جلسه یازدهم از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی حر با نگهبانی "مسافر فرهاد" دبیری "مسافر مهدی" و استادی "مسافر جهانگیر " با دستور جلسه " وادی نهم" روز پنجشنبه مورخ 1397/02/27 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد: سلام به همه دوستان قبل از هر چیز جا دارد خدا را شکر کنم که امروز این فرصت به من داده شد تا با هم و در کنار هم باشیم، فرا رسیدن ما مبارک رمضان را به همه عزیزان تبریک می گویم و از درگاه خداوند قبولی طاعات و عبادات تمام عزیزان را خواستارم،طبق معمول روزهای تولد، جلسه امروز هم دو بخش است اول دستور جلسه هفتگی یعنی وادی نهم و بخش دوم که تولد حسین عزیز است.
وقتی صحبت از نقطه تحمل می شود خیلی راحت و ساده بخواهیم حساب کنیم هر موجودی یا هر شئی در این جهان هستی اگر قرار است از تعادل خارج نشود یک فشار خاصی را می تواند تحمل کند وقتی فشاری بیشتر از حد توان به آن وارد شود از تعادل خارج شده و دگرگون می شود و معمولا این کار باعث تخریب می شود مثلا آب در دمای 100درجه می جوشد یعنی اگر دما به 100درجه نرسد آب از دگرگونی خارج نمی شود یا اگر به یک چوبی که تحمل 5کیلو گرم را دارد 10کیلو نیرو وارد کنیم آن چوب می شکند یا مثلا در کارت ماشین وانت درج شده است که ظرفیت تحمل بار 700کیلو گرم می باشد و اگر ما 1تن بار بزنیم وانت می پوکد و خراب می شود در مورد اجسام اینگونه است ولی حالا در مورد موجودات زنده و انسان این نقطه تحمل یک تعریف دیگری دارد یعنی در مورد انسان کاملا کسب کردنی است یعنی به دست آوردنی است انسان می تواند با جهل و نادانی نقطه تحملش را در مسیر منفی بالا ببرد مثل زمان مصرف با یک دود و دو دود شروع کردیم ودر آخر به روزی چند گرم مصرف مواد رسیدیم. انسان در جهت مثبت هم می تواند نقطه تحملش را افزایش بدهد ولی در این جهت مثبت شدیدا به آموزش نیاز داریم چون سخت است و حتما باید با دانایی باشد همانطور که ما در درمان اعتیاد از چند گرم مصرف روزانه مواد کم کم این مصرف را کم می کنیم و بعد از مدتی به صفر می رسانیم اما برای اینکه نقطه تحملمان را بالا ببریم ما نیاز به دو پارامتر داریم اول تکرار منظم موضوع و دیگری در نظر گرفتن پارامتر زمان است ما چاره ای نداریم باید نقطه تحملمان را بالا ببریم اگر به دنبال صلح و ارامش هستیم ما در ظاهر برای درمان اعتیاد اینجا هستیم ولی در باطن برای رسیدن به صلح وآرامش است چون غیر از از این نمی تواند باشد من اوایل فکر می کردم نقطه تحمل باید در جسم به وجود بیاید ولی وقتی در مسیر آموزش قرار گرفتم فهمیدم که باید در نفسمان هم نقطه تحمل به وجود بیاوریم وقتی نفس با آگاهی و دانایی توانست نقطه تحمل خودش را بالا ببرد این اگاهی را به عضلات منتقل می کند و آن وقت است که نقطه تحمل در جسم رویت می شود یعنی اگر من نتوانم نفس خودم را کنترل کنم و نتوانم نفس خودم را تربیت کنم و به قول بیرونی ها به اعتماد به نفس نرسم نمی توانم حتی موادم را کم کنم، نقطه تحمل در جهت منفی به راحتی بالا می رود ولی در جهت مثبت خیلی سخت است و به قولی پوست آدم کنده می شود باید سعی کنیم اگر طالب زندگی راحت و صلح آرامش هستیم باید نقطه تحملمان را بالا ببریم الخصوص انسان جماعت،چون انسان همیشه با دیگران در ارتباط است همه افراد بیرون به آگاهی افراد داخل کنگره نیستند ما در نوشتار می خوانیم که کنگره مرکز تحقیقاتی است یعنی باید محقق باشیم که چرا مصرف کننده شدیم چون شناخت نداشتیم ولی حالا که وارد کنگره شدیم باید محقق بشویم تا بتوانیم اعتیاد خودمان را درمان کنیم.
سخنان استاد در مورد رهجو: بخش دوم جلسه امروز مربوط به اولین سالگرد تولد مسافر حسین می باشد، حسین آقایی که شما الان می بینید با سر و وضع آراسته اینجا ایستاده، در بدو ورود به کنگره اصلا این نبود حسین اینقدر بی تحمل بود که اصلا روی صندلی نمی توانست بنشیند و چنان عملکرد بدی داشت اصلا نقطه تحمل نداشت برای همین چند صباحی در شعبه در لژیون های مختلف رفت و چرخید و بعد از مدتی از کنگره رفت، بعد از چند ماه دوباره به کنگره برگشت ولی از آنجایی که عملکردش بسیار بد بود بعضی از دوستان معتقد بودند اصلا حسین نباید در این شعبه درمان شود و بهتر است که از این شعبه برود به جرات می توانم بگویم ما در مورد هیچ کس حق پیش داوری نداریم چون تفکر و تعقل در یک لحظه زده می شود مثل جرقه زدن است انسان می تواند در یک لحظه مسیرش را عوض کند چون ما اختیار داریم و می توانیم زندگیمان را عوض کنیم خوشبختانه حسین تفکر در درونش شکل گرفت تعقل کرد و جرقه خورده شد و آمد سفرش را شروع کرد و الحق سفر بسیار خوبی کرد و حسین ظاهرش عوض شد و پوشش عوض شد و مهمتر از همه صفات حسین تغییر کرد و سفر خیلی خوبی را انجام داد.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. تخریب 8 سال، آخرین انتی ایکس تریاک و داروهای گیاهی، روش درمان dst، داروی درمان شربت ot، سفر اول10ماه 22 روز، راهنمای گرانقدر آقای جهانگیر مصدقی، ورزش در کنگره فوتسال و دارت، رهایی 1سال و 2ماه 14روز.
سخنان مسافر: سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که امروز این جایگاه را تجربه میکنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم. از راهنمای خوبم آقا جهانگیر تشکر میکنم. از راهنمای همسفرم خانم آرزو تشکر میکنم. ما اواخر سال 91 بود که وارد کنگره شدیم و اولین روزی که به کنگره آمدم اولین شخصی که دیدم آقا جهانگیر بود که مشاوره اولم هم آقا جهانگیر بودند و آمدم به کنگره و سفر خوبی نداشتم و از کنگره دور شدم چند بار این رویه تکرار شد و من بهکرات خراب میکردم تا اینکه آمدم و با کلی واسطهگری دوباره سفر کردم که آن موقع ایجنت شعبه آقای منوچهر اسلامی بودند و خدا را شکر میکنم که سفر کردم. قبل از آن اصلاً خواستار رهایی نبودم و فقط به خاطر همسفرم می آدم تا با من کاری نداشته باشد. این را برای دوستان تازه وارد میگویم من 5 سال آمدم و رفتم همه کار هم کردم ولی هیچچیزی نصیبم نشد، آقای مهندس در سی دی صراط مستقیم میفرمایند: کوتاهترین راه، راه مستقیم است که زودتر به هدف برسیم ولی من همیشه از راه پیچوخم میرفتم چون فکر میکردم که زودتر به هدف میرسم ولی هیچچیزی نبود. راه درست این است که گوشبهفرمان راهنما باشیم و یازده ماه سفر کنیم تا به درمان برسیم. من یک تشکر ویژه از همسفرم میکنم که اگر نبود من به این جایگاه نمیرسیدم و از مادرم و خواهرم تشکر میکنم که امروز در کنار من قرار دارند و از خانواده همسرم تشکر میکنم که ما را واقعاً حمایت کردند و از تمام برادر لژیونیهایم کمال تشکر رادارم.
سخنان راهنمای همسفر: سلام دوستان آرزو هستم یک همسفر. من بهنوبه خودم این رهایی را به تمام اعضای کنگره 60 و بهویژه آقا جهانگیر تبریک میگویم؛ و همانطور که آقا حسین گفتند کمک راهنماهای زیادی را پشت سر گذاشتند چون قصد سفر نداشتند و این حال خرابیها همیشه برای همسفرشان بود؛ و همسفرشان خیلی سختی و دشواری کشیدند و صبر پیشه کردند تا اینکه مسافرش به رهایی رسید و همیشه به راه خود در کنگره ادامه میداد و امید داشت که مسافرش به درمان میرسد و خیلی خوشحالم که این سفر به اتمام رسید و این رهایی برای خانوم معصومه خیلی ارزش دارد چون لحظهبهلحظه برای آن زحمتکشیده است امیدوارم که قدر رهایشان را بدانند و به بهترینها برسند.
سخنان همسفر: سلام دوستان معصومه هستم همسفر حسین. امروز که در این جایگاه هستم حس خیلی قشنگی دارم که وصف کردنی نیست چون فکر نمیکردم که روزی این جایگاه را بتوانم تجربه کنم و تمام اینها را مدیون آقا جهانگیر و خانم آرزو هستم. از بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم روزهای خیلی سختی داشتم و تنها همدمم خانم آرزو بود مسافرم میآمد به کنگره ولی سفر نمیکرد. حتی اوضاع مالی خوبی نداشتیم حتی پول شربت را هم نداشتیم و ایشان همیشه از من میخواستند که پول شربتش را بدهم. خانوادهام همیشه در کنارم بودند و من را حمایت میکردند خیلی وقتها به خاطر اینکه پول نداشتم پای پیاده میآمدم به کنگره. چون به اینجا ایمان داشتم و میدانستم که یک روز مسافرم در اینجا به درمان میرسد و سفر ایشان برای من و خانوادهام یک معجزه است فکر نمیکردم به این حال خوش برسیم و تمام آرزوی من این بود که فقط موادش را کنار بگذارد و به درمان برسد ولی سفر سیگار را هم انجام داد و به رهایی رسید الآن حال جفتمان خوب است. هیچوقت یادم نمیرود روز اول عید بود و من فهمیدم که مسافرم خراب کرده است و آن روز از خانه بیرون رفتم و در یک امامزاده شروع به گریه کردن، کردم و بعدازآن زنگ زدم به خانم آرزو و ایشان من را راهنمایی و آرام کردند و برگشتم به خانه و مسیر کنگره را رها نکردم و این راه برای من خیلی سخت بود ولی خدا را شکر که به اتمام رسید ما حتی کارمان هم به طلاق کشید و خدا را شکر که این اتفاق نیافتاد. از خانم فرزانه هم نیز کمال تشکر رادارم که اجازه دادند در لژیونشان باشم تا آموزش بگیرم و از همه شما عزیزان تشکر میکنم که امروز درجشن ما شرکت کردید و امیدوارم همه به این حال خوش برسند.
تهیه و تایپ: مسافر فرهنگ(لژیون پنجم)
تنظیم: مسافر حسین(لژیون پنجم)
تصویرگر: مسافر محمد(لژیون هفتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1744