جلسه دوازدهم از دور هفدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گیلان روزهای سهشنبه مورخ 97/02/04 با استادی دیدبان محترم آقای محمد صداقت، نگهبانی آقای ساسان و دبیری آقای محمد با دستور جلسه جهانبینی 1 و 2 رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم و این لیاقت را پیدا کردم که در حضور شما باشم. من اگر بخواهم از تجربه خودم در مورد این دستور جلسه بگویم باید برگردم به زمانی که وارد کنگره 60 شدم؛ هرکدام از ما با تخریبهای متفاوت وارد کنگره شدیم، ممکن است یکی با تخریب بالا و یکی با تخریب نسبتاً پایین وارد کنگره شود، بههرحال هرکدام به یکشکلی وارد کنگره 60 شدیم و این را میدانیم که اصلاً مهم نیست چطوری وارد کنگره شدیم، مهم این است که برای چه آمدیم کنگره 60 و چرا میخواهیم درمان بشویم، قدیم یک دستور جلسه داشتیم با عنوان "که چی؟" میخواهیم به کنگره 60 بیاییم که چی بشود، میخواهم درمان بشویم که چی بشود، همانطور که آقای مهندس هم در سی دی نقطه مشترک اشاره کرده بودند، چه نیازی است که من بدانم در هستی چه میگذرد، نفس چه هست، روح چه هست، اینها باهم چه فرقی میکند، جهانبینی یعنی چه، ترس یعنی چه، من آمدم دیگر مواد نکشم، اینها به چه درد من میخورد، این تفکراتی است که یک تازهوارد دارد و جهانبینی آن شخص در این حد است که من آمدهام درمان بشوم چه نیازی است که من اینها را یاد بگیرم، به من چه مربوط است که نفس چه هست، یا اینکه تعیین موجودیت میکند، من آدمم مصرفکننده بودم حالا میخواهم دیگر نباشم. منتهی یک مقدار که میگذرد میبینم که اصلاً نیاز من دانستن همینها است، چرا باید دیدگاهم عوض بشود، چرا باید نیمهخالی لیوان را زیاد نگاه نکنم و چرا باید بیشتر نیمهپر لیوان را نگاه کنم، یواشیواش با سیستم کنگره 60 آشنا شدم و دیدم یکبخشی از این سیستم درمان اعتیاد کم کردن مواد است.
من زمانی که وارد کنگره شدم نزدیک 2/5 گرم هروئین بهصورت مشامی مصرف میکردم، وقتیکه اولین بار آمدم کنگره مشاوره شدم و یک کتاب خریدم و بعد به من گفتند برو بعدازظهر بیا جلسه، بعد به من گفتند خماری و من هم دو سه روز بود نزده بودم و گفتم آره، چون دیدگاهم این بود که اگر قرار است بروم جایی برای ترک و درمان باید چند روز قبل آن نزنم که بروم آنجا اعلام کنم پاکم و همه تشویقم کنند که مواد خودم را قطع کردم، ولی آن روز در کنگره به من گفتند که کار اشتباهی میکنی که مصرف نمیکنی، همینکه این حرف به من زدند، گفتم اینجا عجب جایی است، به من میگویند برو مصرف کن، اینجا به درد من میخورد. رفتم جنس خودم را گرفتم و مصرف کردم، بعدازظهر آمدم کنگره. بعد از آن بهمرورزمان تغییر کردم، راهنما انتخاب کردم و راهنما به من گفت که باید این کار را بکنی، باید بیایی روی تریاک، آن موقع شانس ما شربت OT نبود، یواشیواش برای من جا افتاد که من آمدم اینجا درمان شوم و جهانبینی و دیدگاه من تغییر کرد.
در جزوات جهانبینی 1 و 2 راجع به مؤلفههای زیادی صحبت میشود و خیلی هم گسترده است، راجع به هرکدام از بندها و پارامترهایی که در این جزوه وجود دارد میشود ساعتها صحبت کرد، استخر آب، سطح انرژی، حس، نفس، مثلث دانایی، دانایی مؤثر و ... ولیی صحبت راجع به این قضایا در قالب صحبتهای استاد جلسه نمیگنجد چون زمان لازم برای آن را نداریم، ولی مطمئن باشید که اگر در مسیر کنگره 60 به راهتان ادامه بدهید، در هر جایگاهی که هستید، سفر اول، سفر دوم، راهنما، مرزبان یا ایجنت، در هر جایگاهی که هستید اگر این مسیر را ادامه بدهید مطمئن باشید روزبهروز تغییر میکنید. زمانی که به کنگره میآیید و در جلسات شرکت میکنید خیالتان راحت باشد که یک پشتوانه بسیار قوی دارید در کنگره 60، سوای از راهنما و مرزبانان و برادر لژیونیها، غیرازآن یک پشتوانهای دارید به نام دانش و آگاهی که یک بخش عظیم آن خلاصه میشود در جهانبینی کنگره 60، این همیشه پشتوانه من است، اینکه من روی زمین آدامس نیندازم اینیک جهانبینی است، اینکه من در خیابان دوبله پارک نکنم اینیک جهانبینی بسیار قوی میخواهد، اینکه من از شیشه ماشین دستمالکاغذی به بیرون نیندازم جهانبینی قوی میخواهد، خدا را شکر در کنگره اینها را به ما آموزش میدهند و یک بخش آن را اجرا میکنیم و این خیلی مهم است.
در ادامه جلسه مراسم پیمان و اهدای شال ایحنتی توسط دیدبان محترم جناب آقای محمد صداقت به آقای آرش جعفری برگزار گردید.
تایپ، عکس و ثبت: مسافر نیما
- تعداد بازدید از این مطلب :
2079