گفتوگو با کمک راهنما خانم آزاده؛ لژیون پنجم همسفران نمایندگی نیما یوشیج بهشهر
سلام ؛لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید؟
سلام دوستان آزاده هستم ،همسفر،با بیش از ۱۰سال تخریب وارد کنگره شدیم با آنتی ایکس شیشه ،روش درمان dst، داروی درمان ot،طول سفر اول ۱۸ماه و ۱۵روز ،به راهنمایی ،راهنمای مسافرم آقا محمود و راهنمای خوب خودم سرکار خانم عاطفه ،رهایی ۲سال و هفت ماه،در ضمن یک سفر سیگار داشته ،به روش dst با آدامس نیکوتین ،۱۰ماه ونیم سفر کردند ،رهایی ۱سال و ۹ماه .
لطفا از نحوه آشنایی تان با کنگره برای ما بیان کنید؟
چه شد که تصمیم گرفتید کمک راهنما شوید ؟
اولاً که دوست داشتم بیشتر در کنگره بمانم و آموز شهای بیشتری کسب کنم ،روزهایی که به کنگره میآیم ،احساس میکنم زندگیام شرایط بهتری میگیرد .کسی که به دیگران درس میدهد برای همیشه آن درس در ذهنش میماند.
یک همسفر در کنگره یاد میگیرد بپذیرد مسافرش یک بیمار است ، به نظر شما این پذیرش تا چه اندازه در حال خوش همسفر تاثیرگذار است ؟
مسلماً خیلی ،وقتی فکر کنید همسرت بیماری اعتیاد دارد ،بیمار را که هیچوقت رها نمیکنید ،یا بیمار را در کمپ تنها نمیگذارید .زمانی که بیمار را به بیمارستان میبرید تا بهبودی بیمار ،رهایش نمیکنید .اگر بپذیرم که مصرفکننده یک بیمار است به او کمک میکنم که بیماریاش درمان شود نه برای رفتارهایش زخمزبان بزنم.
اگر رهجوی شما از شما انتقادکند چه عکس العملی نشان می دهید؟
اینکه رهجو بخواهد از راهنما انتقاد کند ،بستگی دارد انتقاد چی باشد ،به نظر من یک راهنما نباید طوری رفتار کند که به رهجو اجازه دهد که انتقاد کند ،چون رهجویی که احساس کند یک جای کار راهنمایش میلنگد ،هیچوقت آموزش نمیگیرد ،منتهی گاهی اوقات راهنمایی با آموزش کمتری به این جایگاه رسیده است و زیاد از فن راهنمایی نمیداند ،در این صورت اگر انتقادی صورت گرفت به رهجو باج ندهد ،ولی به انتقاد رهجو فکر کند که به جا بوده یا نبوده است.
وقتی یک رهجو قبله اش را گم می کند یعنی چه؟
یعنی این که وقتی با حال بد به کنگره میآید و رایگان به او آموزش میدهند ،خدمات میدهند و همه چیز رایگان است ،زمانی که خودش به بم جایگاهی میرسد ،یادش می رود که گذشتهاش جی بوده ،حالش چقدر خراب بوده ،آن وقت احساس میکند همه کاره است و رئیس است و طوری با دیگران برخورد میکند که خوشایند نیست و یادش رفته که اول خودش چه کسی بوده ،و بهتر است خود را جای کسی بگذاریم که روز اول وارد کنگره شده است.
دوست دارید لژیونتان چه دستاوردی داشته باشد ؟از رهجوهایتان چه انتظاری دارید؟
مسلماً هر راهنمایی دوست دارد که لژیونش پر بار باشد ،نمیگویم لژیون خیلی شلوغی باشد ،ولی بچهها را طوری بار بیاورد که واقعاً فرمانبرداری را یاد بگیرند و به جایگاههای بالا برسند و مهمترین چیز برای من صورت خندان بچهها است ،یعنی آرامش را در چشمانشان ببینم.
در کنگره آموزش می گیریم که سعی کنیم در حاشیه نباشیم ، از حاشیه دور بودن چه ارمغانی به همراه دارد؟
مهمترین چیزش این است که خودمان آرامش داریم و باعث میشود که رهجو هم وارد حاشیه نشود ،زیرا رهجوها دوربینشان روی راهنمایشان است ،یعنی یاد میگیرند و اگر قرار باشد در کار مرزبانان ،رهجوها کمک راهنمای دیگر و ....دخالت کنم ،قطعاً بچهها یاد میگیرند و اگر کسی اینچنین رفتاری نشان دهد تمام قوانین و حرمتهای کنگره شکسته میشود.
کمک راهنما شدن چه تاثیری در زندگی خانوادگی داشته است؟
یکی از مهمترین آن این است که موقعی که برایم مشکلی پیش میاید میتوانم ذرهذره آن را حل کنم ،وقتی خیلی ناراحت میشوم ،شال کمک راهنمایی را میبینم و زمانی که دستم جایی بند نیست این شال را به گردن میاندازم و با خود میگویم ای کمک راهنما ،اگر رهجویت این مشکل را داشته باشد ،چه جوابی میخواهی بدهی ؟و راهحلش را پیدا میکنم .
سپاسگزارم از وقتی که برای گفتگو گذاشتید کلام پایانی را بفرمایید؟
دلم می خواهد در کنگره جایگاههای دیگر را تجربه کنم و به آرامش برسم ،یعنی آن قدر باید سطح آگاهی و جهانبینی خود را بالا ببرم که برای مشکلات غصه نخورم.