English Version
English

باوری در ناباوری ؛ جشن آزادمردی کمک راهنما مسافر حسین

باوری در ناباوری ؛ جشن آزادمردی کمک راهنما مسافر حسین

اولین جلسه از دور هفدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ایمان روزهای پنجشنبه مورخه  97/01/30به استادی مسافر حمید و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری موقت مسافر علی‌اکبر با دستور جلسه جهان‌بینی1 و 2 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که بعد از چند سال درکنگره حاضرشده‌ام. اگر در زندگی خود در جایگاه خوبی قرار دارم، این را مدیون تفکرات کنگره هستم. هرکجا و در هر شرایطی باشم، تفکرات کنگره در تمام زندگی من غالب است. جهان‌بینی یکی از رکن‌های اساسی کنگره 60 هست. یکی از تفاوت‌های بارز کنگره60 با سایر NGO ها چه در داخل و چه در خارج از کشور بحث جهان‌بینی است. جهان‌بینی اگر تغییر نکند درمانی صورت نخواهد گرفت و من به حال خوش نمی‌رسم. ما درکنگره میگوییم که اول برو حسابت را با خودت صاف کن بعدازآن با خانواده‌ات و بعد حسابت را با جامعه صاف کن. هرکسی در هر جایگاهی که هست باید در راستای جهان‌بینی قدم بردارد. جهان‌بینی یکی از ارکان اصلی و اساسی ما در کنگره است. امروز از زندگی خودم بسیار خرسند هستم و این به علت کاربردی کردن مقوله جهان‌بینی در زندگی‌ام می‌باشد. کاربردی کردن جهان‌بینی کار شیرینی است. به نظر من کسانی که درکنگره 60 به درمان می‌رسند و دیدگاه آن‌ها تغییر کرده است معادل با چهار سال حضور در دانشگاه تهران است.

بحث نفس در جزوه‌های جهان‌بینی (1) و (2) آقای امین دژاکام مانند کلیدی در دستان ما قرار دارد. اینجا نقطه شروع است؛ در وهله اول برای درمان اعتیاد و در مراحل بعدی برای فاصله گرفتن از ضد ارزش‌هایی که با آن‌ها درگیر هستیم. بحث دیگری که در جزوه جهان‌بینی وجود دارد مقوله دانایی می‌باشد. تفکر،تجربه و آموزش دانایی من را شکل می‌دهد و من باید برای تبدیل دانایی به دانایی مؤثر تلاش کنم. وقتی دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شد درجاهایی مورد تائید قرار می‌گیرم و این باعث حرکت من می‌شود. در هستی و کائنات سکون وجود ندارد و همه‌چیز در حال حرکت است. از نکات قابل‌توجه دیگر این جزوات بیان ساده و قابل‌درک برای همگان و همچنین ارائه مدل برای دریافت بهتر مطالب و صور آشکار و همچنین صور پنهان به‌عنوان مصالح جهان‌بینی است. یعنی همان‌گونه که ما برای انجام هر کاری باید وسایل و ابزار آن کار را داشته باشیم و به قولی هر پیچی نیازمند آچار مخصوص خودش است، بدون مصالح اولیه برای زندگی نیز شرایط سخت خواهد بود و بازی کردن در بازی زندگی  بدون فراگیری قوانین آن مشکل‌آفرین خواهد بود.

و اما در مورد حسین عزیز که امروز جشن پنجمین سال رهایی و آزادمردی‌اش را جشن می‌گیریم. خیلی خوشحالم که حسین را در این جایگاه می‌بینم. حسین در بدو ورود به کنگره به دلیل مصرف شیشه، از حال بسیار بدی برخوردار بود. مطالب را نمی‌گرفت و فقط به‌صورت فیزیکی در لژیون حضور داشت. در ابتدای امر به نظر می‌رسید که خیلی خواستار رهایی نیست ولی خدا را شکر بعد از مدتی، به لطف خدا به‌یک‌باره سر راه آمد و سفرش را به‌صورت جدی ادامه داد و الآن به این مرحله رسیده است که کمک راهنما و خدمتگزار در کنگره است و این نشان از عملیاتی کردن جهان‌بینی دارد؛ چراکه همان‌طور که می‌دانید یکی از اضلاع مثلث درمان اعتیاد جهان‌بینی است و حسین به‌خوبی توانست جهان‌بینی و نوع نگاه خود را با آموزش‌های کنگره و خدمت کردن، تغییر دهد. این روز قشنگ را به حسین و خانواده محترمش تبریک می‌گویم.

اعلام سفر مسافر حسین:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. با بیش از 10 سال تخریب وارد کنگره شدم. آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه و متادون. به کمک راهنمایی استاد عزیزم آقای حمید محبت 14 ماه و 18 روز سفر کردم. رهایی 5سال و 2ماه.

آرزو:

من از همه دوستان خواهش می‌کنم که یک آرزو در ذهن خود به تصویر بکشند؛ آرزوی من برآورده شدن آرزوی تک‌تک شما عزیزان است.

خلاصه سخنان مسافر حسین:

خداروشکر می‌کنم که در جمع شما دوستان حضور دارم و این روز را تجربه می‌کنم. همان‌طور که راهنمای عزیزم فرمودند؛ من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتوانم از اعتیاد رها بشوم و این برای من خواب و رؤیا بود. اگر آموزش‌های کنگره و زحمات راهنمای گران‌قدرم نبود و همین‌طور اگر همسرم به‌پای من صبوری و فداکاری نکرده بود من الآن در این جایگاه حضور نداشتم. کارتن‌خوابی فقط این نیست که شخص با لباس‌های ژولیده، بیکار و بی‌خانمان در پارک‌ها روی کارتن بخوابد؛ من در خانه خودم کارتن‌خواب بودم. بیشتر اوقات خودم را در زیرزمین خانه در حال مصرف مواد یا ساختن پایپ به سر می‌بردم یا روبروی تلویزیون در حال مصرف بودم. بسیار پرخاشگر و متوهم بودم. کافی بود همسرم یا شخص دیگری حرفی می‌زد تا من با او پرخاش و دعوا کنم. همه از من وحشت داشتند. همسر و فرزندم در خانه احساس امنیت نداشتند و این خیلی سخت بود. حتی مادرم به همسرم گفته بود که این دیگر آدم نمی‌شود و امکان ندارد درست شود و از همسرم می‌خواست که برای امنیت خودشان هم که شده مرا ترک کنند؛ اما ایشان با صبوری و دلسوزی ماندند.

راه‌های زیادی را برای درمان اعتیاد رفتم. اصلاً علت شیشه‌ای شدن من این بود که به کلینیکی که برای ترک اعتیاد می‌رفتم و متادون می‌گرفتم، با شخصی آشنا شدم که می‌گفت متادون را می‌فروشم و شیشه تهیه می‌کنم. من هم همان شب برای تهیه شیشه اقدام کردم و پس از مدتی تبدیل به یک مصرف‌کننده حرفه‌ای شیشه شدم. دوران خیلی بدی را پشت سر گذاشتم تا به کنگره وصل شدم. در ابتدای ورودم به کنگره باور قلبی نداشتم که می‌توانم به درمان برسم. یادم می‌آید مشاور تازه واردین به من می‌گفت فقط باید خودت بخواهی تا به درمان برسی. در اوایل حضورم در لژیون، پدرم به شهادت رسیده بودند و من دوران خیلی سختی را پشت می‌گذاشتم. کمک راهنمای عزیزم آقای محبت به من خیلی کمک کردند که من الآن در این جایگاه حضور دارم. امروز خداروشکر می‌کنم که آن روزها تمام شد و آرامش به زندگی‌ام برگشت.

 

در ادامه جلسه...

خلاصه‌نویسی و تایپ: مسافر مهدی جعفری
عکس و نگارش: مسافر مجتبی فتحی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .