موجودیت انسان به مانند زمینی است که تا ابد از بین رفتنی نیست و دانایی و تفکراتش بنایی است که در آن شکل میگیرد، هر زمان که بخواهد تغییر و تحولی ایجاد کند و تواناییهای جدیدی به وجود آورد اولین گام این است که ساختههای قبل بهکلی ویران گردد و دوباره شروع نماید، حتماً بنای جدید یک سری ویژگیهایی دارد اگر گنجایش اوضاع و احوال به وجود آمده را داشته باشد وجودش آماده دریافت میشود و میتواند نقاط مثبت زندگیاش را به خطوطی زیبا تبدیل کند، البته اگر ادامهدار شود. شرط پیشرفت این است که در کار خود استمرار داشته باشد.
زمان و تکرار دو بال پرواز برای حرکت است، هر جا از قاعده تدریج و تکرار پیروی نکنیم بیشک دچار تخریب میشویم. تا زمانی که ظرفیت درون ما به وجود نیاید همچنان در دایره خود باید بمانیم چراکه ظرفیت در همهجا شرط است حتی در خرابات.
او که میخواهد به دست آورد و برای تغییر مشتاق است بایستی توان گذشتن هم داشته باشد، بهراحتی به هم نریزد و بتواند در حین نداشتهها تعادل را حفظ کند. آنوقت که انسان از عدالت خارج شود دیگر پایدار نیست.
اما ارتقاء بدون درد اتفاق نمیافتد اگر تمام خوشیها و راحتیها را جمع کنیم و دشواری و سختیها را رها کنیم آیا میتوان طعم لذت را چشید؟ مهم این است که خوب و بد را در کنار هم داشته باشیم وگرنه پذیرفتن و شکر کردن تنها به خاطر چیزهایی که دوستشان داریم را حیوانات هم بلد هستند.
افکاری که شلوغ باشد نمیتواند از گنجینه الهام بهره ببرد، وصل که باشی پیام را میگیری. آنهایی که در جهل هستند هیچگاه آرام نمیگیرند و تنها تحملشان در موارد ضدارزشی بالا رفته، برای رسیدن به آرامش باید تغییر جهت دهند و راه رفته را بازگردند.
روند رسیدن، دوری از یک سری افکار و اعمالی است که فکر میکند جدا شدن از آنها غیر ممکن است. وقتی توانایی تنظیم زمان را به دست آوردی و در کار خود استمرار و پایداری داشته باشی خودبهخود نظم بر امورات حاکم میشود و با آرام گرفتن میتوانی پاسخی برای سؤالات خود داشته باشی.
هر انسانی در هر نقطهای که قرار دارد میتواند تغییر جایگاه دهد مثال؛ غیبت کردن یک کار ضدارزشی است شاید استارت انجام ندادن برای من سخت باشد ولی وقتی به مرور زمان تکرار انجام گیرد، ظرفیت در آن نقطه بالا میرود و بهراحتی عبور میکنی پس برای به دست آوردن باید از دست داد و از سختیها و رنجهای بسیاری عبور کرد، همچنین در این راه ناجوانمردانه کاری انجام نگیرد که مانع حرکتهای بعدی شود. نگران این نباشیم که در زندگی اتفاقات و حوادثی پیش میآید بهجای مقاومت در برابر آنچه خدا برایمان مقدر کرده باید تسلیم شد.
پذیرفتن بدون کسب معرفت و دانایی امکانپذیر نیست باید نور بیاید تا تاریکی برود. نیاز؛ قدم گذاشتن به شهر علم است کسی که علم و دانش کاری را نداشته باشد جز ضربه و آسیب چیزی نصیبش نمیشود و مرتباً شکست میخورد با قرار گرفتن در آن نقطه و غرق شدن، کلامش همجهت منفی پیدا میکند و با نگاهی سراسر جهل و ناآگاهی از زمین و زمان طلبکار میشود چنان مصیبتی است که دامان همه را میگیرد کافی است لحظهای توقف کرد تا دید سرمنشأ همهچیز درون خود است.
هر چه شاکر خداوند باشیم باز کم است چون ما را به آموزشهایی وصل کرده که همچون آینه درونمان را به ما نشان میدهد تا نگاهی به خود بیندازیم ظرف ما چه اندازه است؟
این حس و حال خوبم را مدیون آموزشهای کنگره هستم بهیقین هر کس به آنها وصل باشد و با آنها زندگی کند به مرور زمان و تکرار حسش تقویت میشود و میتواند به اوج برسد.
برگرفته از وادی نهم
نگارش: همسفر زینب
ویراستار و ثبت مسافر وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
3527