مشارکت مکتوب از لژیون دهم، راهنما همسفر سحر
همسفر شهین
خدای مهربانم را هزاران مرتبه شکر میکنم که عضوی از کنگره ۶۰ هستم و عضو کوچکی از لژیون سردار، مسافر من اولین روزی که به کنگره آمده بود، روز جشن گلریزان بود و وقتی به خانه برگشت برایم از بخشش اعضای کنگره ۶۰ تعریف کرد و با تعجب میگفت که آنجا افراد با مبالغ بالا در این بخشش شرکت میکردند که در باورم نمیگنجد و وقتی من همراه مسافرم به کنگره ۶۰ آمدم، راهنمای عزیزم سر لژیون، بعضی وقتها از لژیون سردار صحبت میکردند و خیلی مشتاق بودم که من هم عضوی از لژیون سردار باشم. تا اینکه جشن گلریزان شد و مسافرم به کنگره رفته بود. او آمد و به من گفت که من لژیون سردار شرکت کردهام و عضو شدم و سردار شدم، تو هم فردا که جلسه داری برو و برای دنور ثبتنام کن. حتی معنی دنور را هم نمیدانستم. اولش گنگ بودم و بین نفس و عقلم جنگ بود که چرا میخواهی این پول را بدهی؟ با این پول میتوانی چندتکه از لوازم خانهات را تهیه کنی و به چیزهایی که نیاز داری دست پیدا کنی، ولی عقلم میگفت تو که باحال خراب خودت و مسافرت و با جهانی از تخریب و ضدارزش به کنگره آمدی و الان به آرامش رسیدهای و مسافرت به رهایی رسیده و آرامش به زندگیات جاری شده، همهاش را مدیون کنگره هستی و این مبلغ خیلی در برابر حال خوبی که دریافت کردهای ناچیز است و خدا را شکر با جانودل در جشن گلریزان شرکت کردم و دنور شدم که مدیون مسافرم هستم و ایشان ازخودگذشتگی کردن و مبلغ دنوری را به نام من پرداخت کردند و خود ایشان سردار شدند و الان به این نتیجه رسیدهام که باز هم این کنگره است که به من کمک کرده و بخشیدن را به من آموخته و به من یاد داد که شکرگزار باشم. من باید برای هر چیزی که دریافت میکنم بهایی پرداخت کنم و در آخر از راهنمای گرانقدرم خانم سحر عزیز و مهربانم تشکر میکنم با آموزش صحیح، راه درست و راه ارزشها را به من آموختند و به من آموختند که باید ببخشم تابهحال خوش برسم.
همسفر پریسا
همهٔ ما تجربه زندگی در دنیای تاریک اعتیاد را داشتهایم، دنیایی که روزها فقط با ناامیدی، بحث و دعوا، ترس ازدستدادن، حقارت و سرافکندگی میگذشت و حاضر نبودیم در هیچ جمعی حضور داشته باشیم. آیا کسی هست که حاضر باشد حتی ثانیهای از آن روزها را دوباره تجربه کند؟ ولی امروز با افتخار در کنار مسافرانمان در آرامش زندگی میکنیم. بهای این حال خوش چیست؟ آیا جز این بوده که دیگران بهای حال خوش خود را پرداخت کردهاند که ما در شعبات حضور پیدا کنیم و با آموزشها بتوانیم به رهایی برسیم؟ پس من نیز باید بهای رهایی و حال خوش امروزم را پرداخت کنم تا انسان در بند دیگری بیاید و به رهایی برسد. کنگره به حضور من نیازی ندارد و من چه باشم و چه نباشم این سیستم اداره میشود؛ ولی من نیاز دارم که باشم و بعد از حال خوش رهایی آموزش ببینم تا بتوانم در مرحلهٔ اول خود را بسازم و در مرحله بعد خدمت کنم به همنوعان خودم که هیچ راهی برای خلاصی از درد اعتیاد پیدا نمیکنند و بتوانم نویدبخش روز رهایی برای آنها باشم. مهمترین عاملی که یک سیستم را سرپا نگه میدارد پایههای مالی است و در کنگره، خود اعضا از جناب مهندس گرفته تا تکبهتک ما رهجوها در تلاش هستیم این پایه را روزبهروز مستحکمتر کنیم. من وظیفه خود میدانستم که در این بنا سهیم باشم و در جشن گلریزان تعهدی داشتم که به لطف خدا توانستم در موعد مقرر آن را پرداخت کنم. شرکت در لژیون سردار به من یاد داد در زندگی پسانداز داشته باشم، نیازها و خواستههایم را اولویتبندی کنم و بنا به شرایط آنها را برطرف کنم، به من اعتمادبهنفس داد که توانستم تعهدم را عملی کنم و احساس شعفی وصفناپذیر داد که من در این بنای عظیم سهم کوچکی دارم. انسان زمانی که به کسی علاقه زیادی دارد و به او تعلق خاطر دارد همیشه بهترینها را برای او میخواهد. من هم به خود قول دادهام سال آینده بهتر و پرقدرتتر در لژیون سردار شرکت کنم و امیدوارم از خود نامی در کائنات باقی بگذارم که کنگره هم پذیرای خدمت من باشد.
همسفر فاطمه
پایههای مالی و علمی اصلیترین ستونهایی هستند که فعالیت کنگره ۶۰ روی آن استوار گردیده است. پس همه ما در سازندگی و پیشرفت آن نقش داریم. قبل از اینکه به کنگره بیایم حال روحی و روانی مساعدی نداشتم. کنگره به من حال خوش را هدیه داد. درگذشته کسانی کاشتند و من برداشت کردم، برای من خدمات و امکاناتی فراهم بود تا به آگاهی برسم و به راه درست دست پیدا کنم. حقیقت امر این است که من کاری نکردهام و اگر خدمتی انجام داده باشم، خیلی ناچیز بوده است. ولی در حد توان خود جبران خواهم کرد و میخواهم در مسیر خدمت باشم و بذر نیکو بکارم و کنگره را در مسیر رسیدن به اهدافش یاری نمایم. انسان اگر آموزش میگیرد و به دیگران انتقال میدهد و کمکی میکند، چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ مالی، در قبال کنگره کمکی انجام داده است. وقتی کسی سر راه من قرار میگیرد، بندی از او باز کنم و یا دست او را بگیرم و راکد نباشم و جاری باشم، آن موقع به سمت نور هدایت خواهم شد و پاداش این احساس خوبی که در درون خود دارم را در طول حیات از خداوند دریافت خواهم کرد.
همسفر مونا
در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردم؟ این سؤالی است که همه افراد کنگره ۶۰ باید از خود بپرسند من برای پایههای مالی کنگره ۶۰ چه کردهام؟ سنت قدردانیکردن یکی از زیباترین و پسندیدهترین سنتها است که در کنگره ۶۰ بال و پری دوباره گرفت. من هم بهعنوان یکی از اعضای کنگره ۶۰ باتوجهبه توان مالی خود در لژیون سردار شرکت میکنم و وظیفه خود میدانم که این چرخه را به حرکت درآورم. مشارکت در قانون یازدهم نیز یکی از کارهایی است که میتواند به تقویت پایههای مالی کمک کند. این قدردانی در واقع زکات رهایی ما است از بندی که هیچگاه قادر به رهایی از آن نبودهایم. سالها تلاش کردیم و روشهای مختلف را امتحان کردیم؛ اما فقط و فقط در کنگره ۶۰ به نتیجه مطلوب که رهایی و آرامش بود رسیدیم. برای تقویت پایههای علمی کنگره ۶۰ جناب مهندس منابع بسیار ارزشمندی در اختیار ما قرار دادهاند. کتاب ۶۰ درجه که منبع و مرجع درمان کنگره ۶۰ است و همچنین جهانبینی 1 و 2، کتاب ۱۴ مقاله، کتاب ۱۴ وادی عشق و مقالاتی که بهوسیله گروه علمی و تحقیقاتی با مدیریت جناب مهندس دژاکام است و همچنین مطالب سایت که بهوسیله تمامی اعضای کنگره ۶۰ با مطالبی ارزشمند روزانه بهروزرسانی میشود. باشد که همه ما بهنوعی یاریدهنده این مسیر نیک باشیم.
ویرایش: همسفر طاهره، راهنما همسفر فریبا (لژیون یکم)
ارسال: همسفر پریسا (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی البرز (کرج)
- تعداد بازدید از این مطلب :
162