امروزه مواد مخدر و اعتياد بهعنوان يكي از آسیبهای نخست كشور است و موفقيت در حل این مشکل نیازمند مشارکت جدی مردم و استفاده دولت از اين ظرفيت ارزشمند است، به همین دلیل یکی از ارکان موردتوجه دولت فعلی جمهوری اسلامی ایران تغییر نگرش نسبت به برخی از مسائل جامعه هست که موجب شکلگیری نگاهی واقعبینانه به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شده است.
در همین راستا راهبرد متفاوت دولت درزمینهٔ برخورد با معضل اعتیاد و فرد مصرفکننده موجب ایجاد نگاهی دیگر به این معضل اجتماعی شده که طبق گزارشهای آماری نتیجه چنین راهبردی کاهش 35 درصدی نرخ رشد اعتیاد در کمتر از چهار سال اخیر را به همراه داشته است که یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در جهت پیشگیری، مهار و درمان این معضل، نقش و فعالیت سازمانهای مردمنهاد بوده است.
کنگره 60 بهعنوان یکی از پیشتازان و فعالان این حوزه، در حال حاضر با داشتن بیش از 60 هزار عضو، همواره خود را پیشرو در امر درمان اعتیاد کشور معرفی کرده است. با توجه به اهمیت این مرکز و موضوع درمان اعتیاد بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی مؤثر در دولت دوازدهم، روز جمعه پارک طالقانی تهران، مقر ورزشی کنگره 60 میزبان وزیر محترم کشور و جمعی از مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر بود.
این رویداد که به دعوت مهندس دژاکام، دبیر کل جمعیت احیای انسانی کنگره 60 در مراسم سالروز جهانی مبارزه با مواد مخدر صورت گرفته بود؛ در ساعات آغازین صبح با حضور جناب آقای دکتر رحمانی فضلی وزیر محترم کشور، جناب آقای دکتر افشار معاونت کاهش تقاضا و سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر، جناب آقای دکتر حسینی معاون امور اداری، مالی و امور مجلس ستاد مبارزه با مواد مخدر به همراه جمعی از دیگر مسئولان و هیئت همراه، با حضور در میان اعضای کنگره 60 و بازدید از بخشهای مختلف آغاز شد.
سخنان مطرح شده در جلسه لژیون پزشکان کنگره 60:
مهندس دژاکام:
قدیما اعتقاد داشتند لبی که خورد به وافور شسته میشه با کافور، یعنی اعتیاد تا پیچ بهشتزهرا همراه شخص مصرفکننده است و برخی دیگر معتقدند پُک اول مساوی است با بیل آخر.
یعنی اینکه پک اول را که به مواد مخدر زدی میرود تا زمانی که آخرین بیل خاک را روی قبرت بریزند بهطورکلی منظور ناامیدی در درمان اعتیاد است. لازم است عرض کنم که در کنگره 60 همه را به اسم کوچک صدا میزنیم و اصلاً در کنگره و لژیون پزشکان عناوین مثل دکتر و مهندس و حاجی و سید نداریم. فقط یک مهندس دارد که من هستم و من هم مهندس طراح کنگره هستم نه مهندس برق، وگرنه هیچ عنوانی به افراد داده نمیشود نه دکتر نه مهندس و نه سید و امثالهم. نمیتوانیم بگوییم سید؛ چون شخص ممکن است بگوید سید حسین هستم و عرق میخوردم و حشیش مصرف میکردم. آبروی خاندان پیغمبر را نبریم که بگوییم من سید هستم.
اعتیاد در سه قسمت شخص تخریب ایجاد کرده و باید هر سه قسمت بازسازی شوند. یکی جسم و فیزیولوژی، یکی جهانبینی و تفکر و اندیشه فرد است و دیگری روان. مثلثی که سمت راست جسم، سمت چپ جهانبینی و ضلع پایین روان است. برای هر سه مورد پروتکل و دلایل خاص خود را دارد. اینکه چرا شخص مواد مصرف میکند یا مصرف نمیکند؟ به دلیل وجود این پروتکلهای قوی و نیرومند که پزشکان عزیز این موارد را قبول دارند و تجربه نمودهاند و دیدهاند که چقدر میتواند مؤثر و کارا باشد.
دنیا اعتقاد دارد اعتیاد قابلدرمان نیست که پرچمدارش ایالاتمتحده است که اعتیاد را بیماری مرموز میداند و لاعلاج پیشرونده؛ که از دید کنگره 60 اعتیاد قابلدرمان است و شناختهشده است و لاعلاج نیست بلکه قابلدرمان است، پیشرونده هم نیست و حتی میتواند پسرونده باشد بهطوریکه وقتی دوز مصرف در طول یازده ماه مشخص میشود این دوز مصرفی بهطور مرتب کاهش پیدا میکند یعنی پسروندگی و آغاز کم شدنش شروع میشود تا به صفر برسد یعنی ما در کنگره 60 روشی کشف کردیم که راه درمان این بیماری به چه شکل و چگونه است با دلایل مستند هم ازنظر پزشکی و هم حسابشده و برنامهریزیشده، این است که مورد تأیید پزشکان عزیز قرارگرفته و پروتکلهایی که ما داریم در قسمت استاندارد و مورد تأیید پزشکان است و با دیگر پروتکلها نمیتوان شخص را به درمان رساند در یک پروتکل میگوید بیا 10 سیسی شربت به شخص بده که اگر زیاد بود برایش کم کن و بالعکس، مثل این است که بگویی 10 کیلو سبزی در دیگ بریزیم اگر زیاد بود کم کن یا برعکس؛ آشپز باید از ابتدا محاسبهگر باشد. پزشک باید بداند چند سیسی متادون یعنی چه؟ ما گاهی اوقات مشاهده میکنیم که بهطرف 60 یا 100 سیسی شربت میدهند. من در جلسه کمیته درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر بودم و از یکی از دوستان شنیدم که در زندان به شخص معتاد برای ترک اعتیاد شربت میدهیم و گوارش این افراد قفل میشود. پرسیدم چه میزان شربت تجویز میکنید؟ گفتند 60 سیسی، من پرسیدم واقعاً این مقدار را به آدم میدهید؟ این معادل 6 گرم تریاک خوراکی است و این ضربالمثل را گفتم که شخصی مشروب خورد او را پیش قاضی بردند و قاضی حکم به هزار ضربه شلاق داد. گفت آقای قاضی یا شلاق نخوردی یا نمیدانی هزار شلاق چند تا است. مگر 60 سیسی شربت تریاک هم میشود برای شخصی که نیم گرم با وافور یا سیخ مصرف کرده است تجویز کنیم؟ این است که در کنگره 60 وضعیت خوب شده است و بیش از صد کلینیک در تهران داریم که همکاری میکنند و شهرستانها هم همچنین در حال همکاری هستند. قبلاً گروههای خودگردان مثل جن و بسمالله بودند. طرفین همدیگر را قبول نداشتند اما امروزه باهم هماهنگ هستیم و پزشکان و اعضای کنگره 60 باهم هماهنگ هستند و یک سری کارها را ما انجام میدهیم و بخشی از کار را آنها انجام میدهند و روزبهروز پیشرفت بیشتری حاصل میشود.
جناب آقای دکتر پرویز افشار، معاونت کاهش تقاضا و سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر:
من فکر میکنم پنجمین باری است که در خدمت شما حضور دارم و یکفصل مشترکی بین گروههای خودیاری، انجمنهای خودجوش و روشی که آقای مهندس دژاکام ابداع کردند که واقعاً برای همه ما مایهی افتخار هست و با همکاری که با پزشکان دارند اتفاق افتاده و این را به فال نیک میگیریم. خدمت آقای وزیر عرض میکردم که ما پزشکان یک جمعیت خاصی هستیم؛ خیلی غیر از روشهایی که در خیلی از کتابها آموختیم، با چیزی نمیآمیزیم و این اتفاق در حقیقت یک اتفاق مبارک و میمونی است که شاید اگر تامیم بدهیم، خیلی از مشکلات مملکت را حل بکنیم. تشکر میکنم به نیابت از همه شما اعضای کنگره 60، پزشکان محترم از جناب دکتر رحمانی فضلی که قبول زحمت نمودند و در اینجا حضور پیدا کردند تا ببیند در اینجا چه اتفاقی میافتد. اتفاقی که اینجا میافتد کمنظیر است؛ یک جمعیت کثیری از افرادی که شاید کسی باور نمیکرد سمتوسوی درمان بروند، نهتنها درمان شدند، بلکه کمک میکنند به درمان دیگران و انشا الله به شما قول میدهیم نهایت تلاشمان را در ستاد مبارزه با مواد مخدر به کار خواهیم گرفت برای اینکه این را تکثیر کنیم به اقصی نقاط کشور.
