جناب آقای مهندس در سیدی فرق نفس و روح این چنین میفرمایند:
روح نیاز به پالایش و تصفیه ندارد، زیرا از وجود باری تعالی است. اما نفس در معقوله دیگری است که با جسم عجین شده است و تا نفس به تعالی نرسد جسم به طور کامل آزاد نمیشود.
انسان هنگامی که شناخت کافی از خود نداشته باشد نمیتواند پالایش و تصفیه انجام دهد. انسان اگر بهدرستی بداند که کار درست کدام است، امکان ندارد که مرتکب خطا و اشتباه شود. اگر بدان که جهان دیگری وجود دارد که باید در آنجا پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد هرگز خطا و گناه نمیکند. حال باید ببینیم انسان چگونه میتواند دانش خود را بالا ببرد؟
اولین مرحله شناخت خودمان است و هر بلایی که بر سر انسان میآید، از سر ناآگاهی و جهل او است انسان اگر از قدرت خداوند آگاه شود امکان ندارد بیخدا شود. حال نیاز است بدانیم که اصلا نفس چیست؟ آنچیزی است که تعیین موجودیت در ظاهر و باطن میکند و یک سری خواستههایی دارد که خواستههای آن میتواند معقول یا غیر معقول باشد.
نفس در انسان به سه قسمت تقسیم میشود: نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمعنه. تمام حیوانات دارای نفس اماره هستند. نفس اماره در انسان مساوی با مرحله حیوانی است. نفس لوامه، یعنی سرزنش کننده یا ملامت کننده که انسان را از کاری که کرده است پشیمان میکند. بالاترین نفس، نفس مطمئنه است و پایینترین آن نفس اماره است. نفس مطمئنه همان فرمان عقل است. در شهر وجودی ما انسانها حدود سیوهشت هزار و دویست میلیارد سلول وجود دارد که همه موجودات زنده هستند و هر سلول مثل شهری است که نشاندهنده ابعاد جسم ماست که چقدر بزرگ است. حال اگر ما ابعاد هستی و جهان آفرینش را بدانیم، نتیجه میگیریم که چقدر کوچک و ناآگاه هستیم و از جهان هستی چیزی نمیدانیم. آقای میفرمایند که ما فقط پنج درصد از این جهان آفرینش را میشناسیم و نودوپنج درصد آن را اصلا نمیشناسیم؛ انسان نیز در شهر وجودی یا جسم خود دارای صور پنهانی است که ما باید این صور پنهان را بشناسیم که شامل نفس میشود.
هر موجودی شعور و آگاهی دارد. برای مثال شعور و آگاهی بوته خاری که در یک بیابان رشد میکند با درخت خرما یکی نیست و فرق دارد؛ پس نفسی که بوته بیابانی را تعیین موجودیت میکند با نفسی که درخت خرما را به وجود میآورد متفاوت است. ما نفس شیطانی، رحمانی و نفس کثیف و پاک هم داریم نفس باید پرورش پیدا کند و راه پرورش نفس فقط تزکیه و پالایش است که ذرهذره حاصل میشود.
و اما روح فقط در مرحله انسانی تعریف میشود و به امر خداوند است و با علم در رابطه است. جسم ما شهر وجودی ما است و نفس و روح در آن ساکن هستند. ما چیزی تحت عنوان روح شیطانی نداریم، زیرا روح از وجود خداوند است و روح به نفس مشاوره میدهد تا راه را بهدرستی طی کند.
آیا میتوان گفت که روح مانند یک فرشته است؟
جناب آقای مهندس میگوید: شما روح را به هر چیز زیبایی میتوانید تشبیه کنید، زیرا بنیان او در درستیها ریشهدارد. اما آنچه انسان را به زوال میبرد نفس است. چیزی که به انسان لذت میدهد، میتواند معقول یا غیر معقول باشد. آنچه انسان را به زوال و نیستی میبرد نفس است که خواسته دارد و به همین دلیل به کمک و مساعدت نیاز پیدا میکند. هدایت روح سهل و آسان و پالایش نفس سخت و مشکل است. اگر نفس را پالایش نکنیم ما را به سمت تاریکیها و ظلمات میبرد. مانند این است که با جسم کثیف، لباس بسیار گرانبها و فاخری را بر تن کنیم.
خلاصه سیدی: فرق نفس و روح
به قلم: مسافر احمد از لژیون دوم
تهیه شده در نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1800