English Version
English

مصاحبه با مرزبان محترم همسفر فاطمه

مصاحبه با مرزبان محترم همسفر فاطمه

تشکر بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفاً خود را معرفی و اعلام سفر نمایید.
سلام دوستان فاطمه هستم هم‌سفر حسین. با هجده سال مصرف اوپیوم وارد کنگره شدیم، طول سفر اول دوازده ماه و بیست روز، با شربت اوتی به روش dst، به راهنمایی آقای محمد صداقت و سرکار خانم افشار. ورزش در کنگره فوتبال و بدمینتون، در حال حاضر سه سال و هفت ماه و بیست روز هست که وارد سفر دوم شدیم؛ در ضمن با کمک راهنمایی آقای خلیل الهی سفر نیکوتین داشتیم و هم‌اکنون سه سال و چهار ماه و بیست روز هست که از نیکوتین هم آزاد و رها هستیم.

چرا خدمت در جایگاه مرزبانی را پذیرفتید و حس و حالی که با خدمت در این جایگاه دارید را بیان کنید؟
من قبل از کنگره هم از کمک به هم نوعانم لذت می‌بردم اما با ورود به کنگره نوع خدمت‌ها و جایگاه‌های خدمتی برایم بسیار جالب و تأثیرگذار بود. خدمت دبیری لژیون، مسئول صوتی، دبیری، نگهبانی و مرزبانی را تجربه کرده‌ام.خدمت مرزبانی ازلحاظ جایگاهی حساس‌تر و دقیق‌تر است و من چون از قبل خدمت‌های دیگر را تجربه کرده و از هر جایگاهی آموزش گرفته و انرژی زیادی کسب کرده بودم و پتانسیل خدمت در من بود احساس کردم که جایگاه مرزبانی هم برای من آموزش‌هایی به همراه خواهد داشت درنتیجه خدمت در این جایگاه را پذیرفتم و دوره اول را گذراندم و در دوره دوم که انتخابات انجام شد، منتخب هم‌سفران کنگره شدم.

 

تا چه اندازه فکر می‌کنید که در جایگاه مرزبانی موفق بوده‌اید و برخورد دیگر همسفران چگونه است؟
این را باید دیگران نظر بدهند که تا چه اندازه موفق بوده‌ام، اما تمام تلاشم را کرده‌ام که طبق قوانین و اصول کنگره جلو بروم و سعی کرده‌ام که از کنار هم‌سفران عزیز بودن، تجربه کسب کنم و اینکه در پایان جلسه مرا به آغوش می‌کشند و خدا قوتی می‌گویند نشان‌دهنده این است که از هم انرژی و آموزش گرفته‌ایم.

 

وظیفه خود را ابتدا به‌عنوان رهجور، سپس به‌عنوان مرزبان چه می‌دانید؟
هر رهجویی که وارد کنگره می‌شود و در لژیون تازه واردین می‌نشیند، به او گوشزد می‌شود که باید مرتب و منظم باشد و طبق قوانین عمل کند و اینکه به ما یاد می‌دهند که سرمان را با سر راهنمایمان عوض کنیم که با شرکت در جلسات و لژیون‌ها کم‌کم این برای من ره‌جو جا می‌افتد. کمک راهنمای من این راه را رفته و تجربه کسب کرده و من باید چشم گو و فرمان‌بردار بی‌چون‌وچرای راهنمایم باشم. یک مرزبان هم موقعی می‌تواند در کارش موفق باشد که طبق اصول و قوانین کنگره جلو برود و کاری برخلاف قوانین انجام ندهد و خودسر و خودرأی نباشد و در برخورد با همسفران موقر و خوش‌برخورد و مهربان باشد.