وزیر محترم کشور، جناب آقای دکتر رحمانی فضلی:
بنده سلام عرض میکنم خدمت شما عزیزان. من فقط ناراحت شدم امروز از اینکه دیر به اینجا آمدم؛ یعنی بعد از پنجمین سالی که مسئول ستاد هستم، توفیق شد که خدمت شما باشم؛ ایکاش همان سال اول آمده بودم و قطعاً روی تصمیم من و روش کارم تغییراتی زیادی ایجاد میشد. ما در حوزه کاری خودمان با دوستان و کسانی که اهلفن هستند سروکار داریم، همیشه در مورد انواع و اقسام روشها بهویژه کنگره 60 بحث شده و دوستان در جلسات نظرات خودشان را گفتهاند و بنده جاهای مختلفی رفتم و دیدم اما امروز که به اینجا آمدم، برایم واقعاً جالب بود و حیف؛ حال امیدواریم عمر باقیمانده مسئولیت خودم بتوانم بیشتر با شما همکاری کنم و قطعاً حضور امروز من، تأثیرات زیادی در ادامه کار من خواهد داشت.
از آقای مهندس باید تشکر کنم و ایشان فرمودند که بحث فکر و جسم و جان؛ سه عنصر اصلی توجه به روش درمان هست. من میخواهم بگویم که در قرآن هم به همین شکل است. وقتی بحث ایمان هست، عمل سالم نیز مطرح میشود. در سوره والعصر که میگوید:
وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
در این آیه هم میگوید که بههرحال انسان در خسران است؛ واقعاً انسان در خسران هست برای اینکه مرتب و دائم در حال از دست دادن عمر خود هست و این بالاترین سرمایه است که وقتی از دست میدهد، هیچچیزی جایگزین آن نیست؛ میگوید: مگر اینکه ایمان داشته باشد و عمل سالم انجام دهد و دعوت بهحق و دعوت به صبر کند.
ایمان، بدون عمل صالح به درد نمیخورد؛ عمل صالح فاقد ایمان، به درد نمیخورد.
علیای الحال، این کاری که ایشان در اینجا انجام دادهاند، عرض کردم که شما هم ایمان و هم عمل صالح انجام دادهاید؛ من کاری به بقیه نظریات و تفکر و روشها ندارم؛ من محصول را میبینم؛ محصولی که نتیجه فکر شماست و نتیجه آن این شده که در اینجا 4 هزار نفر، 3 هزار نفر در اینجا جمع شدهاند و بانشاط کارشان را انجام میدهند و این خیلی مهم است.
نکته دیگری که در صحبتهای خانم دکتر پریسا بود. مهم است واقعاً؛ اینکه یکی از ضعفهای اصلی زندگی ما در همه مسائل این است که وقتی وارد یک موضوع و مسئلهای میشویم؛ جایگاه آن موضوع و مسئله را خوب نمیفهمیم. چون نمیفهمیم، برخوردمان هم با آن مسئله ناقص است. بقولی باید اول صورتمسئله را شناخت؛ اگر میخواهیم مسئلهای را حل کنیم، ابتدا باید صورتمسئله را بفهمیم. در این نوع مسائل و حوزه اعتیاد هم همینطور است. مسئله اصلی، انسان است. بقیه امور، همه برمیگردد به تفکر، عمل و اقدام این انسان. اگر ما واقعاً انسان را خوب بشناسیم، همه این مسائلی که در اینجا مطرح کردید ازنظر بنده که با الفبای بحث آشنا هستم اصلاً قابلبحث نیست؛ اینکه عملی و تجربی باشد، ازنظر من یک بحث معرفتی و فلسفی است؛ اگر از این نظر به آن نگاه کنیم، اینکه قابلدرمان نیست، این نفی قدرت انسان است و عقل این را نمیپذیرد؛ یعنی با همین یک جمله میتوانیم تمام استدلال آنها را ازنظر خودمان نفی کنیم. ما انسان را دارای قدرت بینهایت میدانیم. ما میگوییم همهچیز در انسان جمع هست؛ خداوند متعال قرآن را که آفریده، اسم قرآن کتاب تدوین است؛ یعنی مجموعه راهنمای بشر در حوزههای مختلف در یک مکتوب؛ این میشود کتاب تدوین. عالم هستی را آفریده که همهچیز در آن وجود دارد و بینهایت است. پس یکی قرآن است که کتاب تدوین است و دیگری عالم هستی که کتاب تکرین. این دو کتاب در وجود انسان جمع شده و اسم انسان، دیوان کبیر است. اگر بخواهیم استدلال کنیم، همان کلام خداوند است که میفرماید: انسان، خلیفةالله است. وقتی خداوند ما خلیفةالله مینامد، یعنی ما نزدیکترین موجود به خداوند هستیم. نزدیکترین موجود، منظور فاصله نیست! منظور آن تفکر و اندیشه و درنهایت قدرت است. پس اگر ما در مسئله شناسی پی ببریم که انسان موجودی است قدرتمند و بینهایت، پس میتواند در مواجهه با هر مشکل، راهحل آن را پیدا کند.
در بینهایتی انسان هم با دو سه سؤال موضوع روشن میشود؛ م از شما پزشکان سؤال میکنم که آیا میتوانید برای من محاسبه کنید ظرفیت حافظه انسان چقدر هست؟! هیچکس تابهحال نیامده ظرفیت حافظه انسان را بسنجد؛ هیچکس نتوانسته بیاید و میزان و اندازه برای عشق قائل بشود؛ مثلاً بگوید میزان عشق و علاقه 10 تن یا 10 کیلومتر است؛ برای نفرت هم همینطور، خشم و محبت را هم نتوانسته؛ عقل هم قابلاندازهگیری نیست؛ هر آنچه به درون انسان برمیگردد قابلاندازهگیری نیست. خداوند متعال فرمودند که: جای من در قلب شکسته مؤمنین است. خداوند بینهایت مطلق است؛ بینهایت مطلق در بینهایت جاری نمیگنجد؛ بینهایت مطلق باید در بینهایت مطلق جا بگیرد. وقتی خداوند میگوید من در قلب مؤمن هستم، قلب مؤمن بینهایت مطلقه؛ این خیلی مهم است. اگر ما برای انسان چنین جایگاهی قائل بشویم، حال اینکه مواد مخدر قابل ترک هست یا نیست؛ این چیز خیلی پیشپاافتاده است و قابلبحث کردن نیست.
نکتهای که مهندس اشاره داشتند اینکه انسان موجودی دووجهی است؛ یعنی وقتی خداوند انسان را آفرید و کالبدش را به وجود آورد، از روح و نفس خودش بر آن دمید. پس دو چیز بیشتر نیستیم؛ یکی جسم خاکی ماست؛ خاکی هم در اینجا منظور خاک نیست؛ منظور جسم مادی است و دیگری اینکه روحی است که خداوند در ما دمیده؛ عزت و کرامتی است که خداوند به ما داده. کرامت همان جایگاهی است که انسان میتواند به آن برسد و اینها نتیجه روح است.
بحث دیگری که با مهندس داشتیم این بود که ما یک عقل جدا از کالبد و جسممان نداریم؛ شما نمیتوانید بگویید عقل کجاست! مغز، عقل نیست؛ نمیتوانید جایگاه خاصی برای عقل در کالبد انسان پیدا کنید. همه شما پزشک هستید و بیایید و به من بگویید عقل در کجا واقع شده. در یک بُعد انسان، عقل هست. یک بُعد، دل و بُعد دیگر قلب و دیگری روح و آخری جان هست. از این کلمات زیاد شنیدیم که میگوید: تو جان منی، تو روح منی، دل من تو را میخواهد؛ اینها همه همان روح خداست منتهی منشوری است. یکبار روح که کارش دمیدن لطافت و محبت است. دل کارش شکستن است؛ شکستن نه به معنای خرد شدن. یکجا دچار دگرگونی میشود که این کاره قلب است. یکجا با بحران و استدلال برخورد میکند که کار عقل است.
قرآن میفرماید: وقتی یک نفر میمیرد بهمنزله این است که همه انسانها مردند. چون هر انسان برابر همه انسانهاست (مصداق جمله معروف در کنگره: وقتی نفسی احیا شود مانند آن است که همه نفسها احیا شدهاند)
انسان واقعاً موجود عجیبی است! عجیب کلمه کوچکی است. در بُعد تکاملی و ملکوتی و علی العلیین، در بین ملکی و خاکی خودش هم میتواند اسف السافلین باشد. ماییم که انتخاب میکنیم در کجا واقع بشویم. وقتی انسان را تعریف میکنیم، آن را موجود مستقیم القامع که قدرت ناطقه دارد، قدرت ناطقه منظور صحبت کردن نیست؛ قدرت ناطقه در اینجا، عقل است. وقتی ما این خصوصیات را برای انسان قائل میشویم، یکی از ویژگیهای انسان قدرت انتخاب است که این خصوصیت در هیچ موجود دیگر وجود ندارد. شاید موجودات دیگر غریزی داشته باشند ولی اختیاری نه. وقتی میگوییم انتخاب، آنطرف اختیار پیدا میکند. هیچ پدیدهای اختیار ندارد بهجز انسان. اختیار در وجود انسان تنها جبری است که وجود دارد و جبر دیگری در او نیست بهجز تولد و مرگ؛ بهغیر از این دو، بقیه همه اختیار است. اختیار و انتخاب، بدون آزادی معنی ندارد. اینها همه ویژگیهایی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده و اگر جایگاه انسان را بدانیم، طرح سؤال درباره اینکه اعتیاد درمان دارد یا نه قابلبحث کردن نیست. این انسان هرلحظه میتواند تغییر کند و انسان دیگری باشد.
در خلقت انسان، تولد مدام را داریم. ما در بحثهای عرفانی، از آن، آنی، حرف میزنیم؛ دائم متولد میشویم. دائم نو میشویم. این خلقت انسان است و متواند متولد نشود، نو نشود؛ اگر نو و متولد نشویم، یعنی توقف؛ یعنی مرگ. در هر چیزی توقف به وجود بیاید، در آن مرگ اتفاق میافتد. اگر فکر ما متوقف شود دچار مرگ تفکر میشویم. اگر احساس ما متوقف شود دچار مرگ احساس میشویم. محبت هم همینطور. این ما هستیم که باید از این استعداد خدادادی را دائماً پرورش بدهیم و نو بشویم.
عید برای انسانها همیشه عید است چون مرتب برمیگردد. من هم امروز با دیدن شما تولد جدید پیدا کردم و امیدوارم خداوند ما را در مسیری قرار بدهد که به شما در جایگاه مسئولیتی که دارم بتوانم خدمت کنم.
مهندس دژاکام:
از جناب وزیر متشکرم و خوشحالم که امروز تشریف آوردید و خود من هم ناراحتم که ایکاش 5 سال پیش شمارا میدیدیم. البته شمارا دیده بودیم ولی کاش زودتر با همدیگر صحبت میکردیم. من وزیر به این عارفی ندیده بودم.
ازاینجهت من از سخنان ایشان لذت بردم و صحبتهای قبلی شما خاطرم هست که در مورد اختیار بود و معمولاً این صحبتها و بحثها مخصوصاً قسمت جهانبینی در کنگره 60 و در این لژیون زیاد صحبت میشود لذا از صحبتهای ایشان واقعاً لذت بردیم. از آقای دکتر حسینی سپاسگزارم که باعث این همکاریها میشوند و از آقای دکتر افشار که هماهنگی این کار را میدهند ممنونم. از اینکه در جشنواره بنده را مورد تفقد قرار دادین باعث خوشحالی بنده است. درست هست که کنگره 60 را از نزدیک ندیده بودید ولی از کانال احساس و الهام، توانستید این تصمیم را بگیرید و از شما سپاسگزارم و امیدوارم بازهم این اتفاق بیافتد تا ما هم باشیم که بتوانیم خدمتی به خلق خدا بکنیم.
گزارش تصویری این رویداد
عکاس: مسافر محمد حسین
نگارنده: مسافر یونس، مسافر سعید
کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
21361