چهارمین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی کاسپین قزوین با استادی اسیستانت راهنمایان مسافر مونا، نگهبانی مسافر تینا و دبیری مسافر بهاره با دستور جلسه «هفته راهنما» روز جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
همانطور که میدانید امروز دستور جلسه «هفته راهنما» است به همین مناسبت در کلیه شعب در سطح کشور در این هفته جشن برگزار میکنند. در مورد جایگاه راهنما صحبت میکنند و بهرسم کنگره هم تکتک ما قطعاً آشنا هستیم و وظیفه داریم از راهنمایمان با یک پاکت و دلنوشته خوشخط، مرتب و خوانا قدردانی کنیم.
جناب مهندس اعلام کردند وجه نقد هر قدر میتواند باشد از ۵۰ هزار تومان تا ۱۰۰ میلیون تومان پول فرقی ندارد و هرچه در توانتان است و دوست دارید، انجام دهید. رقم آن مهم نیست، چیزی که مهم است، انجام این عمل است که نشانه قدردانی و سپاسگزاری است.ما موقعی که میخواهیم خداوند را شکر بگوییم الحمدلله گفتن خشکوخالی نمیشود، و یاد گرفتهایم زمانی که از خلق خدا تشکر میکنیم، گویی از خالق به بهترین شکل هم قدردانی و سپاسگزاری را به جا آوردهایم.
اکنون چرا باید از راهنما قدردانی و سپاسگزاری کنیم؟ کنگره ۶۰ مکانی است که افراد را از ظلمت، تاریکی و بیماری نجات میدهد و در واقع بهوسیله نمایندگان خود که همان راهنمایان کنگره ۶۰ هستند، هدایتشان میکند.
راهنمایان چه افرادی هستند؟ آنها خودشان از راه پر پیچوخم سفر اول عبور کرده اند و به بهترین شکل ممکن بهسلامت رسیده اند . در کارگاههای بسیار و طی مدتزمان زیادی، شرکت کرده اند. در لژیون آموزشدیدهاند، صدها سی دی به نگارش درآورده و از همه مهمتر آزمون بسیار جامع و کامل و سنگین روانشناسی فنی و جهانبینی کنگره ۶۰ که در واقع هم علم اعتیاد در آن وجود دارد و هم خودشناسی انسان و مواد مخدر و درمان اعتیاد، را خوانده و با بهترین نمره پاس کردهاند و این مرحله را با نمره بالای ۱۸ گذرانده و توانسته اند راهنما بشوند.
جالب است بدانید این نمره قبولی گرفتن برای راهنما شدن کافی نبوده است، شخص باید به رهایی میرسید، کلاسها را شرکت میکرد و سابقه آمدن به کلاسها را داشت. راهنمایان باید یکرشته ورزشی داشته باشند .
بنابراین راهنما فیلترهای مهمی را باید عبور کند تا برسد به این درجه که به من و شما آموزش بدهد. رهجویان را دور خودش جمع کند و یک ساعت برایشان صحبت کند. راهنمایان کنگره ۶۰ این خصوصیات را دارا هستند و هر کسی نمیتواند در این جایگاه خدمت کند. اگر مورد انضباطی داشته باشد یا قوانین کنگره ۶۰ را رعایت نکنند، مثلاً سیگار بکشند، نمیتوانند راهنما شوند.
مورد دیگر بستن شال است. اگر تخطی بکند یا لژیون پر باشد و یا خدایی نکرده اتفاقی بیفتد، از طریق مراتب بالاتر جناب مهندس، اسیستانت گروه مرزبانی، ممکن است بگویند؛ شما شالتان را ببندید یا اگر راهنمایی به دفعات و بدون عذر موجه مشق ننویسد، شالش بسته میشود و اجازه شاگرد گرفتن ندارد.
عملکرد راهنما از جمله؛ سکنات، رفتار، نظم و رفتوآمد، تکالیف راهنما از بالا رصد میشود. اگر تخطی صورت بگیرد، جایگاه او ضبط میشود. دوره راهنمایی ۴ سال است و تمام میشود و باید لژیون را تحویل بدهد و در جای دیگر خدمت کند.
یک مسئله مهمی که باید بگویم و جزو صحبتهای جناب مهندس است این است که؛ بنده با مصرف شیشه به کنگره آمدهام ۱۳ سال پیش و مصرفهای دیگر هم داشتم، یک مقدار تریاک و مقدار زیادی الکل و قبل از شیشه چندین سال قرص اکستازی که پایه آن متا آمفتامین بود، ولی آخرینش مصرف شیشه بود که آمدم کنگره و توسط راهنمای عزیزم سرکار خانم راد پذیرفته شدم و در لژیون ایشان به درمان رسیدم.
اما شیشه را هنوز که هنوز است در هیچ کجا، حتی خارج از کشور میگویند درمان ندارد و مادههای دیگری میدهند مانند؛ متادون، ترامادول، ب ۲ که نگهدارنده و دوزش را بالا و پایین میکنند تاحدیکه ۳ الی ۴ سال فرد ترامادول و متادون میخورد.
کنگره تنها جایی است که اول راه به شما میگویند؛ پلهها ۲۱ روزه و درمان ۱۰ تا ۱۱ماهه است و دارویتان OT است. اگرتکالیفتان را انجام بدهید و محکم و قرص باشید، به شما میگویم قطعاً و مطمئناً به درمان میرسید. ما حرفی که میزنیم، با سند برابر است.سفیدپوشان کنگره کسانی هستند که دو یا سه ماه یا سالها از سفرشان میگذرد، خوابشان درست میشود و زمانی که درمانشان تمام میشود، هیچ میلی به مصرف ندارند.
بنده در مکانهای مختلف خدمت کردم. مبصر کلینیک بودم و دائم OT زیر دستم بود. چندین سال پیش شربت نبود و یک مدت قطع شد. جناب مهندس محبت میکردند از جای دیگر تهیه میکردند و من آن را برای تعداد زیادی تقسیم میکردم. مثلاً داروی ۱۰۰ نفر زیر دستم بود. شربت تریاک که میتواند برای خیلیها که ترک اعتیاد کرده اند، وسوسهانگیز باشد. اما من دارو روی دستم میریخت ، میشستم و کارم را ادامه می دادم.
یکی از عزیزانم، مصرف شیشه داشت و مدام موادش را اینطرف و آن طرف پنهان میکرد. من پایپ، فندک اتمی و شیشه میدیدم؛ ولی مواد برایم بانمک و شکر فرقی نداشت. یک سال از درمانم گذشته بود. شاید از نظر بعضیها باید شیشه میدیدم، وسوسه میشدم اما اینطور نبود، زیرا درمان به نحو مطلوب در کنگره انجام میشود و این کار توسط راهنما به انجام میرسد.
امروز آقای مهندس صحبت کردند و این هفته اجازه دادند، ما راجع به راهنما حرف بزنیم. اگر خاطراتی یا حس خوبی داریم، بیان کنیم و با مشارکت احساس قلبیمان را بیان نماییم و همراه آن پاکت خود را تقدیم کنیم.ما در طول سال این اجازه را نداریم که بخواهیم پاکت بدهیم ،و به هیچ عنوان راهنما قبول نمیکند، فقط یک بار در سال شما میتوانید قدردانی کنید و آن هفته ،هفته راهنما است. در واقع این فرصت به ما داده شده است تا بازنگری کنیم که من چه بودم و الان چه شدم و طرز تفکر من قبلاً چه بوده است و الان چگونه است.
تایپ: مسافر بهاره_نمایندگی کاسپین _قزوین
ویراستار: فهیمه
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس:مرزبان خبری مسافر تینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
234