English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه، کتاب عبور منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن

 کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه، کتاب عبور منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن

جلسه هشتم از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 با دستور جلسه کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن در روز چهارشنبه مورخه 97/3/2 با استادی و نگهبانی استاد امین در ساعت 14:15 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
انشاء الله حال همگی خوب باشد، ماه رمضان را تبریک می گویم. انشاء الله برای همه ما ماه خوبی باشد و بتوانیم از آن استفاده کنیم و بهره بگیریم.
برای من هم این ماه همیشه سخت بوده، ولی در کل تأثیرات خوبی داشته است. تمام کسانی که وارد کنگره می شوند، ابتدا وارد سفر می شوند، چون قبلاً همه وقت و همه چی مصرف می کرده اند، ولی وقتی وارد سفر کنگره می شوند، همه چیز نمی توانند مصرف کنند و نیز هر وقتی نمی توانند استفاده کنند، در واقع خود سفر شروعش با روزه همراه است. در کل همۀ اینها برای خودمان است که بتوانیم سیستم X را بازسازی کنیم.
انسان زمانی این قانون را می تواند پیاده کند که وادی نهم را درک کرده باشد و یاد گرفته باشد، کسی که این وادی را درک کرده باشد، می تواند روزه را هم انجام بدهد. قضیه صفر و یک نیست، اصلاً نگاه سیاه و سفید، نگاه درستی نیست، ما یاد گرفتیم به صورت طیف به همه چیز نگاه کنیم. اگر زندگی اینطور بود که ما از مبداء غیب می شدیم و در مقصد ظاهر می شدیم، می شد به صورت صفر و یک به همه چیز نگاه کرد.
اگر کسی بیماری دارد و بتواند 3 یا 4 ساعت روزه بگیرد، این بیماری خوب می شود. نکته مهم این است که انسان باید با بدن خودش دوست باشد. چون اگر انسان با یک نفر دوست باشد، از احوال او باخبر است و اگر قهر باشد، از او بی خبر است. برداشت شخص وقتی از خودش درست باشد، توان خودش را می سنجد. اگر کسی این را پیدا کرد و با خودش دوست شد، می تواند بگوید که توان من چهار ساعت است.
انسانهای زورگو، همه کارها را می خواهند با فشار و زور پیش ببرند، این آدمها تا یک جایی که انرژی دارند، جلو می رود. ولی بعد که انرژی شان کاهش پیدا می کند، پیشروی امکان پذیر نیست. انسان تزکیه و پالایش را با نقشه و تدبیر می تواند پیش ببرد، نه با زور.
دستور جلسه امروز، کتاب 60درجه و تصاویر آن است.
کتاب 60 درجه، کتاب پایه ای و بنیادین کنگره است و من هنوز یک وقت هایی کتاب 60 درجه را مطالعه می کنم، ولی فکر می کنم باید جزو اولویتهای کاری ام قرار دهم که بیشتر مطالعه کنم. هم ساده است و هم سخت. به گونه ای نوشته شده است که برای یک تازه وارد و کسی که می خواهد اعتیادش را درمان کند، جواب می دهد. برای کسی هم که سالهای سال جهان بینی کار کرده است، مطلب و آموزش دارد و این یک هنر است که یک کتاب به گونه ای نوشته شود که هم کلاس اولی از آن بهره مند باشد و هم یک معلم.
یکسری پیشگویی ها هم در کتاب مطرح می شود که الآن اتفاق می افتد. اگر این پیشگویی ها اتفاق می افتد، بخاطر علم نابی است که در آن وجود دارد.
تصاویر کتاب هم یکی از ابزارهایی است که به درمان اعتیاد خیلی کمک می کند، یعنی شخصی که تصاویر را نگاه می کند، می تواند بفهمد که هر لحظه در کدام نقطه قرار گرفته است و اصوات هم در حال انتشار است.

