جلسه یکم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی حر با نگهبانی"مسافر محسن" دبیری "مسافر حسین" و استادی کمک راهنمای محترم"مسافر مصطفی حسینی " با دستور جلسه "سیگار" روز پنجشنبه مورخ 1397/03/24 رأس ساعت 17:30 آغاز به کار نمود و آخرین جلسه از افطاری ماه مبارک رمضان.
سخنان استاد:
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم در این جایگاه قرار گرفتم و در خدمت شما هستم. خدمت تمام خدمتگزاران نمایندگی خسته نباشید و خدا قوت عرض میکنم مخصوصاً خدمت مرزبانان عزیز که در ماه مبارک رمضان کارشان چند برابر میشود و با دهان روزه خیلی سخت است و از تمام این عزیزان تشکر میکنم.
در مورد دستور جلسه سیگار، شاید خیلیها ندانند و بگویند که اینجا درمان اعتیاد انجام میدهند چه ربطی به سیگار دارد و درمان سیگار از کجا آمده است. بستن پرونده اعتیاد برای همیشه برای کل دنیا اینگونه است که درمانی وجود ندارد ولی در کنگره علاوه بر اینکه اعتیاد را درمان میکنند افراد میبینند که سیگار را نیز درمان میکنند که این اتفاق در لژیونهای سیگار انجام میگیرد. خیلی از دوستان وقتی وارد کنگره میشوند و سفر را شروع میکنند بعد از چند ماه دوست دارند که وارد لژیون سیگار بشوند و سفر سیگار را نیز انجام بدهند و این کار را با اجازه راهنمای خود انجام میدهند. البته ما که در کنگره هستیم برایمان این مسئله عادی شده است ولی اگر یک مقدار درست فکر کنیم میبینیم که واقعاً یک کار خیلی بزرگ است که در کنگره انجام می گیرد و این مثل یک معجزه میماند.
من خودم مصرفکننده شیشه بودم و هرجایی که میرفتم به من میگفتند که شیشه درمان ندارد و من سالها دنبال ترک آن بودم و من جایی در بالای شهر رفته بودم و به من داروی نگهدارنده میدادند و کلی کار میکردند تا پول بیشتری بگیرند و من خیلی امید داشتم تا اعتیادم درمان بشود بعد از یک سال و نیم خسته شده بودم و رفتم پیش پزشک آن مجموعه و گفتم من حالم روزبهروز بدتر میشود چرا درست نمیشوم چرا حالم بدتر شده است و از زندگی سیرشدهام دو سال پیش بهمراتب وضعیتم بهتر بود و آقای دکتر گفتند که شاید مجبور باشی تا آخر عمر این دارو را مصرف کنید اشکالی هم ندارد و خیلیها مصرفشان را پایین میآورند و تا آخر عمرشان مصرف میکنند بهتر از آن است که دنبال مواد بروند و با زندان و پاسگاه طرف بشوند و وقتیکه دیدم اینجوری گفت باحال خیلی بد ازآنجا درآمدم بیرون رفتم و دوباره با وضعیت بدتری موادم را شروع کردم. خدا را شکر که راه کنگره را پیدا کردم و دیدم که اینجا شیشه درمان میشود و خیلی خوشحال شدم و سفر کردم و به درمان کامل رسیدم و این برای ما مصرفکننده یک رؤیا بود که به آن رسیدیم و جالبتر اینجاست که وقتی میاییم میبینیم که سیگار را نیز در این مکان درمان میکنند و خدا را شکر این قضیه دیگر جاریشده است و در کنگره در حال اجرا است. این قضیه درمان سیگار از آنجایی شروع شد که چند سال پیش جناب آقای مهندس که سایهشان همیشه بالای سرمان باشد سکته کردند و در بیمارستان بستری شدند و به علت مصرف سیگار یکی از رگهای اصلیشان گرفته بود و بعدازاینکه از بیمارستان مرخص شدند. این جریان باعث شد جناب مهندس به فکر بیفتند و با همین روشی که ابداع کردند برای درمان اعتیاد، با همین روش درمان سیگار را نیز انجام دادند و آدامس نیکوتین را بهعنوان داروی درمان انتخاب کردند و آقای ویلیام وایت که یک دانشمند بزرگ است و دوست جناب آقای مهندس، آقای مهندس را تشویق کردند که این کار را انجام بدهند و آقای مهندس این کار را انجام دادند و به نتیجه رسیدند و سی نفر را داوطلب وارد سفر سیگار کردند و آنها را راهنمای سیگار کردند و ازآنجا استارت درمان سیگار شروع شد. خدا را شکر الآن در نمایندگیها با کمک، کمک راهنماهای سیگار در حال انجام است و خیلی هم در این قضیه موفق هستند.در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر مهدی با شور فراوان انجام گرفت.
