جلسه گذشته، هفتمین جلسه از دور شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی رودکی ویژه مسافران و همسفران روزهای پنجشنبه و با دستور جلسهی «الهام از رمضان» و با استادی دیدهبان محترم آقای امین دژاکام و نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر امیر در مورخه 97/2/20 رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
امیدوارم حال همگی خوب باشد و سفر اولیهای عزیز در درمان و برنامهی درمانشان توفیق داشته باشند و انشاا...که بتوانند به حال خوش و نقاط خوبی دست پیدا کنند و به چرخهی زندگی طبیعی و تعادل هرروز نزدیکتر بشوند، خداوند رو شاکر هستم که امروز در خدمت شما هستم. دستور جلسه در رابطه با الهام از رمضان هست که درواقع میتوان گفت نقطهی شروع کنگره 60 در همین ماه رمضان به وجود آمد. وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم بنده حتی در سالهای ابتدایی که مهندس در ماه رمضان حرکتش را آغاز کرده بود متوجه خیروبرکت این ماه نبودم چون ماه رمضان بود که باعث شد مهندس بتواند DST را از دل آن بیرون آورد و ایشان درمان بشوند و زندگی ما از ورطهی نابودی خارج شود.
بااینحال در آن موقع من این را درک نمیکردم و خود من از آن دسته آدمهایی بودم که از ماه رمضان بدم میآمد چون واقعاً نمیتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم و کلاً گرفتن روزه برایم کاری سخت و دشوار به نظر میآمد و یادم میآید چند سال طول کشید تا بتوانم آن را درک کنم و بفهمم و ارتباط برقرار کنم و با آن آشتی کنم و روزه بگیرم، بعضی وقتها باید زمان بگذرد تا انسان احساس کند و بفهمد هر اتفاقی چه معنا و مفهومی دارد، همینالان هم همانطور که مشاهده میکنید خیلی از آدمها هستند که وقتی حرف از ماه رمضان و روزه گرفتن میشود ناراحت میشوند و جبهه میگیرند که البته دلایل زیادی برای این عکسالعملشان میتواند وجود داشته باشد، مثلاً خود من یادم میآید زمانی که بچه بودم به دلیل بمباران تصمیم گرفتیم که به شهرستان برویم و به زاهدان رفتیم که البته دو روز بعد از رفتن ما به زاهدان قطعنامه امضا شد و جنگ تمام شد و ما در زاهدان بودیم.
یادم میآید به همراه مادرم و خانواده بیرون رفته بودیم و اردیبهشتماه بود و هوا بسیار گرم بود ضمن اینکه در ماه رمضان بودیم و براثر گرمی هوا بهشدت تشنه بودیم و مادرم به هرکدام از مغازهدارها هرچقدر اصرار کرد که اندکی آب برای ما بچهها که تقریباً از بچه 6 ساله تا 10 ساله بودیم بدهند آنها نمیدادند و مادر میگفت برای این بچههای کوچک و کم سن و سال آب میخواهم نه برای خودمان و خلاصه هر کار کرد آنها آب ندادند و شاید آن نگاه تعصبی که در مورد رمضان وجود داشت باعث تنفر ما نسبت به این ماه بود. یه وقتهایی ممکن است حقیقت خیلی زیبا باشد ولی به شکل خیلی بدی مطرح شود و یا خیلی بد بیان شود و در انسان ایجاد دافعه کند.
استاد در ادامه فرمودند یکی از کارهای نیروهای منفی دقیقاً همین است که چیزهای خوب را مقابل هم قرار میدهند مثلاً مادر را مقابل دختر، پدر را مقابل پسر، زن را مقابل شوهر، انسانها را مقابل همدیگر قرار میدهند و چیزهای خوب را هم مقابل هم قرار میدهند. مثلاً روزه گرفتن چیز بسیار خوبی است و من الان متوجه میشوم که چقدر خاصیت دارد و برای سیستم ایکس بدن همانند ریکاوری و از نو بازسازی شدن میباشد و به بدن فرصت بازسازی در قسمتهای تخریبشدهاش را میدهد تا به حالت تعادل و طبیعی خودشان برگردند. روزه گرفتن یک همچنین خاصیتی دارد و اگر من این را بفهمم آنوقت چگونه با ماه رمضان برخورد میکنم؟ چگونه این ماه را میبینم؟ ولی نیروهای منفی دقیقاً میآیند و روزه گرفتن را میگذارند مقابل اختیار انسان، نماز را میگذارند مقابل شخصیت انسان, حال اگر روزه گرفتن را میگذاشتند مقابل شخصیت انسان امکان داشت انسان کدامیک را انتخاب کند؟ شخصیتش را یا روزه گرفتن را؟ احتمالاً شخصیتش را ولی باید بدانیم اینها درواقع مقابل هم نبودند و در کنار هم بودند. بنابراین اگر انسانها بدانند و شناخت و آگاهی پیدا کنند که روزه گرفتن چه خاصیتهایی دارد و چقدر مفید است قطعاً با میل و علاقه انتخاب میکردند که روزه بگیرند.
دیدگاه کنگره 60 در مورد روزه گرفتن این است که همهی انسانها میتوانند روزه بگیرند. برای انسانهای سالم خاصیتها و فایدههای روزه گرفتن مشخص است و انسانهای بیمار که روزه گرفتن برایشان ضرر داشته باشد و توانایی گرفتن روزه را ندارند نباید روزه بگیرند، ولی برای فردی که اعتیاد دارد و درمان اعتیادش را آغاز کرده است و به سمت تعادل پیش میرود، نه میتوان گفت که آن فرد بیمار است و نه میتوان گفت که سالم است. یکچیزی مابین این دو هست. در این حالت یک دیدگاهی وجود دارد که میگوید یا سالم است یا بیمار یا سفید است یا سیاه و هیچ حد وسطی وجود ندارد که این دیدگاه مناسب نیست چون زندگی طیفی از رنگهای مختلف است و نمیشود گفت که یا فقط سفید است یا فقط سیاه و ما در کنگره نقطهی تحمل را یاد گرفتهایم و معتقدیم باید بر اساس توانایی که پیدا کردهایم و بسته به مقدار درمانی که در ما اتفاق افتاده بایستی از روزه گرفتن و از ماه رمضان بهرهمند شویم. حالا مثلاً توانایی یک نفر دو ساعت است، یک نفر 4 ساعت و یک نفر 10 ساعت. درواقع علت تنفر ما از روزه گرفتن این بوده که توانایی آن را نداشتیم و اصولاً انسانها از کارهایی که علت و دلیل آن را درک نکردهاند و آگاهی لازم و توانایی انجامش را ندارند متنفر میشوند.
سفر اولیهای عزیز توجه کنند که روزه گرفتن حتی شده درصدی روزه بگیرند باید سعی کنند از آن بهرهمند شوند و باید روزه گرفتن را تا حد توانشان امتحان کنند. در کتاب شصت درجه میگوید: ما از آبمیوهها فقط آبپرتقال را نوشیدهایم و به آبمیوههای دیگر توجه نکردهایم و بهتر است آنها را نیز امتحان کنیم و روزه گرفتن هم یکی از همان آبمیوههایی دیگر است که تجربه چشیدن طعم آن را نداشتیم و تا امتحان نکنیم نمیتوانیم به این تشخیص برسیم که روزه گرفتن برایمان خوب و مفید هست و خاصیت دارد یا خیر.
درنهایت امیدوارم امسال در ماه رمضان بتوانیم با روزه گرفتن و چشیدن طعم آن بهرهی کافی را از این ماه مبارک ببریم.
تهیه: مسافر پیمان
وبلاگ نویس: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
2310