سومین جلسه از دور هیجدهم جلسات ویلیام وایت (درمان اعتیاد به مصرف سیگار به روش DST) به نگهبانی موقت آقا محمد ، استادی آقا"رضا" و دبیری آقا "محمد حسین" با دستور جلسه "هفته راهنما" راس ساعت 8:30 مورخ 14/02/96 در پارک طالقانی شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
راهنمای من کسی بود که من را از تاریکی ها نجات داده و از من رضای جدیدی ساخت و در رابطه با او پیوند محبت برایم کاملا قابل لمس بود. رسیدن به جایگاه راهنمایی به تدریج و پله پله صورت می گیرد. راهنما مراحل مختلف آموزش و خدمت را گذرانده و پس از طی آزمونهای مختلف و حضور مستمر خود در کنگره به این درجه می رسد. این آموزشها در کل کنگره یکسان است . رسیدن به این جایگاه در کنگره کار ساده ای نیست. راهنما باید دارای درجات بالایی از خود گذشتگی باشد . راهنمایم با عشق وگذشت خود باعث شد که به او ایمان آورده و بدون چون و چرا فرامین او را اجرا کنم و در نتیجه الان در خدمت شما عزیزان هستم. در کنگره آموختیم که باید از لذتی گذشت تا لذت بالاتری به دست آورد. با صبر و گذشت می توانی به خواسته ات برسی و راهنماها با گذشتن از برخی از خواسته هایشان به لذت بالاتری می رسند که در پرتو توفیق خدمت به دست می آید.
موضوع دیگر اینکه تفاوت اساسی فعالیت کنگره با دیگران در این است که اینجا درمان اتفاق می افتد و پرونده کاملا بسته می شود و دیگر حسی به مصرف مواد وجود ندارد. پزشکان بعد از اینکه نسخه می دهند ، کارشان تمام است ، ولی در کنگره کار به همین جا ختم نمی شود. در کنگره علاوه بر دارو ، بین راهنما و رهجو پیوند محبت برقرار می گردد و این رابطه تداوم پیدا می کند.
کار راهنما بسیار سخت و حساس است. اگر آدرس مکانی را به غلط به کسی بدهی شاید اتفاق خاصی برای آن فرد نیفتد ولی اگر راهنمایی آدرس غلط بدهد و رهجو را به مسیر غلط هدایت کند با نفس و جان مسافر سرو کار دارد و این مسئولیت بسیار سنگینی است که راهنما به دوش می کشد.
و اما در مورد قسمت دوم دستور جلسه که جشن یکسال رهایی مسافر سیگار آقا دانیال است. دانیال بسیار منظم و مشتاق بود . کسانی که درست حرکت می کنند هر چقدر هم که مسیر سخت و دشوار باشد در نهایت اگر تلاش کنند به خواسته های خود می رسند. نظم و تلاش عواملی هستند که لازمه رسیدن هر شخصی به موفقیت است. دانیال به رهایی رسید و در ضمن توانست با موفقیت آزمون کمک راهنمایی را پشت سر گذاشته و این جایگاه را تجربه کند. این روز را به او و همه عزیزان تبریک می گویم.
در ادامه 12 نفر ، ضمن مشارکت پیرامون دستور جلسه ، اولین سال رهایی آقا دانیال را تبریک گفتند.
اسامی مشارکت کنندگان(آقایان): علی آقا(دیده بان محترم) ، جعفر ، مجتبی ، علی اکبر ، علی ، موسی ، علی ، کامران ، اصغر ، روح الله ، احمد ، محمد(نگهبان موقت جلسه).
در این جلسه آقا نادر به عنوان تازه وارد خود را معرفی نمودند که برای او سفر خوبی را آرزومندیم.
سپس 5 نفر از مسافران سفر اول به نامهای احمد ( 2 قطعه) ، افشین (6 قطعه) ، محمد (3 قطعه) مهدی (3 قطعه) و حسن (؟ قطعه) اعلام سفر نمودند که صمیمانه از خداوند رهایی آنان را خواستاریم و امیدواریم که بزودی در همین مکان رهایی آنان را در کنار یکدیگر جشن بگیریم .
و اما بخش دوم دستور جلسه : جشن یکسال رهایی آقا دانیال
سلام دوستان دانیال هستم مسافر سیگار: با 22 سال تخریب و مصرف روزانه یک بسته سیگار وارد کنگره شدم، 10 ماه و 5 روز به راهنمایی راهنمای بزرگوار آقا رضا(صبوری) و به روش DST و داروی آدامس نیکوتین سفر کردم ، ورزش در کنگره بسکتبال در حال حاضر رهایی یکسال و 5 ماه.
پیام دانیال : امیدوارم تمام کسانی که سفر خود را شروع نکرده اند هر چه زودتر سفر خود را شروع کنند و کسانی هم که سفر می کنند هر چه زودتر به رهایی برسند.
سلام دوستان دانیال هستم مسافر سیگار .
این هفته را خدمت آقای مهندس و تمام راهنمایان کنگره ، خصوصاً راهنمایان خودم آقا رضا و آقا سعید نمکی (راهنمای سیگار) تبریک می گویم.
امروز وقتی جلسه شروع شد تازه متوجه شدم که فراموش کردم کیک بگیرم. اگر قبل از ورودم به کنگره بود همه را جز خودم مقصر می دانستم. هر چند فکر می کردم داستان خرید کیک مثل جشن رهایی داخل نمایندگی ها توسط مرزبانی انجام می شود و انتظار داشتم اگر غیر از این بود باید به من اطلاع می دادند ولی کمی که تفکر کردم و از آموزشهای کنگره استفاده کردم ، به این نتیجه رسیدم که باید مسئولیت کارم را بپذیرم و حداقل در این برهه زمانی که خودم نگهبان جلسات هستم باید سوال می کردم که روش کار اینجا چگونه است و در صورتی که کسی از من سوال کرد به عنوان نگهبان جلسه حداقل بتوانم جواب او را بدهم. در هر صورت مجبور شدم به هر نحوی بود خودم را به ماشینم برسانم و برای خرید کیک بروم که در ابتدا هر جا می رفتم با توجه به اینکه ساعت 8 صبح روز جمعه بود موفق نشدم تا اینکه در آخرین لحظه آدرس یک قنادی به ذهنم رسید و به زحمت توانستم در نهایت خودم را با کیک به جلسه برسانم. خوب در هر صورت باز هم خوشحالم که این روز هم در کنگره آموزش جدیدی برای من داشت. صحبت های زیادی داشتم ولی مثل اینکه وقت جلسه تمام شده و متاسفانه فرصت نیست.
امیدوارم تمام کسانی که سفر اول هستند به رهایی برسند و جایگاههای بالاتری را تجربه کنند. این جایگاهها (مانند کمک راهنمایی) مثل بوی ادوکلن می مانند و نمی توان آنها را توصیف کرد. خوشحالم که توفیق خدمت در این جایگاه نصیبم شد و این هفته را به همه راهنمایان کنگره 60 تبریک می گویم.
در ادمه 5 نفر از مسافرین سفر دوم به نامهای احسان (رهایی : 10 ماه) و هادی (رهایی: یکسال و هفت ماه) و دبیر موقت جلسه – محمد حسین (رهایی:یکسال و دو ماه) و نگهبان موقت جلسه–محمد(رهایی:یکسال و هفت ماه) و استاد جلسه-رضا (3 سال و 11 ماه) خود را معرفی و اعلام سفر نمودند.
تنظیم و گردآوری: احسان رهجوی آقا حامد " آکادمی"
عکس از آقا جعفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1543