سخنان استاد در مورد مسافر:
یک سال رهایی آقا مهدی را به خودش و خانواده محترمش تبریک میگویم. یک نکته مهم در مورد آقا مهدی این است که مهدی وقتیکه وارد کنگره شد اصلاً سیگار نمیکشید و این خودش شانس بزرگی برای آقا مهدی بود ایشان سفر خیلی خوبی داشتند و من از او راضی هستم و یک فرد خدمتگزار است و امیدوارم در تمام مراحل زندگی پیروز و سربلند باشد.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. تخریب 10 سال، آخرین انتی ایکس تریاک، روش درمان dst، داروی درمان شربت ot، سفر اول11ماه 22 روز، راهنمای گرانقدر آقای مصطفی حسینی، ورزش در کنگره فوتسال، رهایی 13ماه و22ماه.
آرزوی مسافر: آرزوی من برای تمام سفر اولیها است که امیدوارم سفر خوبی را انجام بدهند و به سفر دوم برسند. من رسیدم، انشالله همه دوستان سفر اولی هم برسند.
سخنان مسافر:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. من چند ماه پیش بود که از آقای خوش ساعد پرسیدم که میشود من تولد نگیرم ایشان فرمودند که تولد گرفتن هم تلنگری است به خودت وهم تشکر کردن از راهنمایت است و واقعاً از ته دل دوست داشتم از آقا مصطفی تشکر کنم و این تولد را گرفتم. من باحال خیلی خراب وارد کنگره شدم و اصلاً زیر بار حرف نمیرفتم ولی وقتی وارد لژیون آقا مصطفی شدم و رفتار و صبوری ایشان را دیدم سعی کردم الگوبرداری کنم. من خودم آدم صبوری نبودم مخصوصاً در رانندگی. ولی وقتی آمدم و از ایشان راهکار گرفتم و ایشان آنقدر راهکارهای خوبی به من دادند که توانستم این مرحله را رد کنم و سفرم را تمام کنم. یک خاطرهای از دوران مصرفم میگویم که شاید به درد کسی بخورد. دوازده روز مانده بود به عید نوروز سال هشتاد به خاطر اینکه من مصرفکننده بودم خانواده همسرم آمده بودند و همسرم را برده بودند و بعد از آنیک روز در جاده با دوستم بودم و ایشان تصادف کردناند و یک نفر را کشتند و چون کم سن و سال بود و گواهینامه نداشت من گردن گرفتم و رفتم زندان. افکار و تفکرات من بر مبنای مصرف مواد مخدر بود و من نمیتوانستم درست تصمیم بگیرم و هشت ماه زندانی شدم و این ماجرا باعث شد من زندگیام را برگردانم ولی مواد مصرف میکردم تا اینکه وارد کنگره شدم. اوایل سفرم بود و من با یکی از برادر لژیونیهایم دوست شدم و هرروز ایشان را با خودم میبردم ولی در حرمت کنگره به ما میگفتند که سفر اولی نباید با یک سفر اولی دیگر همراه شود و نباید باهم بروند و بیایند ولی من گوش نکردم و این برادر لژیونی یک روز از من ماشین را با تمام مدارک گرفت و برد و من یک ماه دویدم تا توانستم ماشینم را بگیرم آنهم از طریق آگاهی که اعلام سرقت کرده بودم. ولی الآن خدا را شکر میکنم که یک مقدار به تعادل رسیدم و از راهنمای خوبم تشکر میکنم و از تمام دوستان تشکر میکنم که من را یاری کردند و امیدوارم که هر کاری که میکنم کمک کند تا سفر اولیها به درمان برسند.
تهیه و تنظیم و تایپ: مسافر حسین (لژون پنجم)
تصویرگر : مسافر محمد و مسافر مرتضی(لژیون هفتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1290