خدمت سالم از دیدگاه شما چیست؟

به نظر من خدمتی بدون غل و غش، خاضعانه، خاشعانه و از ته دل، خدمتی سالم می‌شود. از قدیم گفته‌اند که درخت هر چه پربارتر باشد افتاده‌تر است؛ در هر نوع خدمتی باید این مهم باشد که من به بهترین شکل ممکن آن را به عرصه برسانم و در آن جایگاه موفق بوده و خوب خدمت کنم و این‌گونه باشد که دیگران از خدمت من آزار نبینند و راضی باشند.
در وادی چهاردهم آمده که "گاهی عشق یعنی پای‌برهنه روی گداخته‌های آتش راه رفتن "برداشت شما از این جمله چیست؟ همیشه این جمله را شنیده‌ایم که جایگاه مرزبانی مانند راه رفتن روی گداخته‌های آتش است. یک مرزبان درعین‌حال که باید خیلی قاطع و مقتدر و مجری قوانین و برقرارکننده نظم باشد، باید با خضوع و فروتنی و مهربانی و با زبان عشق و محبت با دیگران برخورد کند و اگر بخواهد با بدزبانی و تلخ‌زبانی برخورد کند ممکن است باعث آزار و رنجش روحی و روانی دیگران شود. هر هم‌سفر و مسافری که وارد کنگره می‌شوند با امیدی می‌آیند و ما باید با طرز برخورد و لحن گفتارمان باعث شویم که این عزیزان جذب کنگره شوند نه اینکه گونه‌ای برخورد کنیم که باعث شویم که ناامید شده و از کنگره بروند. پس یک مرزبان باید خیلی مراقب گفتار، کردار و اعمال خود باشد.

 

نظر شما در مورد این جمله که می‌گویند "جایگاه‌های خدمتی افراد را انتخاب می‌کنند و نه افراد جایگاه‌های خدمتی را "چیست؟
در اینکه خدمت کردن به ما انرژی می‌دهد و حالمان را خوب می‌کند شکی نیست، اما حضور دائم من در کنگره و اینکه دوستدار هر خدمتی باشم و انرژی بگیرم حتی با خدمت در آبدارخانه که با عشق به همسفران چای بدهم و پر از انرژی باشم مهم است. جایگاه خدمتی خیلی مهم نیست خوب و درست خدمت کردن مهم است و اگر من با هر خدمتی که انجام می‌دهم انرژی و آموزش بگیرم و حضور دائم داشته باشم باعث می‌شود که خواهان جایگاه‌های خدمتی بالاتر باانرژی بیشتر باشم و آن جایگاه خدمتی صد در صد نصیب من می‌شود و این می‌تواند نوعی قانون جذب باشد که من آن خدمت را دوست دارم و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنم و آن جایگاه هم مرا جذب خواهد کرد.


آیا جایگاه مرزبانی باعث شده که شناخت بیشتری از خود پیدا کنید؟
در هر جایگاهی در کنگره خدمت کرده‌ام آموزشی برایم داشته‌اند این‌که من سعی کنم با تمام وجود و انرژی مضاعف آن جایگاهی که به من واگذارشده را به نحو احسن اجرا کنم باعث می‌شود پتانسیل من بالا برود. جایگاه دبیری به من خوب گوش کردن و درست نوشتن را یاد داد، در جایگاه نگهبانی منظم و دقیق بودن و سروقت آمدن را یاد گرفتم، دبیر لژیون بودن باعث شد تا همیشه به‌طور منظم در جلسات حضور پیدا کنم و اوامر راهنمایم را درست اجرا کنم. جایگاه مرزبانی آموزش‌های زیادی برایم داشت و مرا صبورتر کرد و باعث شد در مورد هر مسئله‌ای بیشتر تفکر کنم و زود تصمیم نگیرم و خیلی منظم و دقیق‌تر کارهایم را انجام دهم.


تولد سه‌سالگی خود را جشن گرفتید، از حس و حالتان در این روز برایمان بگویید.
انرژی زیادی از این جشن گرفتم و خاطرات تلخ و شیرین گذشته را به یاد آوردم و این خاطرات باید تجربه‌ای باشند برای حال و آینده‌مان. در کنار آقای صداقت و خانم افشار حس خیلی خوبی داشتم و دیدن مسافرم در این جایگاه و تغییراتش و اینکه باعث شد من هم وارد کنگره شوم و تغییرات را از خودم شروع کنم بسیار لذت‌بخش بود. از تمام همسفر و مسافران شعبه پایین و شعبه دهخدا و مرزبانان محترم شعبه دهخدا بسیار سپاسگزارم که در این روز زیباکنارمان بودند و باعث شدند که جشنمان باشکوه برگزار شود. امیدوارم تمام هم‌سفران و مسافران این جایگاه و این جشن‌ها را تجربه کنند.


توصیه و راه‌کارهای شما برای کسانی که دوست دارند این جایگاه را تجربه کنند چیست؟
توصیه‌ای که من می‌توانم برای هم‌سفران به‌خصوص سفر اولی‌ها داشته باشم این است که صبوری را سرلوحه کارهای خود قرار دهند اگر در طول سفر اولشان بردباری و صبوری نکنند به نتیجه نخواهند رسید؛ حضور دائمشان در کلاس‌ها، نوشتن سی‌دی‌ها، مشارکت کردن چه در جلسه عمومی و چه در لژیون و فعال بودن و جایگاه‌های خدمتی را پذیرفتن و خدمت کردن، همه این‌ها دست‌به‌دست می‌دهند که از من انسانی فعال، متفکر، پویا و پرانرژی بسازد تا آموزش‌ها را بگیرم و بتوانم با عشق و محبت و مهربانی این آموزش‌ها را انتقال دهم.


به نظر شما یک خدمتگزار در هر جایگاهی اولین چیزی که باید مدنظر داشته باشد چیست؟
به نظر من ادب و متانت اولین چیزی است که باید در هر جایگاهی به آن توجه کرده و رعایت کنیم و اینکه آن جایگاه خدمتی، من را از من نگیرد و ظرفیت خدمت در آن جایگاه در من به وجود آمده باشد و باعث این نشود که خودم را گم کنم. هر جایگاهی به من یک آموزشی می‌دهد و من باید سعی کنم از آن آموزش‌ها بهترین استفاده را ببرم و در کوله‌بار تجربه‌هایم بگذارم و آن را فقط برای خود نگه ندارم و سعی کنم این تجربیات را به دیگران هم انتقال بدهم.

آیا آموزش‌های جهان‌بینی به شما در زندگی‌تان کمکی کرده است؟
قطعاً این‌گونه بوده است ماقبل از ورودمان به کنگره چیزی که نداشتیم جهان‌بینی بود. نوع نگرش من به خود و جهان پیرامونم جهان‌بینی است و نگرش من یک نگرش سطحی و گذری بود و در مورد خیلی مسائل بی‌دقت بودم و نمی‌توانستم مشکلاتم را حل کنم و ازلحاظ تفکر در مورد مسائل پیرامونم در جهل و ناآگاهی بودم اما با ورود به کنگره اولین چیزی که یاد گرفتم تفکر در وادی اول بود و اینکه در هر مسئله‌ای که برایم اتفاق می‌افتد اولین کاری که باید انجام دهم تفکر سالم است. جهان‌بینی به من کمک کرد تا راه درست اندیشیدن را پیدا کنم و به پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم نزدیک شوم.


در آخر اگر حرفی دارید بیان کنید.
حرفی ندارم جز تشکر و بوسه بر دستان بزرگ‌مردی که باعث شد که ما در کنگره حضور پیداکرده و آموزش بگیریم و در زندگی‌مان کاربردی کنیم و با این آموزش‌ها بتوانیم به دیگران هم کمک کنیم. از خانواده بزرگ کنگره 60 تشکر می‌کنم و از کمک راهنماهای خوبمان سرکار خانم افشار و جناب آقای صداقت و از همه‌ی هم‌سفران عزیز که اجازه دادند در جایگاه‌های خدمتی متفاوت خدمت کنم و از آن‌ها آموزش بگیرم. در آخر از خانواده‌ام، همسر و فرزندانم و مادر و مسافرم سپاسگزارم که صبوری می‌کنند تا من بتوانم حضور دائم در کنگره داشته باشم و در حال آموزش گرفتن باشم. از شما و بچه‌های سایت که زحمت زیادی می‌کشید سپاسگزارم و دست تک‌تک شمارا می‌بوسم و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم.

 

تهیه گزارش: همسفر خدیجه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .