقابل مسائلی که احساس میکند آلوده به ضد ارزشها هستند ،میتواند یک نقطه بگذارد.
بنده در گذشته در خط و راهی بهعنوان مصرفکننده مواد مخدر از روی جهل و ناآگاهی در دام اعتیاد گرفتار بودم ولی با تغییر خط معتاد به خط مسافر و قدرت اختیار یک نقطه بر سر خط اعتیاد گذاشتم و خط دیگری به نام سفر را در آغاز ورودم به کنگره 60 شروع کردم. در وادی دوازدهم گفته میشود که تغییر،تبدیل و ترخیص باید انجام گیرد،کسی که به اینجا میآید و شروع به ترسیم خط مسافر میکند باید بهآرامی شروع به تغییر بکند و مثالش را در وادی میزند که مانند یک سطل آب هرچقدر که پایینتر میرود به منبعش نزدیکتر میشود مانند مسافران سفر اول که پلههایشان در حال کاهش است هرروز به رهایی نزدیکتر میشوند،تغییرات را باید خودمان باپوست و استخوانمان حس کنیم لحظه رهایی بهمانند همان لحظهای که سطل به سطح آب برخورد میکند و پرآب میشود، همان چهارشنبهای است که گل رهایی را از جناب مهندس دریافت میکنیم و وارد یک مرحله وخط دیگری از زندگی میشویم.
میخواهم یک نمونه کوچک را بگویم که چقدر باید حواسمان به خط و خطوط زندگیمان باشد که چگونه میتوان به سادگی یک نقطه بر سر خط شادی صبح گاهی گذاشت و آن هم واکنش نشان دادن به افرادی هستند سحرگاه با یک بوق اضافی و یا پرخاشگری میخواهند حال ما را هم خراب کنند که با نشان دادن واکنشی به آنان دقیقا نقطهای بر سر خط شادی صبح گاهی گذاشتهام.
به کنگره آمدهام و یک یا دو ماه است که در حال سفر کردن هستم کافی است در هوشیاری باشم چرا که اگر فقط بیدارباشم نیروهایی هستند که من را با خود ببرند. پس بیداری لازم است ولی کافی نیست، بایستی هوشیار باشم و مثال میمون را میزند که اگر موز را رها کند جان خودش را نجات میدهد ولی فکرش کار نمیکند پس اگر وارد هوشیاری شویم میتوانیم حواسمان به خط و خطوط زیبای زندگیمان باشد و اگر فقط بیدارباشیم احتمال دارد یک نفر با یک فریب یک نقطه روی خط زیبای زندگیمان بگذارد و خط زیبا به خط ناخوشایند تبدیل میشود. از شما تشکر میکنم که به صحبتهای من گوش کردید.
عکس و تایپ : مسافر کامبیز و مسافر مقصود
ویرایش و ارائه گزارش : مسافر کامبیز و مسافر مقصود
- تعداد بازدید از این مطلب :
7242