English Version
English

دستورجلسات هفتگی؛ وادی هفتم( آموزش قوانین و اجرای آن، انسان را کارآزموده و رها می کند)

دستورجلسات هفتگی؛ وادی هفتم( آموزش قوانین و اجرای آن، انسان را کارآزموده و رها می کند)

هفتمین جلسه از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی مجازی کنگره 60، نمایندگی صالحی با استاد همسفر ازیتا از لژیون دوم با دستور جلسه «وادی هفتم، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه، دوم آنچه برداشت می نمائیم.» برگزار شد.

یافتن راه یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی است که برای هر انسانی مطرح می‌شود؛ بنابراین باید در مورد راهی که می‌خواهیم در پیش بگیریم تفکر کنیم و آن تفکر را از قوه به فعل درآوریم؛ آن‌وقت در مرحله‌ای قرار می‌گیریم که عقل بایستی با نیروهای خود بعضی از مجهولات را کشف نماید تا راه درست را به ما نشان دهد.

وادی هفتم، یکی از قوانین و زندگی ما را در این هستی بیان می‌کند. قوانینی که چه بخواهیم و چه نخواهیم بر زندگی ما حکمرانی می‌کنند. اگر آن‌ها را بیاموزیم و عمل کنیم، سوار بر امواج پرتلاطم زندگی هستیم و قادر خواهیم بود از گذرگاه‌های سخت و پرپیچ‌وخم عبور کنیم و تبدیل به انسانی کارآزموده و رها شویم در غیر این صورت هیچ.

چه انسان‌ها و دوستان بسیاری از ما قربانی شدند وزندگی آن‌ها و اطرافیانشان متلاشی شد و از هم پاشید، فقط به خاطر اینکه راه را پیدا نکردند. بعضی از آن‌ها از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند و مصمم و بااراده بودند؛ اما فقط در اثر انتخاب غلط، وسایل نابودی خود و دیگران را فراهم  کردند.

حتی برخی که راه‌حل نهایی را برای ترک اعتیاد پیدا نکردند دست به خودکشی زدند. نمی‌توان گفت آن‌ها بی‌اراده بودند؛ چراکه از اراده فوق‌العاده قوی هم برخوردار بودند. چراکه آن‌کس که می‌گوید من قوی هستم و مصرف‌کننده نمی‌شوم، زودتر به دام اعتیاد می‌افتد. در دریا کسی غرق می‌شود که شناگر باشد، ولی کسی که شناگر نیست اصلاً وارد آب نمی‌شود.

وقتی جسم در حالت طبیعی و تعادل نباشد؛ روح و روان را هم از تعادل خارج می‌کند و ریشه بیماری عدم تعادل جسم است. مصرف‌کننده مواد مخدر، فرد بیماری است که شهر وجودی خویش را با مصرف مواد مخدر ویران کرده است.

اعتیاد آرام‌آرام پیش می‌آید و همه‌چیز و همه‌کس را سر راه خود نابود می‌کند. حال بهتر است؛ معنای کلی لغوی این وادی را مرور کنیم.

۱راز = مطلب پوشیده و پنهان، سر.

۲رمز=راز نهفته، امری مطلب غیر مفهوم که برای حل آن کلید لازم باشد.

۳کشف=پیدا کردن، آشکار ساختن.

۴حقیقت =حق، راستی و درستی.

بنابراین برای کشف حقیقت یا برای آشکار ساختن پیدا کردن اصل هر موضوع یا حقیقتی که پنهان است، ما باید رمز و راز آن را بگشاییم که اینجا رمز، پیدا کردن راه یا مسیر حرکت و راز آن آنچه برداشت می‌نماید.

حال به لطف خداوند راه کنگره برای درمان پیداشده است اما چرا سفر اولی که چندین بار تمام سختی‌ها و بدن‌درد، ترک اعتیاد در قبل و سقوط آزاد در حال را تحمل کرده ولی دوباره به فکر مصرف مواد یا گریز زدن است؟

آیا حقارت‌ها و اهانت‌هایی که در جامعه و خانواده می‌شد را فراموش کرده؟

آیا از خانواده طرد شدن و شکست‌های پی‌درپی را فراموش کرده؟

آیا بعضی از مسافران طعم مراکز بازپروری که ازلحاظ نوع ترک، برخورد، موقعیت مکان ترک را نچشیده‌اند؟

آیا دیدن همسفری که مدت‌ها از ورودش به کنگره می‌گذرد و خود مسیر را درست می‌رود ولی دریغ از یک جهش و حرکت از مسافرش، به بیماری جسمی و روحی مبتلا می‌شود مهم نیست؟

واقعاً که چی؟ به کجا می‌خواهد برسد؟ مسافر باید ببینید به دنبال چه است؟ چرا تکرار تاریخ؟ چند بار می‌توان یک تجربه را تجربه کرد و همچنان اشتباه کرد.

گاهی دگر مجال جبران نیست، یا خود از بین می‌رود یا عمر کفاف نمی‌دهد. تا کی بار درد، رنج و غم را، همسفران بر دوش بکشند، به کدامین گناه محکوم هستند؛ چون مادر، پدر، همسر و فرزند است.مگر نه اینکه اعتیاد همسفر را هم می‌سوزاند، او را به نابودی کشانده، شخصیت، آبرو، عزت و حرمت و خانواده درهم‌شکسته و به‌زانو درآورده است.

مسافران باید بدانند با ورود به کنگره راه را پیدا کردند، حال برای اینکه در مسیر سفر با شکست روبرو نشوند، باید به دنبال حقیقت در درون خود باشند و آن را در خود کشف  کنند. رمز شکست خوردن را در خود پیدا کنند.

زمانی که سر جلسات حضور داریم؛ آموزش‌هایی می‌گیریم پس به دانایی می‌رسیم که باید کاملاً در مسیر صراط مستقیم و تقوی حرکت کنیم و از ضد ارزش‌ها و فسق و فجور دوری‌کنیم تا به  نتیجه و هدف اصلی (درمان) برسیم.

حال باید دید این دانایی را به دانایی مؤثر تبدیل کرده‌ایم! یعنی فرمان‌بردار خوبی هستیم! وقتی به این مرحله برسیم؛ عقل فرمان صادرمی کند مبنی بر اینکه از استاد و راهنما فرمان‌بری کنیم، هرچه در طول مسیر حرکت به مشکل و موانع برخورد کردیم، تک‌روی نکنیم باراهنما مشورت کنیم و از او راهکار بگیریم تا بازهم به بن‌بست نخوریم. چراکه هیچ‌گاه نباید تجربه را تجربه کرد.

آن‌وقت می‌بینیم که غول اعتیاد که چترش را بر سر مسافر و اطرافیان مسافر پهن کرده بود و حرکت برای درمان را غیرممکن و ترسناک جلوه داده بود؛ چطور خودش را جمع می‌کند و شرش را از وجود مسافر و خانواده‌اش پاک می‌کند

کسی که هدفش رهایی و درمان باشد، تمام سختی‌های راه را تحمل می‌کند و مسئولیت درمانش را خود به دوش می‌کشد و ادامه می‌دهد و در آخر به رهایی می‌رسد.

کنگره ۶۰ از مراجعان خود می‌خواهد که درمان اعتیاد را در صدر تمام خواسته‌ها و اولویت‌های زندگی خود قرار دهند. حقیقت در دوردست‌ها نیست، حقیقت در همین نزدیکی است. درک همین لحظه، مفهوم بودن وزندگی کردن، باختن و برنده شدن، آسانی و سختی، حقیقت یعنی موج‌سواری گاه بالا، گاه پایین و اعضای کنگره ۶۰ چه خوب این موج‌سواری بر امواج پرتلاطم زندگی رامی آموزند.

آن‌ها که از مسیر درمان اعتیاد خود برداشت کافی داشته‌اند، داشته‌های خود را به مرحله عمل‌آورده‌اند و به تعادل و فرمان عقل نزدیک می‌شوند. در سختی‌های زندگی ماتم نمی‌گیرند و دست روی دست نمی‌گذارند؛ بلکه با ناملایمات نیز با احترام برخورد می‌کنند

در کل هیچ راهی بهتر از راه مستقیم و راست نیست؛ چراکه پیشرو آن قدرت مطلق است؛ شاید سخت باشد ولی نتیجه آن ماندگار و متداوم است باید دانست که غذای نیمه‌پخته و خام قابل‌خوردن نیست.

 

ویرایش و عکس: همسفر بهار
همسفران نمایندگی صالحی 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .