English Version
English

حرکت؛ جشن هفتمین سال رهایی مسافر سعید

حرکت؛ جشن هفتمین سال رهایی مسافر سعید
جلسه هشتم از دوره بیست و ششم، از سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60  نمایندگی شهرری، ویژه مسافران و همسفران،روزهای پنجشنبه مورخ 1397/04/28 با استادی  مسافر احمد، نگهبانی مسافر امیر، دبیری مسافرعباس، با دستورجلسه؛وادی یازدهم و تاثیر آن روی من و تولد هفت سال رهایی مسافر سعید، رآس ساعت 17 آغازبه کارنمود.

خلاصه سخنان استاد:

با عرض سلام خدمت شما، بار دیگر خدا را شکر می کنم که دراین جایگاه و در خدمت شعبه شهرری هستم، دستور جلسه دو بخش وادی یازدهم و تولد هفت سال رهایی کمک راهنمای محترم آقا سعید است. در مورد وادی یازدهم،به یقین شما بیشتر از من در این مورد مطالعه نموده و مطلب را می دانید.از قوانین و زیر پا گذاشتن قوانین صحبت می کند وحد رعایت اینها و بهترین اینها را نام می بردو اینکه تعادل یک قانون است. آنچه که در تعادل باشد از قوانین پیروی می کند و آنچه که در تعادل نباشد، باید به سمت تعادل برود.

هر آنچه که در این وادی وجود دارد،اگر از آن پا را فراتر بگذاریم، موجب به هم ریختن شهر وجودی می گردد و در تعادل و چارچوب آن قرار گرفتن، موجب خوب بودن حال ما می شود، کاری که یک تازه وارد از بدو ورود در کنگره آن را انجام می دهدو در پی آن هست و ادامه خواهد داشت و در سفر دوم نیز پیگیر آن هست وتا آخر و تا زمانی که هستیم باید به آن پایبند باشیم و جابجایی ها و ارتقاء و جایگاه و حرکت وسربالایی و سرازیری، همه وجود دارند.

اینکه انسان رسیدن به تعادل را تجربه کند و حال خوشی که از آن تعادل نصیب انسان می شود،چشمه که همان منبع ماست، اگر خشک شده باشد می تواند رودخانه ای ایجاد کند؟ باتری اگر خالی باشد می تواند چراغی را روشن کند؟ پس نتیجه می گیریم چشمه باید از نوع چشمه جوشان باشد و از خودش جوشش داشته باشد. اگر در طبیعت بنگریم، خواهیم دید که محال است چشمه ای جوشان پیدا کنیم که در ادامه باعث بوجود آمدن رودی خروشان و پرآب نشده باشد. لازمه ایجاد رودهای خروشان، چشمه های جوشان است.


مقصد این رودهای خروشان کجاست؟ در نهایت همه به بحر و اقیانوس می رسند. بعد از اینکه مفهوم عبارت وادی مشخص شد، مرحله بعدی درک آن است. منظور از چشمه و رود و بحر چیست؟ انسان یک ظرف است. یک جام که در طول حیاتش مدام پر و خالی می شود. چیزی که این ظرف را پر و خالی می کند همان انرژی است. همانطور که در صور آشکار همه برای گذران زندگی به دنبال پول هستند، در صور پنهان هم تلاش برای بدست آوردن انرژی پس انسان می تواند در کائنات نقش خود را بصورت یک منبع انرژی ایفا کند که مدام کم یا زیاد می شود. این چشمه همیشه پر آب و خروشان نیست. گاهی خروشان، گاهی کم آب و گاهی کاملا خشک می شود. حال چه چیزی در پر آبی یا کم آبی این چشمه، حرف اول را می زند؟ اعمال وی. اعمال و کارهایی که یک شخص در زندگی روزمره انجام می دهد نقش بزرگی در عملکرد این چشمه دارند. کارهای ضدارزشی و بی ایمانی باعث کم آبی و کارهای ارزشی و ایمان داشتن به قدرت مطلق باعث پرآبی آن می شود. درمان فوق ترک، و تعادل فوق درمان است. یعنی با تلاش و کوشش و تزکیه و پالایش های مداوم بتوانیم تعادل را در تمام سطوح زندگی برقرار کنیم که این امر در نهایت باعث می شود چشمه وجودمان هیچگاه خشک نشده و همیشه پرخروش باشد.

زمانی که توانستیم چشمه ای جوشان داشته باشیم، رودهای خروشانی از وجودمان جاری می شود. منظور این است که جریان زندگی بخش حیات دیگر به خودم تعلق ندارد و آن را به اطرافیان هم می بخشم. انرژی که از کائنات دریافت می کنم مختص خودم نمی شود و شامل حال دیگران هم می شود. رودهای خشک زیادی، با این بخشش پرآب می شوند و این رودها خود چشمه های خشکی را پر آب می کنند. تمام این سیستم جاری شده و با سفر و گذشتن از فراز و نشیب های بسیار در نهایت به دریا سرازیر می شوند، به منبع اولیه و لایتناهی انرژی. آن شخص دیگر یک ظرف نیست. خود تبدیل به انرژی می شود. چیزی که یک عمر در تلاش به دنبال مقدار ناچیزی از آن بود اینک در آن غرق می شود. و این یعنی بهشت موعود. هم خودش توانسته است به آن برسد هم افراد بیشمار دیگری. این امر زمانی حاصل شد که حاضر شد از وجودش ببخشد. بدون چشمداشتی به همه ببخشد مانند خورشیدی که در تابیدن به همه چیز و همه کس می تابد و برایش زبان، نژاد و رنگ پوست فرقی ندارد،هیچگاه قطع نمی شود.

 

و اما در مورد قسمت دوم تولد هفت سالگی سعید عزیز:

شما بهتر از من ایشان را می شناسید،امروز ناخودآگاه به یاد حسین کریمی عزیز افتادم که یکی از دیده بانان قدیمی کنگره بود و سعید ابتدا در لژیون ایشان در شعبه انقلاب بود و بعدها به لژیون من آمد و حسین عزیز اکنون در این کره خاکی وجود ندارند واز میان ما رفته اند و من یاد ایشان را گرامی می دارم که زحمات زیادی را برای کنگره کشیده بودند و جایشان بسیار خالی است.سعید از اولین نفراتی بود که روی شربت اوتی افتاد ودر ابتدا مقاومت زیادی انجام داد ولی در نهایت در مسیر قرار گرفت و اولین رهایی دهه نود بود و روز اول فروردین سال نود به رهایی رسید وبعدازآن در جاهای مختلف مشغول خدمت شد و مرزبانی را تجربه کرد و در نهایت لژیون خود را تشکیل داد و با همسفرش هردو مشغول به رهایی رساندن افراد شدند و من این روز خوب را به خودش و همسفرش و راهنمای همسفرش و فرزند خوبش تبریک می گویم و امیدوارم از این روزهای خوب همیشه داشته باشد.


اعلام سفر مسافر: سلام دوستان سعید هستم یک مسافر، باتخریب 17 سال شیره و تریاک وارد کنگره شدم و مدت 19ماه و18 روز با داروی اوتی و روش دی اس تی به راهنمایی آقای احمد سفر کردم ورزش در کنگره شنا و والیبال، رهایی 7 سال و 4 ماه


سخنان و آرزوی مسافر سعید:

آرزو می کنم که شما عزیزان همیشه سرافراز باشیدو دوم اینکه مردم مهربان و فهیم ایران از این گرفتاری خارج شوند. من هنوز هم در محضر استادم دچار لکنت زبان شده و حرف زدن برایم سخت است، دست همه شما را می بوسم که این همه محبت دارید، روی آرم کنگره60 عدالت و معرفت و عمل سالم نوشته شده است، من در اینجا یادی از حسین کریمی عزیز کنم و خداوند روح ایشان را قرین رحمت کند، این آرم به من یادآوری می کند که چه روزهایی را داشتم و در چه وضعیتی بودم و اکنون چگونه هستم،امروز اگر شال مرزبانی و کمک راهنمایی را به دوش دارم، این سه ضلع را الگوی خودم قرار می دهم تا بتوانم عمل سالم خود را زیاد کنم و درجهت عدالت بکوشم و حداقل معرفت را داشته باشم، من مصرف کننده حرفه ای بودم و با حال بسیار خرابی به کنگره آمدم و تنها چیزی که مرا یاری داد جناب اجمد آقا بود و همسفر راهنمایم برایم پایه ای بود و خدا را شکر با سختی های زیادی آمدم، مسافر عزیز که تازه به کنگره آمده، چشمش به دست من است و من باید یادم باشد که خودم چگونه بوده ام وباید دستش را بگیرم و پیمانی دوباره در 7 سالگی ببندم و خدا را شکر می کنم که این حال خوب را نصیب من نمود.



سخنان راهنمای همسفر:

خیر مقدم خدمت جناب ربیعی عزیز و کسانی که از شعب دیگر تشریف آورده اند وتولدهای ایشان حس و حال خوبی دارند، سال 86 خانم زهره وارد لژیون من شدند و طی اتفاقاتی ایشان رفتند و مجدد چند سال بعد تشریف آوردند،کسانی که حال خرابی داشتند در لژیون آقای ربیعی می رفتند و در آن دوران قابل کنترل نبودند چون کمک راهنمایان دیگر اینگونه افراد را پس می زدندو ایشان زحمت زیادی برای این عزیزان کشیدند و کمک راهنمایی بودند که با جان و دل کار می کردند و درمسیر سفر، فراز و فرودهایی داشتند و آقای کلهر فرمانبرداری خوبی بودند و اکنون فرمانده خوبی هستند، به رهجوی خودم خانم زهره و آقای کلهر و فرزند عزیزشان تبریک می گویم و امیدوارم که در همه لحظات زندگی موفق باشید.


سخنان همسفر:

خیلی خوشحالم که سال هفتم رهایی را جشن می گیریم، چرا که آسیبهای جسم و روان و جهان بینی ترمیم شده است. همسفران در کنار مسافرشان دچار تخریب و آسیبهای زیادی می شوند،مسافر با مصرف مواد از خیلی از موضوعات به سادگی رد می شود ولی همسفر ذره ذره آب می شودو باید با همه ناملایمات بسازد و کاری هم از دستش بر نمی آید و فنا شدن مسافرش را می بیند و در اعماق وجودش با فشار زیادی سرو کار دارد، خیلی روزهای سختی را گذرانده بودیم و بسیار غصه خوردن ها و گریه کردن ها را تجربه کرده بودیمو در هفته چندین بار دکتر لازم می شدیم ولی خدا را هزاران بار شکر می کنم که تمام این روزهای بد گذشت و روزهای خوب شروع شد، از کتاب 60 درجه کمک گرفتم که چه بگویم و متن لحظه دشواری آمد که مناسب حالم بود و بسیار  دگرگون شدم و این لحظه دشواری را با تمام وجود حس کرده ام، من این روز را به خودم و همسفرم و راهنمای خودم و همسفرم و جناب مهندس و خانواده ایشان تبریک می گویم و امیدوارم که سایه رحمت آنها روی سر ما جاودانه باشد.



 
 
























ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .