آموزش درست؛ جشن اولین سال رهایی مسافر محمد رضا

من وقتی‌که لژیون خودم را تحویل گرفتم محمد اولین نفری بود که به‌عنوان مسافر وارد لژیون من شد و اولین نفر بود که به رهای رسید و اولین نفری است که در لژیون برایش تولد می‌گیریم. نکته جالب اینجاست که من تولد اولین سال خودم دستور جلسه جهان‌بینی 1 و 2 بود. امیدوارم در جایگاه‌های بالای خدمتی محمد عزیز را ببینم، وقتی محمد وارد لژیون شد از همان ابتدا سفرش هیچ مشکلی باهم نداشتیم و وظایفش را درست انجام می‌داد. سر ساعت می‌رفت و سر ساعت می‌آمد سی‌دی‌هایش را کامل گوش می‌کرد و در لژیون هر کاری به محمد می‌گفتم به نحو احسن انجام می‌داد، سر زمان خودش هم به رهایی رسید. هر چیزی زمانی دارد اگر از زمان خودش کاری بگذرد جمع‌کردن آن کار خیلی سخت می‌شود. 2 ماه از سفرش گذشت با محمد صحبت کردم که بیاید سر لژیون ویلیام وایت سیگارش هم درمان کند. یک نکته مهم که بگویم این است که سفر دومی در لژیون یک وظیفه‌ای دارد که هر سفر دومی آن را انجام ندهد دینی بر گردنش است. برای اینکه سفر اولی می‌آید در درون لژیون می‌نشیند راهنما را می‌بیند فکر می‌کند که راهنما از پشت میز دانشگاه آمد است یا اصلاً مواد نزده است. اینجا آن سفر دومی است که می‌تواند پیام ماندگاری در سفرش را بدهد، حالا می‌تواند طرز لباس پوشیدن یا مشارکت کردن یا حضور به‌موقع اش در جلسه باشد؛ که محمد همه این کارها را انجام داد و امیدوارم در جایگاه بالاتر ببینمش ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

اعلام سفر مسافر محمد رضا:

سلام دوستان محمد هستم مسافر آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک 11 ماه سفر کردم به راهنمای آقا مهدی لژیون یکم با شربت OT به روش DST ورزش در کنگره کشتی رهایی 13 ماه 10 روز.

سلام دوستان محمد هستم مسافر آرزو می‌کنم در کنگره همیشه باز باشد تا همه مصرف‌کننده‌ها به کنگره بیایند و به درمان برسند.

 سلام دوستان محمد هستم مسافر خدا را شکر می‌کنم که این جایگاه را تجربه می‌کنم. خدا را سپاس گذارم که وارد کنگره شدم و خیلی خوشحالم باراهنمایم آقا مهدی آشنا شدم، این‌ها چیزهای است که در زندگی آدم باید خدا بخواهد تا پیش بیاید. من با تخریب زیادی وارد کنگره شدم مصرفم روزی 7 و 8 گرم شیره خوراکی بود، در اوایل مصرفم من اصلاً قبول نمی‌کردم که معتاد هستم اما دیگر سال‌های آخر اعتیادم به‌جای رسیدم که متوجه شدم باید مصرف دیگر نکنم، چون همه اطرافیانم متوجه مصرف من شده بودند. تا یکی از همکارانم زحمت کشیدند و آمدند کنگره را به من معرفی کردند، چون من هیچ‌وقت ترک نکرده بودم و از خماری خیلی می‌ترسیدم اما خدا را خیلی شکر می‌کنم که آمدم کنگره و سفرم را شروع کردم بدون آنکه اذیت بشوم و یا خماری بکشم و به رهایی برسم؛ و بزرگ‌ترین شانسی که من آوردم این بود با استاد عزیزم آقا مهدی آشنا شدم خدا را شکر می‌کنم که خدا ایشان را سر راه من قراردادند. ایشان با تمام بداخلاقی‌های من ساخت و خیلی به من کمک کرد. چون من مصرفم زیاد بود و اعتیاد زیادی به سیگار داشتم و با کمک آقا مهدی توانستم هم سیگارم و اعتیادم را درمان بکنم. آقا مهدی در حق من پدری کردند و من خیلی از ایشان تشکر می‌کنم چون من خودم هیچ‌وقت نتوانستم هم‌چین کاری را انجام بدهم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم که هم‌چین بستری را فراهم کردند که افرادی مثل من بیایند اینجا به درمان برسند. من خیلی از چیزهای نادرستی که در زندگی من بود توانستم کنار بگذارم و بعدها متوجه شدم اعتیاد یکی از کوچک‌ترین موردش بود، فهمیدم مسائل ضد ارزشی باید برود کنار اگر بخواهی درست زندگی کنی و همه این‌ها را مدیون آقای مهندس هستم.