سالها پیش یک موضوعی در کنگره مطرح شد، اولاً اینکه کتاب شریف، یک کتاب درسی است. منتها درس آن ، درس زندگی است. در قدیم وقتی قرآن را مطالعه می کردم، مشرکان، کافران و ... را که می دیدیم، می گفتم، زمان گذشته چقدر بد بوده، خدا رو شکر که الآن دیگه نیستند. ولی می بینیم، اگر موضوع فقط برای آن زمان بوده، دیگر خیلی مهم نیست و کتاب قرآن می شود یک کتاب و سند تاریخی. ولی اینطور نیست. اگر ما این فرض را بگذاریم که قرآن یک کتاب جاری است و برای تمامی زمانها هست، بایستی شخصیت هایی که در آن معرفی می شود، مثل کافران، مشرکان و ... باید جاری باشند و بایستی برای همه زمانها باشند و نبایستی خاص باشند. یعنی اگر ما تعریفی از اینها ارائه کنیم، مثل اینکه کافران خدا را قبول ندارند و برای خدا شریک می گیرند و ... آن وقت عده ای خاص می شوند و باید با ذره بین دنبال یک مشرک بگردد، مثلاً در چین یک نفر پیدا کند و بگوید من یک کافر پیدا کرده ام. این تعریف باید عام و در زندگی جاری باشد. راجع به کفر و شرک صحبت کردیم و حالا به نفس می پردازیم.
در آموزشها مثلثی داریم به اسم مثلث تاریکی ، عصیان ـ نسیان ـ وسوسه. اگر تاریکی باشد، یعنی به نفس هم ارتباط دارد. تاریکی از بی تعادلی نفس بوجود می آید، شاسی و بدنه اصلی نفس است، اگر خواسته ها مشکل پیدا کند و نفس از جای خودش جابجا شود، تاریکی اتفاق می افتد.
حالت های مختلفی که نفس از حالت طبیعی خودش خارج می شود : 1ـ خواسته نامعقول را دنبال کردن. 2ـ خواسته معقول را اجراء نکند. 3ـ خواسته های معقول خودش را فراموش کند، من بعنوان یک انسان چه خواسته ای دارم؟ اگر این موارد انجام شود، در نفس  بی تعادلی بوجود می آید.

حالا می پردازیم به این موضوعات :

1ـ اگر شخص خواسته نامعقول را اجراء کرد، شرک می شود، یعنی خداوند هستش و خواسته هایش را از خداوند می خواهد، یکی دیگر را پیدا می کند و می گوید تو خواسته های من را اجراء کن،که عکس العمل آن این است که در وجود خودت یک شریک ساخته می شود، که الآن ما می دانیم که آن شریک کسی نیست جز جن نفس واحده.
2ـ اگر شخص خواسته معقول را اجراء نکند، کفر می شود. یعنی من از دستم بر می آید که کاری برای کسی انجام بدهم، می توانم شهادت بدهم در دادگاه، ولی این کار را نمی کنم. چیز خوب دارم ولی پنهانش می کنم. یعنی جلوی خیر سد زده ام.
3ـ کلمه ای به اسم نفاق را شما شنیده اید. خداوند بر دلها و دیدگان اینها، پرده هایی قرار می دهد، یعنی اینها دیگر نمی توانند ببینند. همینطور این پرده ضخیم تر می شود، تا جایی که دیگر نه میتوان دید، نه می توان شنید و طبیعتاً عذاب ایجاد می شود.
آتش را در کلام الله بارها شنیده اید، یک ذهنیت این است که آتشی که در آن کباب می شویم. مفهوم دیگر این است که وقتی نور به چشم می تابد، می بینیم. ولی وقتی نور به پرده می تابد، یک مقدار رد می شود و یک مقدار را گرما می بینیم. هرچه این ضخامت پرده بیشتر شود، حرارت و دما بیشتر می شود.
معنای کلمه نفاق چیست؟ نفاق از ریشه نفقه می آید. یعنی پولی که داده می شود، بابت خرج کردن مایحتاج ضروری زندگی، یا اینطور بگویم، کسی که قرار است خرج شود. حالا این قضیه چطور بوجود می آید؟


اگر کسی ایمان بیاورد، چون کافر ممکن است ایمان نداشته باشد. ترتیب اینگونه است. اول اسلام است، یعنی تسلیم شدن. بعد شروع می کند به آموزش دیدن و پایان سفر  و وقتی شخص به رهایی رسید، در آن ایمان بوجود می آید.  حالا اگر شخصی ایمان بیاورد، اسلام هم بیاورد و بعد از اینها دوباره به سمت کفر برگردد، در او نفاق اتفاق می افتد. اگر کسی بیاید کنگره و به درمان برسد و بعد به سمت مواد برود، چه اتفاقی می افتد؟ خیلی سخت است و دیگر از مواد نمی تواند انرژی بگیرد.
پس اتفاقی که در نفاق می افتد، این است که بایستی اول در او ایمان بوجود بیاید (تجلی نور خداوند در انسان) تغییرات اتفاق بیفتد، ساختارها تغییر کند، حس تغییر کند و وقتی تغییر کرد، دوباره به سمت تاریکی برگردد، در این موارد میزان تخریب برای شخص خیلی بیشتر است. در سوره آل عمران داریم که منافقان در طبقه زیرین جهنم قرار می گیرند.

نگارنده: مسافر احمد شریفیان
منبع : کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .