نظم و انضباط؛ تولد اولین سال رهایی مسافر علی

 در ادامه مراسم تولد اولین سال رهایی آقای علی را با شکوه فراوان در کنار هم جشن گرفتیم.

من اگر بخواهم از خودم بگوییم درگذشته و در زمان مصرف بسیار انسان بدقول، بی‌نظم، وبی خیالی بودم چه در کارم و چه در زندگی شخصی خودم من این باجرئت می‌گوییم تنها چیزی که در زندگی من وجود نداشت همین نظم و انضباط بود و هیچ کار من روی برنامه‌ریزی نبود. من خیلی خودم را مدیون کنگره 60 و راهنمای سفر دومم و راهنمای سفر اول خودم می‌دانم چون به‌واسطه خدمت کردن در سایت بود که من سفر سیگار خودم را شروع کردم. راهنمایم آقا میثم در دو ماه ابتدای که از سفرم گذشته بود به من گفتند برای خدمت کردن در لژیون و در کنگره باید سفر سیگار خودت را شروع کنی که الحمدالله شروع کردم و نتیجه دلخواه خودم که هم رهایی سیگار و خدمت کردن بود رسیدم.

من از راهنمای عزیزم آقای میثم خیلی تشکر می‌کنم چون برگشت نظم به زندگی خودم را مدیون ایشان می‌دانم یادم است که در پارک مسابقه‌ای بود و راهنمایم به من گفته بود که باید ساعت 9 صبح در پارک باشید. ولی من سه دقیقه دیر رسیدم و اجازه بازی به من ندادند آن موقعِ خیلی ناراحت شدم و به خودم قول دادم که خود را اصلاح نماییم تا به محبت راهنمایم دست پیدا کنم که وقتی روی نظم قرار گرفتم فهمیدم دلیل آن روز ایشان چه بوده است. من از راهنمای عزیزم آقای حسین خیلی سپاس‌گزار هستم که اگر ایشان نبود قطعاً من دچار مشکل می‌شدم در سفر دوم خودم چون لژیون را آقای میثم تحویل دادند به ایشان و من هم بعد از رهایی در همان لژیون ماندم و آموزش‌های زیادی از ایشان گرفتم. من در سفر اول و روی پله 0/4 سی سی متاسفانه مادرم را از دست دادم و از طرفی هم راهنمایم لژیونش را تحویل داده بودند شدیدآ بهم ریختگی داشتم که آقای حسین به دادم رسیدند خیلی از ایشان تشکر می کنم چون اگر ایشان نبودند و با راهنمایشان کمک نمی کردند قطعا من دچار مشگل می شدم در سفر دوم خودم.من از ایجنت محترم شعبه اسیستانت محترم گروه مرزبانی قبلی و مرزبانی دوره جدید از تمام راهنمای عزیز شعبه سپاسگزارم. از همسفر عزیزم از راهنمای محترمشان و دختر عزیزم کمال تشکر رادارم.

خلاصه سخنان کمک راهنما همسفر:

خلاصه سخنان همسفر:

من هم به‌نوبه خود تشکر می‌کنم از آقای مهندس و سرکار خانم آنی و کمک راهنمای مسافرم آقای حسن و راهنمای سیگار و سفر اول ایشان آقای میثم از گروه مرزبانی هم تقدیر و تشکر می‌کنم برای برگزاری این جشن. خب من اگر بخواهم بگوییم از مسافرم، علی من را اصلاً اذیت نمی‌کرد. تنها مسئله‌ی که من را همیشه اذیت می‌کرد بی‌نظم بودنش بود و شدیداً بدقول بود مثلاً اگر جای می‌خواستیم برویم ساعت‌ها در حال مصرف مواد بود و همیشه بدون برنامه بود خدا رو شکر می‌کنم که الآن آن‌قدر با برنامه و نظم کارهایش را انجام می‌دهد و اصلاً نشده است که جای بخواهیم برویم بدقولی کرده باشد اصلاً من همیشه می‌گوییم به ایشان انگار قبل کنگره تو ساعت را نمی‌دیدی و نمی‌دانستی ساعت اختراع‌شده است. ولی الآن همیشه با ساعت برنامه‌ریزی کارهایش را انجام می‌دهد که این مسئله را مدیون کنگره و آقای میثم در سفر اول هستند و در ادامه در سفر دوم آقای حسین زحمت آن را کشیدند. علی آرزو دارد که روزی به درجه کمک راهنمای برسد امیدوارم که به آرزویش برسد.این روز عزیز رو به خودش و راهنمای گرامیشان تبریک می گوییم. متشکرم

 ادامه این مراسم و جشن بسیار زیبا به روایت تصویر؛