English Version
English

شیرینی خدمت کردن ؛ اولین سال رهایی مسافر اکبر

شیرینی خدمت کردن ؛ اولین سال رهایی مسافر اکبر

جلسه هفتم از دور شانزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی با نگهبانی  مسافر حسین ، استادی مسافر جلال و دبیری  مسافر ولی اله  با دستور جلسه اول:کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن و دستور جلسه دوم اولین سال رهایی مسافر اکبر  روز پنج‌شنبه 97/3/3 رأس ساعت 17:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

حلول ماه مبارک رمضان را خدمت عزیزان تبریک می‌گویم. امیدوارم در این ماه مبارک استفاده کافی را ببرید. خدمت مهمانانی که در جلسه حضور دارند هم خیرمقدم می‌گویم.

امروز دستور جلسه به دو قسمت تبدیل می‌شود که دستور جلسه اول: کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن است و قسمت دوم دستور جلسه تولد اکبر عزیز است.

همان‌طور که عزیزان اطلاع دارند پایه و اساس کنگره بر اساس کتاب 60 درجه زیر صفر  است (که کتاب مادر و یا مرجع نیز نامیده می‌شود) که آقای مهندس نویسنده این کتاب هستند و تاکنون به چاپ هجدهم رسیده و به چند زبان دنیا نیز ترجمه‌شده است.

خصوصیات زیادی این کتاب دارد که  امیدوارم در این هفته بتوان در مورد بعضی از این خصوصیات به‌خوبی صحبت کرد که وقت جلسه اجازه نمی‌دهد که به آن بپردازم. حال به چند نکته که به نظرم می‌آید و وقتم اجازه بده اشاره می‌کنم.

اولین موضوعی که به نظرم می‌رسد تازگی این کتاب است، کتابی است که پس‌ازاینکه بارها بخوانی بازهم مطلب جدید دارد.

قطعاً پشتوانه‌ای قوی پشت این کتاب بوده و هست که این‌چنین اتفاقی افتاده است. این نوع کتاب نویسنده خیلی قوی می‌خواهد که عزیزانی که یک مدت از سفرشان می‌گذرد بهتر متوجه می‌شوند که موضوع این کتاب از چه قرار است و این کتاب یک کتاب عادی نیست و کتابی است که تا امروز بیش از هزاران نفر را از دام اعتیاد به رهایی رسانده است پس باید قدرش را دانست. باید قدر خودمان و قدر بنیان کنگره که  مثل یک بزرگ‌تر برای ما هستند و ماتحت آموزش‌های ایشان هستیم را بدانیم.

 بزرگ‌مردی مثل آقای مهندس دژاکام با این منابع آموزشی قوی که در اختیار بچه‌های کنگره قراردادند که حتی  نوید کتاب‌های بعدی به ما داده‌شده است اما  ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم، هنوز خیلی جزئیات کتاب اول را متوجه نشده‌ایم.

حال عنوان کتاب را بررسی کنیم که شاید بعضی از بچه‌ها با آن کمتر آشنایی داشته باشند و یا اول سفر

ریشه اصلی این کتاب کلام‌الله است همان‌طور که روش دی اس تی  از ماه مبارک رمضان شروع شد ما هم یک دستور جلسه به نام الهام از رمضان داشتیم که در این کتاب اکثر مواردی که باورش سخت است با تمثیل اشاره‌شده است مانند مکان‌هایی مثل بهشت و جهنم که خداوند آمده و  آن را با تمثیل گفته تا ما بتوانیم مقداری از آن را درک کنیم و افراد بیرون از قضیه درمان اعتیاد که  هیچ آشنایی با اعتیاد ندارند با این الگوها و تمثیل‌ها قضیه را متوجه شوند و بفهمند برای فرد مصرف‌کننده هنگامی‌که درگیر اعتیاد شده‌اند چه اتفاقی می‌افتد ، یعنی چه اتفاقی برایش می‌افتد که این فردبه‌فردی که در سرمای ۶۰ درجه زیر صفر گیر افتاده است.

در کتاب 14 تصویر موجود است  که توضیحات کامل در خود کتاب داده‌شده است. این کتاب هم ازنظر نوشتار، تصاویر و موسیقی می‌تواند مطلب و موضوع اصلی کتاب را به خواننده انتقال بدهد. این تصاویر  از هنگامی‌که صورت‌مسئله اعتیاد را باز می‌کند شروع می‌شود و در ادامه مراحل درمانی را نشان می‌دهد و جایی را نشان می‌دهد که افراد در آن ورزش می‌کنند و از هرلحظه‌اش لذت می‌برند.

 بچه‌ها در مشارکت‌ها می‌گویند خدا را شکر که با کنگره آشنا شدیم که آموزش بگیریم و در زندگی آن‌ها را عملی کنیم و کسی که به کنگره می‌آید و آموزش می‌گیرد به این نقطه می‌رسد.

 باید گفت که هر یک از تصاویر یک موسیقی دارد که تعدادی ساخته‌شده و تعدادی دیگر در دست‌ساخت است  همین موسیقی‌ای که موقع رهایی در تهران گذاشته می‌شود و با بوق کشتی آغاز می‌شود برای تصویر اسکی‌بازی است.

خلاصه سخنان استاد درباره مسافر اکبر:

اگر به‌نوعی بخواهم از سفر اکبر بگویم خیلی سخت است هنگامی‌که یک ره‌جو وارد سفر می‌شود سخت‌ترین کار این است که راهنما حدس بزند که ره‌جو وضعیت سفرش چگونه می‌شود یعنی آیا می‌ماند یا نه و به کجا میرسد.

این در مورد اکبر هم صدق می‌کرد و مثل همه تخریب بالایی داشت و با وضعیت بد وارد لژیون شد و آنتی‌ایکس مصرفی‌اش هم تریاک و شیره بود و همچنین جهان‌بینی به‌هم‌ریخته‌ای هم داشت.

وقتی به لژیون آمد تا حدود دو ماه به  داشت پایین و بالا می‌کرد که چگونه جایی آمده و من متوجه شدم که یک مقدار با خودش هنوز کنار نیامده بود .

در لژیون خدمت دبیر را گرفت و از آن موقع تغییرات شروع شد و خدمتی که کرد در سفر به او کمک کرد به رهایی رسید، اکبر همیشه در جلسات حضور داشت. اکبر یک مقداری عجول بود و در کارها می‌خواست زودتر به‌جایی برسد ولی آرام‌آرام با آموزش‌هایی که گرفت خدا را شکر متوجه شد و نقطه‌ضعف‌هایش را یکی‌یکی پیدا کرد تا به امروز به این نقطه رسید.

اکبر بعدازآنکه شیرینی خدمت کردن را از دبیری لژیون چشید مثل اکثر بچه‌ها که خدمت‌گزار می‌شوند دیگر نتوانست خدمت را کنار بگزارد و خدا را شکر پله‌های ترقی را یکی‌یکی دارد طی می‌کند والان هم ایشان در قسمت نشریات خدمت می‌کنند.

من به اکبر عزیز ،همسفرانش، راهنمای هم‌سفرش و در رأس به بنیان کنگره مهندس دژاکام و همه عزیزان تبریک می‌گویم.

 پس از سخنان استاد٬ مشارکت مسافران و همسفران و قرائت آوای کنگره اولین سال رهایی مسافر اکبر را با شور و شوق فراوان جشن گرفتیم:

 

اعلام سفر مسافر اکبر :

آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره،روش درمان دی اس تی همراه با داروی اوتی مدت سیزده ماه باراهنمایی آقا جلال سفر کردم،رشته ورزشی: شنا ،فوتبال، سوارکاری و رهایی‌ام یک سال

آرزو مسافر اکبر :

 آرزو می‌کنم کنگره جهانی شود و  همه دنیا بتوانند از این علم استفاده کنند.

 

آرزو همسفر امیر:

آرزو می‌کنم همه مسافران صفت گذشته خودشان را کنار بگذارند و سفر خوبی را شروع کنند.

  

آرزو همسفر:

 آرزو طول عمر و سلامتی را برای آقای مهندس دارم.

 سخنان مسافر اکبر:

اول خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم  ، از آقای مهندس تشکر می‌کنم که چنین بستری را برای به آرامش رسیدن ما فراهم کردند ، از آقا جلال راهنمای بزرگوارم ، راهنمای هم‌سفرم خانم آزاده و هم‌سفرانم هم کمال تشکر رادارم.

من قبل از خدمت سربازی به‌طور تفننی مواد  مصرف می‌کردم و موقعی که دفترچه خدمت سربازی را گرفتم دیدم که بدجور در این دام اسیرشده‌ام و به هر سختی بود دوران سربازی را طی کردیم ، بعد از سربازی مصرف من روزبه‌روز بیشتر شد و در منجلاب اعتیاد غرق‌شده بودم تا ازدواج کردم  و برای آزمایش عدم اعتیاد دچار مشکل شدم تا دوستم گفت دکتری سراغ دارم که ۱۰ روزه ترک می‌کنی و برای ترک نزد او رفتیم.

روزانه ۲ آمپول به من زدند و بعد از ۲ روز رفته‌رفته حالم بدتر شد و بعد از ۷ روز فهمیدم که آمپول‌ها تمجیزک هست و بعدازآن  دیگر آمپول‌ها را نزدم و دوباره رفتم و مواد کشیدم و تا ۴۰ روز در اثر آمپول‌ها فراموشی پیداکرده بودم. حدود ۴سال من آزمایش نرفتم و آخر هم یک نفر را بجای خودم فرستادم و قباله ازدواجمان را درست کردیم.

 تا اینکه یک روز همسرم به من گفتند که ما ازلحاظ مالی چیزی کم نداریم ولی انگار تو را نداریم و همیشه حواست به کارهای خودت هست و این حرفی خیلی من را تحت تأثیر قرارداد.

مدتی گذشت تا یکی از دوستانم مرا با کنگره آشنا کرد و بعد از ۲ ماه هم هم‌سفرم را به کنگره آوردم و به لطف خدا الآن هم یک سال است که آزاد و رها هستیم.

سخنان همسفر امیر :

صفت گذشته در انسان صادق نیست  ، چون جاری است.

شهر به‌یک‌باره به طغیان دچار می‌گردد؛ اما نسیم آرام الله پس از چندی در تمامی آبادی‌ها حاکم می‌شود و عظمت و سلامتی بازمی‌آید و شما از آن بهره بیشتری می‌برید.

دوستان همه سلام می‌رسانند و از خداوند و نگهبانان شاکر هستند که وصل‌ها را انجام می‌دهند تا همه‌چیز در کائنات ، به رحمت الهی ، سیراب گردد.

در مقر شما ، دوستان هرلحظه این روند و تکامل را بامحبت ، حس می‌نمایند.

آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق می‌شوند ، به ارتقاء می‌رسند ، آنانی که فقط به سورچرانی مشغول‌اند نصیبی ندارند؛ می‌فهمی که چه میگویم ، چهارپایانی که به دنبال پاهای اضافی می‌گردند تا خود را محکم در زمین نگه‌دارند ؛ اما نمی‌دانند که بدون دست‌وپا سر بر سجدهٔ الله بسیار آسان است ، فقط تمنای دل می‌خواهد که با آن فاصلهٔ بسیار دارند ، مانند نابینایان ، در روزبه دنبال شب می‌روند. آن‌کس که باید بداند ، می‌داند و آن می‌کند که حق می‌کند.

دوستان دایره‌وار دف بر دست ، به سماع مشغول‌اند و نیایش حق‌تعالی را می‌نمایند.

در پایان از پدر ، مادر ، آقا جلال ، و خانم آزاده تشکر و سپاسگزاری می‌کنم.

 

سخنان کمک راهنمای همسفر:

خدا را شاکرم که این توفیق را پیدا کردم که در جشن اولین سال رهایی مسافر اکبر شرکت کنم ، و به همه شما ، آقای مهندس ، سرکار خانم آنی عزیز ،ایجنت و اسیستانت محترم تبریک عرض می‌کنم .

 دستور جلسه امروز کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه می‌باشد و همه دست‌های آسمانی و فرمان‌های الهی که  به گونه‌های مختلف ، در مذهب‌ها و مسلک‌های مختلف بیان‌شده‌اند برای هدایت ما انسان‌ها آمده‌اند و ما باید یاد بگیریم در میان مسائل و مشکلاتی که داریم شادی را پیدا کنیم و این شادی را  به دیگران نیز انتقال دهیم.

به نظر من امن‌ترین و مناسب‌ترین مکان و راهی که یک انسان می‌تواند این شادی را به بقیه هدیه کند و آموزش بگیرد و آموزش بدهد همین کنگره می‌باشد  و اگر ما شاد بودن و شاد زیستن را یاد بگیریم هم در این جهان و هم در جهان بعدی قطعاً به ما کمک خواهد کرد .

 صفت بارزی هم که در خانم زهرا هست همین سپاسگزاری و شکر گذاری هست و در سفر اولشان هم یک فرد شکر گذار بودند که در لژیون خیلی به ما کمک می‌کردند و با خواسته  قوی که داشتند توانستند هم خودشان و هم مسافرشان به رهایی برسند و برای ایشان بهترین‌ها را آرزو می‌کنم و امیدوارم سال آینده این دو عزیز را با شال کمک راهنمایی ببینم.

 

سخنان همسفر:

از آقای مهندس که چنین بستری را برای ما فراهم کردند که ما به حال خوش و آرامش برسیم و تشکر می‌کنم از خانم آزاده که در طول این مدت برای من زحمات زیادی کشیدند تشکر می‌کنم.

 اگر بخواهم در مورد گذشته خودمان بگویم ، خیلی خوشایند نیست و این پیامی هست برای افرادی که با به‌هم‌ریختگی وارد کنگره می‌شوند.

  موقعی بود که ما فرزندمان به دنیا آمد من فکر می‌کردم زندگی‌مان متحول می‌شود ولی هیچ تغییری در رفتار ایشان پیدا نشد وزندگی آشفته‌ای را داشتیم تا روزی که  اکبر آقا  آب پاکی را روی دستم ریختند و گفتند همین است که هست و نمی‌توانم ترک کنم و من که نمی‌خواستم زندگی‌ام از هم بپاشد گفتم کمک می‌کنم ترک کنید ولی باید خواسته آن را داشته باشید تا زمانی که به من گفت من با جایی به نام کنگره آشنا شدم و بهترین مکان برای درمان اینجاست ولی بازهم فکر می‌کردم دروغ  می‌گوید و اصلاً باور نداشتم که در این مکان بشود اعتیاد را درمان کرد.

همه امید زندگی‌ام پسرم بود تا زمانی که تغییرات را در او دیدم و دیدم خیلی  خوب سفر می‌کند من هم به کنگره آمدم و بعد از تجربه سختی‌های زیاد و تاریکی‌ها با این مکان مقدس آشنا شدیم و توانستیم خودمان را پیدا کنیم و توانستم از منیت و خودخواهی و رفتارهای قبلی خودم دست‌بردارم و الآن که به کنگره آمدم و آموزش گرفتم و فهمیدم که مشکل از من بوده و از همه می‌خواهم با صبر و بردباری به مسافرهایتان کمک کنید تا بتوانند سفر خوبی را داشته باشند و به رهایی و آرامش برسید و بدانید خداوند شمارا دوست داشته که با این مکان آشنا شده‌اید و خوشحالم که توانسته‌ام اینجا بیایم و خود واقعیم را بشناسم و بتوانم راهم را پیدا کنم و امیدوارم بتوانم یک انسان واقعی باشم.

در ادامه جشن تولد...

 

مرزبان کشیک

تایپ:مسافر مجیدت ، همسفر محمدجواد
عکاس:مسافر مجتبی
ارسال تصاویر:مسافر مصطفی
نمایندگی شیخ بهایی اصفهان

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .