English Version
English

راهنما و رهجو برای ارتقاء از یک پتانسیل استفاده میکنند

راهنما و رهجو برای ارتقاء از یک پتانسیل استفاده میکنند

جلسه ششم از دور بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ شعبه دانیال اهواز به استادی راهنما مسافر شهرام، نگهبان مسافر حسین و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه‌ی «هفته‌ی راهنما» در روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان شهرام هستم مسافر، خداوند را شاکرم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم. یک هفته‌ هست در حال فکر کردن به هفته راهنما هستم، به یک مشارکت جدید، فکر جدید، اینکه راهنمایی چیست و ساختار آن به چه شکل است؟ حالا شاید این چیزی که در فکر من آمد، خداوند در دل آقا اکبر، ایجنت محترم نمایندگی قرار داد و اجازه دادند در این جایگاه بنشینم تا بتوانم چیزهایی که در فکرم بود را عنوان کنم.

اول باید بگویم که ساختار راهنمایی را به چه چیزهایی میشود تشبیه کرد؟ یادم به صحبت آقای مهندس افتاد که می‌فرمایند الگوها را ببینید، بعد راجب به آنها تفکر کنید، نگاه می‌کنیم به معلم، مربی، راهنما و بهترین الگو که خود خداوند است، اینکه خداوند و طریقه ی آموزش ایشان به چه شکل و چگونه است؟ خداوند از دو طریق در صور آشکار و پنهان به انسانها آموزش میدهد، یکی پیامبران و کتب الهی، یعنی گفته های خود خداوند که توسط پیامبران گفته میشود.

این در صور آشکار است، در صور پنهان خداوند در همه ی مخلوقات دو مولفه قرار داده است، یکی عقل است که همان پیامبر و راهنمای درون انسان و مولفه‌ی دوم همان است که می‌فرماید و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقوی‌ها، که میشود نفس واحده، یا همان الهاماتی که به انسان داده میشود، برای راهنما هم همین ساختار را می‌توانید در نظر بگیرید، راهنما هم آموزش هایش را می‌تواند از کتب و منبع دیگری بگیرد، و به رهجوهایش انتقال دهد، این صور آشکار قضیه است.

در صور پنهان یک تشابهی است با همان پروردگار که گفته شد، همان الهامی که در صور پنهان به منِ راهنما هم میشود، به همه‌ی افرادی که در لژیون هستند هم الهام میشود، منِ راهنما و رهجو از یک پتانسیل استفاده میکنیم، می‌خواهیم ارتقا پیدا کنیم، اولین سوالی که در مصاحبه ی راهنمایی از من شد، این بود، آقای حکیمی پرسیدند؛ چرا میخواهی راهنما شوی؟ به خاطر دوست داشتن و خدمت کردن؟؟ خیر، باید گفت میخواهم آموزش بگیرم، این برای شخصِ من حدود یکسال طول کشید تا توانستم این را متوجه شوم، صرفاُ برای آموزش گرفتن خود راهنماست، نه اینکه فقط آموزش بدهند.

برای اینکه خوب آموزش داد باید اول خوب گوش دهیم، در لژیون اول شروع میکنم به خوب گوش دادن، معمولا تا صحبت رهجوها تمام نشود من حرفی نمیزنم، این مرحله‌ی اول آموزش دیدن است، جلسه اخیر پرسش و پاسخ مهندس را دیدید؟ خیلی متفاوت بود، تمام سوالاتی که از مهندس میشد مستقیم جواب ندادند، به صورت سوال از بقیه میپرسیدند، سپس جواب نهایی را میدادند، و نظر خودشان رو میگفتند، به این شکل جواب کامل سوال ها را میدادند، برای من بعضی سوالها چندین سال ذهن من رو درگیر میکرد، پاسخ آنها را نداشتم، اما جوابش را در لژیون پیدا میکردم، ما باید قدر این شال را بدانیم و از راهنماها به نحو احسنت استفاده کنیم، اگر رب هست راهنما هم رب هست، فقط در مرتبه ی پایین تر،اگر به راهنما توجه نکردیم به رب هم توجه نخواهیم کرد، ممنونم که به مشارکت من گوش کردید.

 

گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز 

عکاس و تایپ؛ مسافر جواد لژیون هفتم 

ویراستاری و ارسال؛ مسافر محمد لژیون پانزدهم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .