English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ چهاردهم اردیبهشت ماه سال 1397«هفته راهنما» و «سی دی اندیشه»

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ چهاردهم اردیبهشت ماه سال 1397«هفته راهنما» و «سی دی اندیشه»

دهمین جلسه از دور چهاردهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای مسعود، نگهبانی جناب مهندس و دبیری  آقای حسین با دستور جلسه «هفته راهنما و سی دی اندیشه» روز جمعه مورخ 97/2/14 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

در مورد موضوع راهنما، هفته قبل به تفضیل صحبت شد؛این که چه فرهنگی داشتیم، امروز چقدر بد جا افتاده و چقدر باید تلاش کنیم تا دو باره  برگردیم به آن فرهنگ اصیل مان که اگر کادویی می دهیم از ته دل بدهیم و اندازه بدهیم. فقط در سی دی راهنما نکاتی است که فکرمی کنم، برای همۀ ما که در حوزه ی درمان به شکل لژیونی، شعبه یا کلینیکی در کنگره کار می کنیم، خیلی مهم باشد. چند نکته که به صورت سوال و جواب است و آقای مهندس جواب می دهند. این که آیا  می تواند، رقم بالایی پول برای راهنما در نظر گرفت؟ ایشان می فرمایند؛ نه این کار را نکنید، بگذارید هر کس بنا بر توانایی و عشق درونی خودش هر مبلغی که می تواند، درون پاکت بگذارد حتی اگر مبلغی هم نباشد ،جمله ای بنویسد ولی وقتی مبلغی مشخص را جمع کنید، لُوس می شود. به همین دلیل ایشان می فرمایند؛ هیچ وقت این کار را نکنید و هیچ وقت به شکل دسته جمعی این تشکر را انجام ندهید، خیلی بهتر است که به شکل انفرادی انجام شود.

اما در مورد سی دی اندیشه، خیلی وقت ها ما دچار شکل می شویم .اصلأ انسان بی مشکل وجود ندارد. مفهوم این جمله که هر که بامش بیش، برفش بیشتر، این است که ما جزء طبقاتی هستیم که می خواهیم، درمان کنیم ،به مردم کمک کنیم ،پزشک هستیم، روان پزشک هستیم و به اصطلاح افرادی هستیم که از نورم جامعه بالاتر هستیم و می خواهیم به جامعه کمک کنیم .مطمئن باشید که درد سرها و گرفتاری های ما بیشتر خواهید بود و این نباید ما را بترساند .اگر در کار با مشکلاتی مواجه می شویم که فلان دوستی که در این وادی نیست ،گرفتار این مشکلات نمی شود ، به خاطر این است که شما بزرگ هستید و می خواهید کار بزرگوارانه ای انجام بدهید،پس طبیعتاً این مشکلات هم خواهد آمد.

 اما نکته مهم این است که این مشکلات راچگونه حل کنیم؟ آیا این مشکلات را عاقلانه با منطق و با یک روش درست حل کنیم یا خیلی احساساتی و تکانشی یا این که فقط بخواهیم سریعاً از زیر بار مشکل بیرون بیاییم، حل کنیم؟ نمونه هایی که در سی دی گفتند، خیلی جالب است. همه ی ما ممکن است، به پول نیاز پیدا کنیم، بدهکار شویم، بخواهیم مطب خود را بزرگ کنیم یا جای دیگر برویم و نیاز به پول داشته باشیم. من بارها این مشکل را داشتم و حتی رفتم که به قول قدیمی ها پول، نزول یا اسکونت کنم که جناب مهندس ناراحت شدند و نگذاشتند این اتفاق بیفتد. گفتند: برو از بانک بگیر، از فامیل یا دوستان بگیر ولی نرو پول نزول کن .در صورتی که ممکن است ما برای رفع مشکل خود حاضر شویم که پولی را نزول کنیم، در لحظه فکر می کنیم که مشکل بر طرف شد ولی سال های سال باید طبعات آن را بکشیم. می خواهیم مشکل خواب را بر طرف کنیم، به جای اینکه عمیق فکر کنیم که این بی خوابی، این بد خوابی برای چی هست؟ باید چه کار کنم؟ چه روشی را پیاده کنم؟ ممکن است به توصیه دیگران به قرص پناه ببریم حتی به پزشک خوب هم نرویم تا دُز دارویی مشخص به ما بدهد تا این که به جایی میرسیم که به قول آقای مهندس که در سی دی می فرمایند :مثلاً 17و1، نوع قرص در روز می خوریم ،فقط برای اینکه بخوابیم، هرچند خواب ما درست می شود ولی ده چیز دیگر از آن طرف از بین می رود و نهایتأ مشکلاتی برای همه پیش می آید. ایشان اعتقادشان براین است و این اعتقاد درست است و در گذشته تاریخی ما هم بوده است .مولانا بی خود نمی گوید: ای برادر تو همه اندیشه ای، ما بقی خود استخوان و ریشه ای / گر بود اندیشه ات گل، گلشنی / ورنه خاری تو و بی می گلخنی . بی خود نیست که بزرگان ما همه به اندیشه اهمیت دادند و امروز هم از نظر علم روان شناسی حداقل همه به این نتیجه رسیدند که اگر تو یک روان سالم، یک روحیه شاد، روحیه خوب، فعال و اکتیو داشته باشی، کمتر دچار بیماری می شوی،کمتر دچار بیماری های جسمی می شوی.

بیشتر بیماری های جسمی ما نشأت گرفته از مشکلات روانی است، به همین دلیل ایشان در سی دی می فرمایند که سعی کنید همان طور که الم نشرح لک صدرک آیه ای که برای پیامبر آمد که من سینه تو را باز کردم. منظور از سینه تو را باز کردم؛ یعنی روان تو را آزاد کردم، رها کردم، اندیشه تو رها شد، تو می توانی پرواز کنی، می توانی فکر های بزرگ کنی، می توانی کارهای بزرگ انجام بدهی! ما متأسفانه امروزه خیلی وقت ها اندیشه مان در چارچوب  تعصباتی بسته است حتی در همین محیط علمی خودمان من پزشک هستم، آن یکی روان شناس است، آن یکی روان پزشک است. در حوزه درمان من می گویم: متادون خوب است، او می گوید: بوپره نورفین خوب است. ما باید از این تعصبات چه در حوزه درمان اعتیاد ،چه در مسائل بزرگ فردی و اجتماعی مان دست برداریم .اندیشه مان را باز کنیم ،اجازه بدهیم دیگران هم حرفشان را بزنند، نظرشان را بدهند. گوش کنیم ،بشنویم و بعد بهترین را انتخاب کنیم. ما به این مقام نمی رسیم ،مگر اینکه اندیشه مان را رها کنیم، باز کنیم، آزادش بگذاریم. خودمان را در یک چهار چوب قرار ندهیم که فکر کنیم هر چه من می گویم، درست است، هر چه من فکر می کنم، درست است و در نهایت یادمان باشد تا هر جایی که توانستیم ،روحیه خودمان را با نشاط کنیم، دست از حسادت ها برداریم، دست از منیت ها برداریم، این منیت وحشتناک است .نردبان خلق این ما و من است،عاقبت زین نردبان افتادن است/ هر که بالا تر رود، ابله تر است، کاستخوانش سخت در خواهد شکست. این نیست که ما بگوییم بالا نرویم، رشد نکنیم، ترقی نکنیم ولی فکر نکنیم این بالا رفتن ، رشد و ترقی به هر قیمت و به هر دلیلی می تواند، برای ما مفید باشد. خیلی وقت ها ما می توانیم، آدمی باشیم با سطح موفقیت معمولی ولی مفید برای جامعه ،خودمان هم شاد باشیم .این شادی دوری از منیت، دوری از دروغ گفتن و دوری از ریاکاری باشد.

 این هفته چون هفته راهنما است، ضمن تبریک به جناب مهندس دژاکام به عنوان راهنمای کل این مجموعه وهمۀ راهنماهای عزیزی که در گوشه، گوشه این مملکت زحمت می کشند، ما باید یک نوع قدرانی داشته باشیم ،این  قدرانی می تواند کلامی باشد، می تواند با دل باشد، می توان با قدم باشد، می تواند با قلم باشد، می تواند یک جمله قشنگ باشد، می تواند یک مبلغ پول باشد،این را تأکید می کنند که پول حتمأ نو باشد. در مجموع هفته راهنما، هفته مهمی است، هفته  مقدسی است، هفته ای است که باید قدردانی کنیم از کسانی که به ما آموزش دادند. من شخصاً خیلی چیزها یاد گرفتم نه تنها از جناب مهندس بلکه از بقیه دوستان کنگره 60 هم یاد گرفتیم. امیدوارم این هفته بر همه مبارک باشد و ما هم در حد توانایی و وسع خودمان بزرگداشت راهنما را جشن بگیریم و باتمام وجود از آنها قدردانی و تشکر کنیم، چون تشکر کردن ، یکی از بارقه های الهی است، اگر من از هیچ کس تشکر نکنم، از خدای خودم نیز تشکر نخواهم کرد. این هفته را به جناب مهندس که بنیان این مسیر را گذاشتند و راهنمای اول کنگره بودند، تبریک می گویم و امیدوارم خداوند طول عمر، سعادت و سلامت به همه عنایت کند.

 

سپس جلسه به مشارکت گذاشته شد.

 

دکتر ندا

هفته  راهنما را به بنیان کنگره تبریک می گویم. واقعاً جای تشکر دارد که بنیان کنگره ،این تشکیلات را بر پا کردند و باعث درمان مصرف کنندگان مواد شدند. ما می بینم که بهترین نتیجه را گرفتند و باعث آزادی آنها و خوشحالی خانواده ها شدند.

 در مورد تشکر از راهنما در هفته راهنما ،موضوعی که جناب مهندس مطرح می کنند؛ این است که این تشکر اصولی دارد و مثل تشکر از خداوند است . در مورد نحوه تشکر کردن، هر کسی به وسع خودش مبلغی در پاکت می گذارد حتی می تواند این تشکر کردن ،یک نامه شکرگزاری باشد. در مسیری که می آمدم ،یک پسر بچه مبلغی را در پاکت گذاشته بود، کاغذ کوچکی هم در دست داشت که می گفت: می خواهم یک نامه عاشقانه بنویسم. ازاین که جناب مهندس باعث شدند، این عشق در خانواده ها جریان پیدا کند، تشکر می کنم حتی خود ایشان عنوان کردند که یک مدتی در هفته راهنما به راهنما ها پاکت می دادند تا بقیه یاد بگیرند. امیدوارم همۀ به نحوی شکرگزار نعمت هایی که اطراف مان است، باشیم.

آقای عباس  

خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم. روز راهنما را می توان تعبیر کرد به معلمی که شغل انبیاء است. بچه ها با روحیاتی بار آمدند که مبنای آن کمک به همنوع است. من از راهنما یی که در مرکز ما است و خیلی صبورانه گرفتاری بچه ها را تحمل می کند و همیشه در خدمت آنها است، تشکر می کنم .یکی از نکاتی که راهنما ها خیلی صبورانه پی گیری می کنند؛ تکلیفی است که به رهجو ها می دهند و کمک می کنند تا مغز و چشم و دست آنها همزمان با هم کار کند. این تصمیمات لحظه ای یا تفکرات لحظه ای که می خواهند بگیرند، خیلی مؤثر است.

به قول مولانا هرکسی از ظن خود شد، یار من. راهنما تعالی اندیشه رهجوها را تقویت می کند و به آنها راه جدیدی را می دهد .استفاده کردن از گِراف ها و اطلاعاتی که در درمان بچه های کنگره است، خیلی کمک می کند به ادراک قوی تر رهجو و ماندگارتر است تا کلام، امیدوارم بتوان این کار را کرد. در جلساتی که در مراکز یا لژیون ها است، پیدا کردن ارتباطات مختلف بین عواملی که باعث ترک می شود، باعث شخم خوردن بیشتر ذهن یک رهجو شود و به تعالی اندیشه او کمک کند.

خانم اکرم

با تبریک هفته راهنما به بنیان کنگره 60، باید بگویم که کار راهنما در کنگره خیلی سخت تر است؛ مثلاً فردی که می خواهد خود کشی کند، برای نجات او معمولاً  از یک روان شناس استفاده می کنند که بدانند چه کلماتی را باید به کار ببرد تا او را از این مرحله نجات دهد. راهنمای کنگره هم باید فردی باشد که درد معتاد را کشیده باشد و کلماتی را به کار ببرد که او را در این زمینه راهنمایی کند.

دکتر شیوا

من نیز به نوبه ی خودم این هفته خوب را به بنیان کنگره که استاد راهنمای کنگره 60 هستند و همۀ کمک راهنما، راهنماها و خانم آنی بزرگوار که اولین راهنمای خانواده و همسفر بودند، تبریک عرض می کنم و آرزوی سلامتی، موفقیت و عمر طولانی  برای این عزیزان دارم تا به مدت طولانی بتوانند به همه خدمت کنند

. هفته راهنما، هفته ای است که شالوده کنگره 60 بر اساس آن بنیان گذاشته شده است، به این صورت که راهنمایی که پرورش داده می شود، بر اساس سه ضلع مثلث، رهایی، علم و عشق بنیان گذاشته شده است؛ یعنی مصرف کننده ای که با روش مناسب DST به رهایی می رسد وآموزش هایی که می بیند، براساس به تعادل رسیدن جسم ،روان و جهان بینی ،می تواند درک کاملی از مصرف را داشته با شد و در مسیر به بقیه کمک کند. ضلع دوم آن علم است که به خوبی آموزش می بیند واز آموزش ها می تواند به خوبی استفاده کند. در واقع وقتی آموزش را ارائه می دهد، آن یاد گیری می تواند مستمر باشد و راهنما می تواند هم به خودش کمک کند و هم به دیگران .ضلع سوم، هم عشق است، راهنما های کنگره 60 ، اگر عشق نداشته باشند، هیچ وقت نمی تواند به صورت رایگان خدمت کنند. هزینه ای که هر فرد برای رهایی دارد، شاید بالغ بر 11 میلیون تومان برآورد شود ولی می بینیم که این افراد بر اساس عشقی که دارند، رایگان خدمت می کنند و با خدمتی که ارائه می دهند، به ادامه  درمان خودشان هم کمک کنند.

دکترآتوسا

این هفته را به همه ی عزیزان کنگره 60، راهنما ها ، کمک راهنماها و جناب مهندس که بنیان کنگره 60 هستند، تبریک عرض می کنم. ما در کنگره 60 فقط یک سری آموزه های صرف تئوریک را فرا نمی گیریم؛بلکه راه و رسم زندگی را یاد می گیریم. به طوری که  برای ما که همسفر هستیم و مسافر نداشتیم، این آموزه ها مؤثر، ارزشمند و کمک کننده در مسیر زندگی هستند،علاوه بر اینکه جناب مهندس یک مسیر بی نظیری را در درمان اعتیاد کشف و اشاعه دادند.در کنگره 60 مناسبت ها به فراخور شرایط طراحی شدند. در سی دی سوالاتی از جناب مهندس می شود و ایشان پاسخ می دهند. در جواب یکی از سؤالات جناب مهندس فرمودند که فقط در هفته راهنما می شود، از راهنما ها قدردانی کرد .راهنما ها کسانی هستند که این مسیر را طی کردند، به رهایی رسیدند و مطالعه وسیعی داشتند. در شرایطی که همه به دنبال رزق و روزی هستند، این اشخاص به صورت داوطلبانه و کاملاً رایگان مشغول نجات انسان ها هستند و این یک عمل شریف انسانی است. قدردانی ها باید به صورت دلی ، قدمی و رفتاری همراه با عشق باشد. سوالی از جناب مهندس شده بود که راهنمای ما می خواهد ماشین خریداری کند و مبلغی را کم دارد،آیا ما رهجو ها می توانیم مبلغی به راهنما هدیه کنیم؟. جناب مهندس فرمودند که به هیچ وجه نمی توانید، چنین کاری را انجام دهید. این مشخص می کند که هر چیزی در چهارچوب و قوانین خودش است و  فقط در هفته راهنما  می توان در قالب پاکت که مبلغی پول  و نوشته ای درون آن قرار داده شده، به راهنما هدیه داد.

دکتر مجید

به رسم ادب از استاد بزرگ، آقای دژاکام متشکرم. هفته راهنما را خدمت ایشان تبریک می گویم که اگر ایشان نبودند، بعد از هفت نسل آقای زهرایی نبودند و اگر آقای زهرایی نبودند، من الان دراین جمع به عنوان مسافر افتخار حضور نداشتم. در کنگره اعلام می شود که راهنما فردی است که سابقه اعتیاد داشته اما به درمان قطعی و کامل رسیده و آزمون های فنی و جهان بینی را شرکت کرده ونمره قبولی را گرفته و در ادامه با تأییدیه مرزبانان و دیده بان ورزش با انجام پیمان، در کنار بنیان کنگره موفق به گرفتن شال نارنجی می شود. می بینیم که سخت ترین مراحل برای داشتن شال راهنمایی در کنگره طراحی شده است که سه پیش نیاز اصلی داشتن علم، تجربه و عشق است. واقعاً کمک راهنماها و راهنما ها عشاق بسیار بزرگی هستند .جمله ای از کنفسیوس است که می گوید: عادت نکنیم که به تاریکی لعنت بفرستیم ،بیاییم شمعی روشن کنیم.

خانم پریا

ضمن تبریک این هفته به تمامی کمک راهنمایان کنگره 60 ، من می خواستم از تجربیات خودم در کنگره بگویم. من 7 سال است که عضو کنگره 60 هستم؛ یعنی از عضویت در کنگره به اینجا رسیدم، شاید در صد زیادی از چیزهایی که الان دارم را مدیون راهنمای عزیزم هستم. الان که تحصیلاتم تمام شده و مشغول کار هستم، تمام اصول زندگی که بلد هستم از راهنمای خوبم یاد گرفتم و همیشه قدر دادن ایشان هستم.

دکتر محمدعلی

من هم به نوبه خودم هفته راهنما راخدمت آقای مهندس دژاکام که راهنمای شخص بنده بودند و بقیه کمک راهنماهای کنگره60 تبریک عرض می کنم . مهمترین بخش اساس و بنیان درمان در کنگره 60، وجود راهنما ها است. راهنما کسی است که به رهایی رسیده، علم را کسب کرده و با عشقی که در درونش شروع به جوشش کرده، کمک می کند به کسانی که مثل خودش در مسیر رهایی گام بر می دارند و آن ها را یاری می رساند. اگر هر گونه روش دیگری در کنگره در پیش گرفته می شد، بدون اینکه یک راهنمای حی وحاضر و زنده حضور داشته باشد و بخواهد رهجوها را  گام به گام با خودش همراه کند و آنها را به سر منزل مقصود برساند، هر آن احتمال گمراهی وجود داشت.

در کتاب 60 درجه ، به وضوع می بینیم که جناب مهندس دژاکام از راهنمایی راهنمایان و اساتید بهره می گیرند و اِلا این مسیر،مسیر دشوار، پرپیچ و خم و صعب العبوری بود که بدون کمک راهنماها کسی نمی توانست، ازاین مسیر عبور کند. شاید در بعضی جنبه ها علم و مرتبه راهنما برای ما قابل قبول نباشد اما در جایگاه راهنما می تواند بسیار مثمر ثمر باشد و شاید تنها امید مسافر برایرسیدن به رهایی باشد. من  مثالی را از جناب مهندس وام می گیرم، ایشان می گفتند: کوه نوردانی هستند که آموزش دیده و بسیار تجربه دیده هستند و علم بالایی دارند اما مجبور هستند برای صعود به قله، به راهنمایی فردی که سواد ندارد و ممکن است، یک ذره از دنیا دیدگی، علم و تجربه ای که آن کوه نوردان دارند را نداشته باشد ولی آن ها مجبور هستند به راهنمایی های آن راهنما گردن نهند و اِلا سرنوشتشان سرنوشت خرابی خواهد بود و منجربه مرگشان در آن مسیر خواهد شد.

در درمان اعتیاد هم، مهمترین اصل وجود راهنما دردرمان است، به ویژه الان که این مسیر باز شده و راهنماها در برخی کلینیک ها فعالیت می کنند و در کنار عزیزان پزشک قرار گرفتند واین همکاری را انجام می دهند. این اتفاق، اتفاق خوبی است و امیدوارم که این مسئله گسترش پیدا کند و روز به روز ما شاهد افزایش کسانی باشیم که در کلینیک ها به رهایی می رسند.

دکتر محمد

هفته راهنما را به بنیان کنگره ،راهنماها ، کمک راهنماها و سایر دوستان که در این مجموعه خدمت می کنند، تبریک می گویم . هفته گذشته چند مناسب داشتیم. شاید مناسبت ها و قیاس آنها کار خوبی نباشد اما هفته گذشته روز کارگر ،روز معلم و هفته راهنما را داشتیم .می توان گفت کارگران و معلمین در حیطه کاری، محدویت مکانی و در زمان خاص خدمات خود را ارائه می دهند و در قبال آن مزدی را دریافت می کنند. راهنماهایی که بعد از رهایی به مقام راهنما یی می رسند با تمام وجود و بدون هیچ چشم داشتی کمک می کنند و این می تواند آنها را از سایر موارد متمایز کند.

و امادر مورد سی دی اندیشه، من و امثال من معمولاً در مشکلاتی که پیش می آید، سریعیترین و راحت ترین راه را انتخاب می کنیم که تجربه نشان داده که در این مواقع مشکلاتی ایجاد می شود. در مثال هایی که عنوان کردید، از چاله به چاه افتادن بود که در منطقه ما می گویند: اَلنگ اَلنگ از دست شیر افتادیم، دست پلنگ. ما باید از وجود راهنمایان که می توانند در این قضایا به ما کمک کنند، استفاده کنیم و در چاله نیفتیم.

 

جناب مهندس

ما هفته راهنما را به گونه ای گرفتیم که در هفته معلم باشد، همیشه این کار را می کنیم، برای کنگره بر حسب تصادف نیست، با برنامه ریزی قبلی است. کاش در مدارس هم مثل کنگره از معلمین تشکر و قدردانی می کردند یا در دانشگاه ها از اساتید همان طور تشکر و قدردانی می کردند ولی متأسفانه این کار انجام نمی گیرد؛ یعنی فرهنگش آماده نیست.

این هفته، هفته راهنما است،در نظر بگیرید که وقتی که کنگره شروع کرد؛ یکی بود، یکی نبود، بود . چطوری راهنما ها به وجود آمدند؟ ما،در اردیبهشت گذشته آزمونی برای کمک راهنماها دادیم که البته راهنما ها هم گروه خانواده هستند، هم مسافران هستند،فقط مسافران نیستند، اعضای خانواده هم هستند که آن ها هم آموزش می بینند و کمک راهنما می شوند .بیش از سه هزار و خورده ای نفر در این آزمون شرکت کردند ،سه هزار و خورده ای نفر که بیش از دو هزار نفرشان همه مصرف کنندگانی بودند که به درمان رسید بودند و از این سه هزار و خورده ای، لااقل سیصد نفر قبول شدند که از پارسال اردیبهشت تا به حال هنوز کارشان تمام نشده است.،مصاحبه و چه وچه. تازه پانزده، شانزده نفر ماندند که باید بیایند، شالشان را بگیرند. تازه از آن مرحله تا شال گرفتن هفت، هشت ماه، یک سال طول می کشد. ده در صد ،هفت در صد، هشت درصد، یازده در صد از اینها قبول می شوند. اینجا جا دارد که من از سه تا از راهنماهای خودم تشکر و قدردانی کنم، اگر راهنماهای من هم نبودند ،من اصلاً نمی توانستم  قدم بردارم .

راه، نما یعنی راه را نمایان می کند، در حقیقت در کنگره راه را نمایان می کنند. اینها افرادی هستند که از مراحل بسیار بزرگی گذشتند، به درمان رسیدند از درمان شان گذشته، آموزش را دیده اند ،آموزش جهان بینی، آموزش فنی یعنی اگر الان یکی جلوی راهنما بنشیند، قشنگ می آودش پایین که چی مصرف می کنی؟ چقدر مصرف می کنی؟ دُزَت چقدر است؟ تریاکت چقدر است؟ هروئینت چقدر است؟ اگر اینقدر هروئین می کشی، چقدر معادلش شربت OT می شود؟ اگر اینقدر شیره می خوری ،معادلش چقدرمی شود؟ اگر هروئین مصرف می کنی یا الکل یا گراس اول باید کدام را تیپر کنی؟ سازگاری چی هست؟ تمام زیر و بم اینها را کاملاً می داند. قشنگ مثل اینکه می گذارد، در ترازو می کشد و می گویند: حالا 250 گرم. خوب اینها مرحله به مرحله به وجود آمده است. راهنما در NGOهای دیگر هم هست، نه اینکه نباشد ولی هر کس رها شده ،راهنما می شود، بعد از 2، 3 ماه می شود، راهنما بعد خود راهنما و شاگردانش می روند، می زنند. من گفتم این طور نیست، "نه هر که سر بتراشد قلندری داند" نه هر که ترک اعتیاد کرد، بشود راهنما، آن جواب نمی دهد و ممکن است هزاران تخلف دیگرداشته باشد، هزاران بد آموزی دیگر داشته باشد، هزاران نادانی های دیگر  داشته باشد، " کوری بشود، عصا کش کور دیگر" باید از هر نظر به آن مرحله برسد، بشود راهنما.

 الان ما بیش از 2000 نفر، 3000 نفر راهنما در کنگره 60 داریم که تقریباً یک، سوم شان راهنمای گروه خانواده هستند. آنها هم آموزش ها را می بینند و یک مرحله ای گذشته تا به این مرحله رسیدند و الان تمام خدمات را رایگان انجام می دهند؛ البته آنها پیش خودشان می گویند: "دیگران کاشتند و ما خوردیم ما می کاریم دیگران بخورند." قدیم این را می گفتیم که دیگران کاشتند و ما  خوردیم، ما می کاریم ،دیگران بخودند. امروز می گویند :دیگران کاشتند وما خوردیم، باز ما می خوردیم ،باز دیگران بکارند؛ یعنی فقط خوردن مسئله است، کاشتن اصلاً مسئله مهمی نیست. آنها به این تفکر وبیداری رسیدند که من سال ها آمدم و بدون چشم داشتی به من کمک کردند، خدمت کردند ،دست من را گرفتند، من را به اینجا رساندند، حالا من هم باید این کار را انجام بدهم .گرچه ما می گویم: شما با کنگره حسابی ندارید، بدهی ندارید ولی خودش در درون خودش می گوید: این کار را با من کردند، من هم باید برای دیگران کار کنم ،آن موقع یک لذتی دارد .شما زمانی که پول می گیرید، لذت می برید، به یک مرحله ای می رسید که موقعی که پول می دهید، لذت می برید .انسان همیشه وقتی چیزی دریافت می کند، لذت می برد ،به یک مرحله ای می رسد که موقعی که پول می دهد، لذت می برد. وقتی خدمات را دریافت می کند، لذت می برد ولی موقعی که خدمات را بالعکس انجام می دهد ،دچار شعف می شود. موقعی که یک شاگردی به رهایی می رسد، آنچنان سرا پای راهنما را شادی و خوشحالی فرا می گیرد که میلیون ها تومان نمی شود، خرید. این را باید مزه اش کنید، باید بچشید که چه مسئله ای است،  از نظر تفکر و اندیشه به یک مرحله ای رسیده که باید در زندگی بکاری تا درو کنی. نکاشته نمی شود، درو کرد و فهمید. عشق و محبت و دوستی و انسان دوستی و خدمت را باید بکاری وقتی به دیگران خدمت می کند، می بیند که از یک دست غیب است، هر چی بخواهید، بگویید، هستی بگویید، خداوند بگویید، هرچی معتقدید، آن دو مرتبه جواب این خدمات را می دهد؛ بنابر این می ببینید کنگره 60 یها همه الحمد الله وضعشان خوب است، هر جا کنگره 60 است، جا برای پارک ماشین نیست، چون تمام اعضای کنگره 60 بهترین اتومبیل را دارند .

پس ما می بینیم در طول زمان، در اثر گذشت بیش از 20 سال پله، پله، یواش، یواش ما آمدیم، رسیدیم به این مرحله. این آموزش 20 سال طول کشیده، همین جوری نشده و امروز بعد از گذشت 20 سال ما به این مرحله رسیدیم که راهنماهای ما آموزش لازم را دیدند. حالایک اتحاد خوبی به وجود آمده، بین این دو تا مسئله، مسئله NGO و مسئله پزشکی. ما گروه خود یاری برای درمان اعتیاد بسیار در دنیا داریم،  آنها ساز خودشان را می زنند، گروه های پزشکی هم ساز خودشان را می زنند. آنها اینها را قبول ندارند، اینها آنها را قبول ندارند ولی خوشیختانه ما در ایران آمدیم ارتباط را طوری برقرار کردیم که الان پهلوی همدیگر قرار گرفتند ؛یعنی در یک کلینیک راهنما وجود دارد، روان شناس وجود دارد ،پزشک هم وجود دارد و الان ما آمدیم پهلوی هم دیگر نشستیم اینجا. اینجا لژیون چیه؟ لژیون پزشکان است و علم پزشکان و تجربه میدانی NGO با هم ادغام می شود.

 من روز راهنما را از صمیم قلب به همه شما تبریک می گویم و خیلی خوسحالم. در ضمن به من یادداشت دادند که دکتر ملک زاده معاونت پژوهش وزارت بهداشت در جمع ما است. من خیلی خوشحالم که امروز معاونت پژوهش وزارت بهداشت را اینجا می بینیم؛ البته 7و8 سال پیش کارهای پژوهشس مشترکی با آقای دکتر پوستچی داشتیم، الان هم کار تحقیقاتی مشترکی داریم، همیشه به ما محبت دارند و ما درخدمت ایشان هستیم. الان هم پروژه ای را اجرا می کنیم که پروژه هپاتیت C است که از بچه ها تست می گیرند تا اگر کسانی هپاتیت C داشتند، به صورت رایگان آنها را درمان کنند. تا کنون 120 نفر از بچه های کنگره 60 دراین آزمون شرکت کردند که از این 120 نفر، 2 نفر دارای هپاتیت C بودند که آمار بسیار پایینی است.

جناب مهندس پس از ایراد صحبت از چند نفر از پزشکان خواستند که ضمن خیرمقدم به آقای دکتر ملک زاده، برای آشنایی ایشان با روش درمانی کنگره 60، توضیحاتی را ارائه دهند که در این خصوص دکتر محمد علی، دکتر محمد و دکتر اعظم توضیحاتی را ارائه نمودند و سپس مشارکت را به آقای ملک زاده سپردند.

دکتر ملک زاده

ابتدا لازم است، از شما تشکر کنم که برای امر اعتیاد  که یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی در جامعه ما است، تلاش می کنید. ما هم در کنار شما هستیم تا به شما کمک کنیم. من درعرض 10 سال گذشته یکی از موضوعاتی که روی آن کار کردم،مسئله اعتیاد است. ما یک مطالعه بزرگی داریم، در شمال ایران تحت عنوان مطالعه کوهورت گلستان که 50000 نفر را که سنشان بالای 40 سال است، درتقریباً 18،17 سال گذشته تحت مراقبت داریم. بیشتر دنبال این بودیم که چرا این افراد سرطان می گیرند، چون سرطان مری در آن نقطه از همه جا شایع تر است. دراین 50000 نفر،8000 نفرشان مصرف تریاک دارند .مصرف تریاک هم نه به شکل اعتیاد به آن معنا، به صورت ریکلیشن یعنی مثلاً شب ها که می آیند، نیم گرم تریاک می خورند یا می کشند یا به صورت شیره است.ما روی این گروه خیلی دقیق مطالعه کردیم و در حقیقت یکی از بهترین مطالعاتی که در دنیا در زمینه تریاک اعتیاد شده، مطالعاتی بود که ما روی این انجام دادیم و بعد از سال ها  به چند نتیجه رسیدیم که تریاک مجموعه ای از بیماری ها را ایجاد می کند، بخصوص افرادی که بیش از 10 سال به مقدار کم مصرف می کنند. این که تریاک یک ماده سرطان زا است و سرطان زایی آن از تنباکو خیلی بیشتر است ،سکته های قلبی، مغزی را دو برابر می کند ،بیماری های کبدی را افزایش می دهد، بیماری های کلیوی را افزایش می دهد، بیماری های کلیوی را افزایش می دهد. به طور کلی تریاک را یک ماده ای که عین تنباکو است و سازمان بهداشت جهانی آن را یک ماده کارسینوژن ( carcinogen) اعلام کرد. ما الان اسناد علمی تهیه کردیم که به زودی سازمان بهداشت جهانی تریاک را به عنوان ماده سرطان زا اعلام خواهد کرد.

 علاوه برآن سوال دیگری که ما می خواستیم ،جواب بدهیم؛ این بود که چرا عده ای از مردم تریاک را ادامه می دهند؟ یعنی از 100 نفری که به سراغ تریاک می روند، عده کمی از این افراد ممکن است 6،5 نفر باشند که وابسته می شوند و دیگر نمی توانند از آن جدا شوند. سوال اصلی این است که آیا این یک یک امر ژنتیک است؟ بعضی از افراد یک ساختار ژنتیکی دارند که باعث می شود، گیرنده های بیشتری برای تریاک تولید کنند. در حقیقت یک آدم معتاد، یک آدم گناهکار نیست .یک آدمی است که به دلیل ژنیتک خاصی که دارد، به این مبتلا می شود؛ بنابراین ما مطالعات بسیاری را انجام می دهیم، روی اینکه ژن هایی را که متفاوت هستند در آدم هایی که تریاکی هستند، با آدم هایی که نیستند، پیدا کنیم و تا به حال چندین ژن دراین مورد پیدا شده است.

 بحث مهم این موضوع این است که ما در نهایت به یک جایی می رسیم که می توانیم داروهایی را  از روی آن ساختار ژنتیکی که دارند، تهیه کینم و در آن آدم می تواند درَگ تارگِت ( drag target) پیدا کند، شاید یک روش های درمانی خیلی مؤثرترین باشد، برای آدم هایی که معتاد می شوند.واقعیت این است که ما هنوز ازنظرعلمی اعتیاد را درست نشناختیم و دلیل اصلی را پیدا نکردیم، اگر دلیل اصلی را پیدا کنیم، چه بسا یک دارویی هم پیدا شود، خیلی ساده که به آدم ها بدهیم تا تنفر پیدا کنند؛ یعنی اگر  گیرنده هایشان را کم کنیم، اصلاً خوششان از مواد مخدر نمی آید. مثل خیلی از آدم های دیگر که یک بار، دو بار می روند سراغ مواد مخدر، اصلاً ادامه نمی دهند و بدشان می آید. این هم یک کار تحقیقاتی است که با چندین موسسه بزرگ جهان که مهمترین آن موسسه ملی تحقیقات سرطان و CDC  است که در آمریکا این مطالعه را انجام می دهیم. ما از همه این معتادان نمونه ادرار، خون ونمونه های مختلف داشتیم؛ یعنی DNA هایشان را جدا کردیم .فکر می کنیم اگر مطالعات این طور ادامه پیدا کند، راه حل های علمی و دقیق تری پیدا شود.

 من تجربه شما را شخصاً داشتم، افرادی که معتاد هستند و پیش من می آیند، وقتی آنها را روی متادون می گذارم ،مشکل این است که دیگر نمی شود، متادون را قطع کنی؛ یعنی طرف از تریاک جدا می شود ولی با متادون ادامه می دهد. تجربه ای که من دارم ؛این است که کسی نمی تواند متادون را قطع کند؛ یعنی شما فقط می توانید شکل آن را عوض کنید. اتفاقاً همۀ عوارضی که مرفین دارد، متادون هم دارد؛ بنابر این آنها در معرض عوارض دیگر نیز هستند. این پشنهاد های که شما و دکتر فرمودید، اگر برای من دقیقاً بنویسید که پشنهاد شما چی هست و چکار می خواهید ما بکنیم، در وزارت بهداشت از نظر سیاست گذاری که شما بتوانید کارتان را بهتر انجام بدهید، من حتماً این را پی گیری می کنم تا بتوانیم به نتیجه برسانیم .

من مجدداً تشکر می کنم و فکر می کنم که ما هنوز در زمینه اعتیاد  باید خیلی کار تحقیقاتی بکنیم و تلاش کنیم تا طبیعت اعتیاد را بشناسیم ، شاید در آینده درمان های مؤثرتری باشد. کاری که الان همکاران من انجام می دهند؛ این است که آدم های معتاد علاوه بر اعتیاد، عفونت هایی که به دلیل اعتیاد، بخصوص اعتیاد تزریقی پیدا می کنند نه تنها خطری برای خودشان بلکه خطری برای جامعه هم هست. کسی که معتاد است، هپاتیت C یا ایدز دارد و به خاطر مواد تزریقی این را گرفته حتی وقتی ترک می کند، خانواده و جامعه هم در معرض این بیماری قرار می گیرند و در حقیقت عامل اصلی عفونت های هپاتیت در جامعه، آدم های عفونت دار هستند که بخشی از آن ها معتادان تزریقی هستند؛ بنابراین تلاش ما این است که درکنار شما باشیم و بتوانیم همۀ معتادان را چک کنیم و کسی که هپاتیت دارد را درمان کنیم. خوشبختانه برای هپاتیت درمان خیلی راحتی وجود دارد، اقدامی که ما کردیم این است که این درمان را رایگان فراهم کردیم. همۀ بیمارانی که اعتیاد دارند، باید از نظر هپاتیت ،C هپاتیت B و ایدز چک شوند و این ها را معالجه کنیم. این باعث می شود که در جامعه  این ویروس توسعه پیدا نکند. یک آدمی که اعتیادش تمام می شود و ازدواج می کند، برای خانواده و نزدیکانش ممکن است، یک منبعی برای عفونت باشد و ما باید  همزمان با ترک اعتیاد این میکروب ها و ویروس ها را از بین ببریم.

جناب مهندس

آقای دکتر به نکات بسیار مهم وبارزی اشاره کردند. اولین چیزی که مطرح است، باید ماهیت اعتیاد مشخص شود.. ماهیت اعتیاد را من طی مقاله ای در سال 76 به کنگره سراسری زاهدان دادم ،به عنوان صورت مسئله اعتیاد تا زمانی که صورت مسئله اعتیاد مطرح نشود ،هیچ کسی نمی تواند، حلش بکند و تاکنون هم صورت مسئله اعتیاد در سطح علم،ی جهانی مطرح نشده است ولی ما، درکنگره 60 مطرحش کردیم. ما الان دقیقاً می دانیم چه کار می کنیم ،ما الان دقیقأ می دانیم،چرا برگشت می کنند. ما الان به این نتیجه رسیدیم که چون موادمخدر، الکل، حشیش ،تریاک و هروئین در چربی ها حل می شوند، از سد خونی مغز عبور می کنند ، وارد مغز می شوند و آنجا مداخله می کنند. وقتی کسی مشروب می خورد ،مست می کند ،الکل عبور می کند، وارد سیستم مغز می شود و تعادل را بر هم می زند. ما تمام وضیعیت خوایمان، زناشویی مان، همه چیزمان تحت عنوان یک سری مواد بیوشیمی است؛ مثل نوروترانسمیترها ،مثل دینورفین، اندروفین،سروتونین و دوپامین به طوری که اگر دوپامین بالابرود، اسیکزوفرنی می شود .دوپامین پایین بیاید، می شود پارکینسون .سروتومین کم شود، افسردگی می گیرد. مواد مخدر می روند،تعادل ناقل های عصبی را به هم می ریزند. درمان موقعی اتفاق می افتد که ما این تعادل ها را برگردانیم سر جایش. فردی که تریاک می کشد ،موقعی که تریاکش را قطع می کند ،6 ماه خواب نمی رود. علت این که 6 ماه خواب نمی رود، چی هست؟ علت این است که سروتونین ، آدرنالین و استیل کولین که عامل خواب کننده، هستند از تعادل خارج شدند، پس ما ترک نداریم ما درمان داریم، باید ما این سیستم را به تعادل برسانیم. بله تریاک مثل آتش می ماند، آتش هم صورت  را می سوزاند، هم جزغاله می کند، هم هستی انسان را به آتش می کشد، هم آتش می تواند خوراک درست کند، هم آتش می تواند گرما تولید کند.

تریاک بین 25 تا 50 تا آلکالوئید دارد؛ مثل مرفین، کدئین،نارکوتین، نارسئین، پاپاورین، پروتوپین که بسیار در امور پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد ولی ما تریاک را مثل آتش استفاده کردیم بله کسی که سَرِخود استفاده کند، از هر سرطانی بدتر است ولی اگر دست حکیم حاذق باشد، با یک دُز خاص آن سیستم عصبی که از تعادل خارج شده، می تواند تریاک این کار را انجام بدهد. داروهای دیگر مثل متادون که مال تبائین است، تبائین از تریاک است، ترامادول از نارسئین است، مال تریاک است. ما درکنگره 60 ،درمان را به مفهوم قطعی داریم، الان هم آماری داریم که ستاد برداشت می کند که آقای دکتر حاج رسولی انجام می دهد. ماندگاری در بین درمان شدگان کنگره 60، بعد از یک سال رهایی یعنی درمانش تمام شده، یک سال گذشته با تمام آزمایش ها بعد ببینیم  چند درصد اینها به درمان رسیدند. در سال 94، 3800 نفر در کنگره 60 به درمان رسیدند، روی 500 نفر از اینها  را ستاد به صورت راندوم تحقیق می کند ،اگر وزارت بهداشت بیاید وتحقیقاتی را روی کنگره انجام بدهد، خودش بودجه قائل شود،خودش نفرش را انتخاب کند،پزشکش را انتخاب کند، متخصصش را انتخاب کند که در کنگره 60 چه می گذرد که این قدر ماندگاری در درمان بالا است؟این را انجام بدهند، از شما بی نهایت سپاس گزاریم .به هر حال از آمدن شما بسیار، بسیار ما خوشحال هستیم.

  

رهایی از کلینیک سحر اشتیاق، پزشک: دکتر بهرام، روان شناس: خانم مینا، کمک راهنما: آقای احسان

 

      مسافرفرشید، آنتی ایکس مصرفی؛ قرص، روش درمان؛ (D.S.T)، داروی درمان؛ شربت OT، مدت سفر؛16 ماه

 

رهایی نیکوتین از کلینیک انصار، پزشک: دکتر اعظم، روان شناس: خانم الهام، کمک راهنما: آقای عبدالله

     مسافراصغر، آنتی ایکس مصرفی؛ سیگار، روش درمان؛ (D.S.T)، داروی درمان؛ نیکوتین خوراکی، مدت سفر؛10 ماه و16 روز، رشته ورزش،فوتسال

    مسافرمحسن، آنتی ایکس مصرفی؛ سیگار، روش درمان؛ (D.S.T)، داروی درمان؛ نیکوتین خوراکی، مدت سفر؛10 ماه و 16 روز 

 

 دریافت گل رهایی از دستان پرتوان جناب مهندس

 حضور و غیاب پزشکان:  

مرزبانان نمایندگی پارک طالقانی حاضر در لژیون پزشکان

 

 تهیه کننده و وبلاگ نویس: مسافر علیرضا نیکروش 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .