English Version
English

مصاحبه با همسفر افسانه، در روز تولد یک سال رهایی

مصاحبه با همسفر افسانه، در روز تولد یک سال رهایی

با سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید؟

با سلام افسانه هستم همسفر میثم، با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شدیم، آنتی ایکس مصرفی تریاک، حشیش، شیشه، یکسال و دو ماه سفر کردیم، به روش DST و با شربت شفا بخشOT و به راهنمایی جناب آقای مهدی و سرکار خانم فاطمه، ورزش مسافر من در کنگره فوتبال و رشته ورزشی خودم پیاده روی است و یک سال است، که به دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستیم، در ضمن مسافرم سفر نیکوتین هم انجام داده است، که دو هفته هم است، که از بند نیکوتین آزاد و رها است.

 

امروز تولد یک سال رهایی مسافرتان است، حس و حال تان را بگویید؟

حس و تجربه قشنگی بود، بعد از آن همه سختی برای اولین بار آرامش و حال خوش را در زندگی خودم تجربه کردم و از خداوند می خواهم، که همه سفر اولی ها این حال خوش را تجربه کنند.

وقتی ناامید شدید، چه چیزی به شما کمک کرد؟

دوست داشتن زیاد من نمی گذاشت از کنار مسافرم بروم، هر کاری را انجام دادم، که مسافرم خوب شود و امید داشتم و تلاش می کردم، به بن بست می خوردم، ولی امید من جواب داد، از خداوند خواستم یا مسافرم خوب شود، یا این که زندگی من تمام شود، چون دوری از میثم را نمی توانستم تحمل کنم، خدا را شکر می کنم، که خداوند جواب من را داد و مسافرم سفر کرد و سفر خیلی خوبی داشت.

راهنمایی های کمک راهنما ی تان چقدر تاثیر گذار در زندگی و خودتان بود؟

خیلی تاثیر گذاشت، اولین تلاش خانم فاطمه این بود، که من حرف بزنم، چون اصلاً در لژیون صحبت نمی کردم و یک حصاری به دور خودم کشیده بودم و می گفتم فقط حال مسافرم خوب شود و حال من خوب است، در صورتی که حال خیلی خرابی داشتم و با تلاش های کمک راهنمایم من شروع به حرف زدن کردم و روز به روز حالم بهتر شد و تمام حرف های ایشان را در زندگی خودم اجرایی کردم و آن قدر حال ما خوب شده بود، که اطرافیان هم متوجه شده بودند و به ما می گفتند و همه این حال خوب را مدیون کمک راهنمای عزیزم خانم فاطمه هستم.

دستو جلسه این هفته، حرمت است و مصادف با اولین تولد شما، این دستور جلسه چقدر در زندگی شما موثر بوده است؟

بین من و مسافرم حرمت وجود داشت، با این حال که فهمیده بودم، مسافرم مصرف کننده است، ولی حرمت را نگه داشتم، چون فکر می کردم، اگر حرمت  ها برداشته شود، زندگی من بهتر که نمی شود، بلکه بدتر هم می شود، همیشه می گفتم، عصبی و دعوایی هستید، ولی یک بار نگفتم شما معتاد هستید و مسافرم هم هیچ وقت نگفت من یک مصرف کننده هستم.

اگر شما یک مصرف کننده را ببینید، آیا کنگره را به او پیشنهاد می کنید؟

بله صد در صد، به خیلی ها گفتم، ناامید بودند، ولی یکی از آن ها آمد و حال خوش آن را می بینم، حال من و مسافرم هم بهتر می شود.

حال خوب شما، چقدر به شما کمک می کند، که مشکلات اقتصادی را تحمل کنید؟

خیلی زیاد کمک می کند، مخصوصاً وقتی به کنگره می آیم، با این حال که شاغل هستم، ولی سعی می کنم، تمام کلاس هایم را بیایم و این مکان مقدس را رها نمی کنم، چون زندگی خوبم را مدیون کنگره هستم و باعث می شود، هم مشکلات مادی  و هم معنوی خودم را حل کنم.

کدام یکی از وادی های کتاب عشق را خیلی دوست دارید و احساس می کنید، بیشترین کمک را به شما کرده است؟

وادی چهاردهم را خیلی دوست دارم و دستور جلسه شیشه خیلی به من کمک کرد، چون حال مسافرم را برایم بیشتر روشن کرد و با مشارکت ها آموزش می گیرم.

آیا احساس می کنید، آن قدر با آموزش های کنگره قوی شده اید، که اثرات منفی دیگران را خنثی کنید؟

بله، چون نیروهای بازدارنده همه جا است، اطراف ما هنوز مصرف کننده است، ولی با آموزش های خانم فاطمه من فقط به زخم های آن ها لبخند می زنم، چون آن قدر حال من و مسافرم خوب است و با آموزش هایی که دیده ایم، هیچ چیزی نمی تواند حال ما را خراب کند.

فکر می کنید، احتمال آن است که مسافرت برگشت بزند؟ چقدر اطمینان دارید؟

نه ، چون خیلی خوب سفر کرد و خواسته داشت، من در سفرش خیلی مانع آن می شدم، چون حالم خراب بود، فکر مواد اصلاً نیست، چون خسته شده بود.

رمز و راز موفقیت شما برای رسیدن به سفر دوم را در چه چیزی می دانید؟

صبر و مسافرم خیلی تلاش کرد، چون خواسته داشت، به هر دری می زد تا حالش خوب شود و مسافرم صبر داشتن را در کنگره آموخت.

سفر نیکوتین مسافرت چقدر تاثیر روی روحیاتش گذاشت؟

وقتی سفر موادش تمام شد، حالش خوب شد، ولی عصبی بودنش به خاطر سیگار بود و سفر سیگار برایش خیلی سخت بود، سه الی چهار دفعه خراب کرد، چون نمی توانست و برایش خیلی سخت بود، ولی یک جا به خودش آمد، به خاطر این که وقتی آمد و کنار من نشست به او گفتم، چقدر بوی بدی می دهی، چون حس هایش باز شده بود، به او برخورد و بعد سفر سیگار  را انجام داد.

آیا باید تمام رابطه های مسافرت با دوستان قدیمی اش قطع شود، یا این که می خواهید، به مسافرتان آزادی عمل بدهید؟

باید قطع شود، ولی کمک راهنمای عزیزم همیشه به من می گفت؛ مصرف کننده ها همه جا هستند و تو نمی توانی مسافرت را در یک جا نگه دارید، که پیش این نرو، باید مسافرت آن قدر قوی شده باشد و نفس آن سیر شده باشد، که در هر شرایطی قرار گرفت برایش مهم نباشد و بیشترین دلیل آمدن من به کنگره هم همین است.

بزرگ ترین آرزویت در زندگیت چیست؟

شال کمک راهنمایی را در گردن مسافرم و خودم ببینم.

چه توصیه ای برای همسفر ها دارید، وقتی راهنمای آن ها دوره خدمت چهار سال شان تمام می شود؟

من در ابتدا وقتی خانم فاطمه لژیونش را تحویل داد، دیگر نمی خواستم بیایم، چون تنها کسی بود، که حرف های من را متوجه می شد و چند جلسه نیامدم و خیلی حال من خراب شد و وقتی آمدم و در لژیون کمک راهنما خانم مریم نشستم، خیلی انرژی گرفتم و ماندم و ادامه دادم و به همسفر ها توصیه می کنم، که تمام کمک راهنماها خوب هستند و حرف تمام آن ها یکی است و آن هم نشان دادن صراط مستقیم است و وقتی برویم انگار مسیر مان را گم کرده و کسی را پیدا نخواهیم کرد، که ما را راهنمایی کند، ولی راهنما ها و کنگره بی دریغ این ها را به ما می دهند.

به نظر شما همسفر در به حال خوش رسیدن، مسافر چقدر موثر است؟

من در ابتدا که به کنگره آمدم، به خودم گفتم چه لزومی دارد، که زن بیاید و در این محیط قرار بگیرد، ولی بعد از مدتی وقتی حال خوش خودم و مسافرم را تجربه کردم، از این که به این مکان آمدم خیلی خدا را شکر کردم و به آن قضیه بال پرواز رسیدم.

کلام آخر؟

از آقای مهندس خیلی تشکر می کنم، که چنین بستری را برای ما فراهم کرد، که آموزش بگیریم و از راهنمای مسافرم تشکر می کنم، خیلی برای مسافرم زحمت کشیدند و از راهنمای خودم خانم فاطمه و خانم مریم تشکر می کنم.

 

 

تهیه گزارش و تایپ: لیلا همسفر رضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .