English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ 1396/12/11؛ «هفته دیدبان» و «سی دی انرژی»

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ 1396/12/11؛ «هفته دیدبان» و «سی دی انرژی»

چهارمین جلسه از دور چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی دکتر رضا و نگهبانی جناب مهندس و دبیری موقت دکتر حسین با دستور جلسه «هفته دیدبان» و «سی دی انرژی» روز جمعه مورخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۱ رأس ساعت ۸ صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

در مورد دستور جلسه این هفته من لازم میدانم که هفته دیدبان را به کنگره ۱۴ نفره دیدبانان کنگره ۶۰ تبریک عرض کنم. دیدبان‌هایی که زحمت می‌کشند.

آقای مهندس اشاره دارند به اینکه از بدو پایه‌گذاری کنگره ۶۰، دید ما یک دید مقطعی و کوتاه‌مدت و دودستی نبوده وایشان همیشه گزینه‌هایی که انتخاب می‌کردند، بحث طولانی‌مدت را مدنظر داشتند و یک دید بلندمدت وجود داشته و یکی از بحث‌هایی که بنیان کنگره آن را طراحی و ترسیم نموده، همین دیدبان‌ها هستند که این‌ها را برای زمانی در نظر گرفته که بنیان کنگره دیگر حضور نداشته باشد. آقای مهندس اشاره می‌کنند که: من وقتی شروع به کار کردم اولین دیده‌بان را انتخاب کردم که الآن در کنگره نیست و بعد برای انتخاب دیده‌بان سوم، من با او مشورت کردم و نفر سوم را انتخاب کردیم و بعد ما سه نفر ما هم مشورت کردیم و نفر چهارم را انتخاب کردیم و ... هرکسی را که ما انتخاب کردیم، از کسانی بودند که فکر نمی‌کردند که برای این کار انتخاب شده‌اند. کسانی که فکر می‌کردند که می‌خواهند دیده‌بان شوند اصلاً برای این کار انتخاب نشدند. کلیه کارها به عهده دیده‌بانان گذاشته شد، درست مثل مجلس ما هر سه هفته یک‌بار ما جلسه داریم، گروه‌های کاری هستند. در ساختمان شورا جلسات برگزار می‌شود و همه‌چیز موردبررسی قرار می‌گیرند. حالا چون من بنیان کنگره 60 هستم می‌توانم یکسری قوانین را مستقیماً خودم صادر کنم و ممکن است در آینده این امکان نباشدهر دیده‌بان مسئولیت یک قسمت را به عهده دارد، هم‌اکنون هرکدام از دیده‌بانان چند دستیار دارند. مثلاً خانم آنی 7، 8 نفر دستیار دارد. آقای سلامی، آقای ترابخانی و ... همه دستیار دارند و آن‌ها شب و روز این کارها را انجام می‌دهند. بعضی قسمت‌ها و شعبات که بی‌نظم و نامرتب هستند یک دیده‌بان هفته‌ای 2 بار،3 بار می‌رود و می‌آید. بار همه مسئولیت‌ها بر عهده دیده‌بانان است.

و اما در مورد سی دی انرژی که بسیار سی دی مهمی است، آقای مهندس مثلث نور و صورت و حس را مطرح می‌کنند و یک اشاره‌ای دارند که در مجموعه کائنات،‌ همه موجودات نیاز به انرژی دارند و هیچ موجودی مستقل از نیاز به انرژی نیست. در مجموعه کهکشان‌ها و سایر کراتی که وجود دارد، اگر بحث انرژی وجود نداشته باشد، حیات این مجموعه به هم می‌خورد.

در تعریف حس بحث این‌طور بیان می‌شود که:‌ آن نیرویی که است می‌تواند قدرت عقل در انسان را به حرکت دربیاورد. حتی قدرت عشق و تعقل را. حس از طریق گیرنده‌های مختلف صورت می‌گیرد از قبیل شنوایی، بینایی، لامسه و ...؛ این ۵ حواسی که در حالت هوشیاری است. در زمان خواب هم همین‌طور است؛ ما در خواب حواسی داریم که به آنها ۵ حس درون می‌گویند و این‌ها در زمان خواب کار گیرندگی را انجام می‌دهند و به مغز منتقل می‌کنند. این بحث انرژی که به‌عنوان یک خوراک برای موجود مطرح می‌شود، این هم از طریق حس جذب می‌شود و اگر موجودی حس یا گیرنده نداشته باشد نمی‌تواند این انرژی را به دست بیاورد. مثال درخت در اینجا مطرح می‌شود که شاخه‌های درختان دارای حواس هستند.

در مورد نور و صوت هم مطالبی بیان می‌شود؛ نور ماهیت روشنایی برای حس دارد و باعث می‌شود که حس نسبت به خیلی چیزها درک داشته باشد. وقتی نور حذف شود، ادراک حس هم دچار مشکل می‌شود.

در مورد صورت این مطرح می‌شود که زمانی که نور نباشد و قدرت بینایی وجود نداشته باشد ته حس فعال شود، به‌واسطه شنیدن صدایی از فاصله دور می‌توان حس را بکار انداخت.

تمام این مراحل به‌واسطه حس درک و ازآنجا به مغز می‌رسد و زمانی که به مغز رسید، بحث دانایی و افکار فرد است که اثرگذار است. اینکه ما از حسی که داریم چه درکی داریم؟! یک حس می‌تواند یک حس مثبت باشد یا منفی. ممکن است یک تصویر را دو نفر ببینند و یکی درک منفی و دیگری درک مثبت نسبت به آن تصویر داشته باشند. در مورد کلام دیگران هم همین‌طور است و همگی بستگی به آن ادراکی است که ما نسبت به آن دریافت‌ها داریم. تمام این مراحل به‌واسطه حس درک و ازآنجا به مغز می‌رسد و زمانی که به مغز رسید، بحث دانایی و افکار فرد است که اثرگذار است. اینکه ما از حسی که داریم چه درکی داریم؟! یک حس می‌تواند یک حس مثبت باشد یا منفی. ممکن است یک تصویر را دو نفر ببینند و یکی درک منفی و دیگری درک مثبت نسبت به آن تصویر داشته باشند. در مورد کلام دیگران هم همین‌طور است و همگی بستگی به آن ادراکی است که ما نسبت به آن دریافت‌ها داریم.

جلسه به مشارکت گذاشته شد.

 

آقای شهرام

من اولین باراست که مشارکت می‌کنم. من چند سی دی را به‌صورت کامل گوش دادم. یکی سی دی گیرنده و دیگری سی دی انرژی و صحبت‌هایی که جناب مهندس در مورد حواس داشتند. سؤال من از جناب مهندس این است که: طبق نظر شما، کانال درک ما از محیط بیرون حواس است و این حس می‌تواند مثبت با منفی باشد و به اشکال مختلف وقتی وارد بدن می‌شود، جاهایی در بدن هست که این‌ها را آنالیز می‌کنند. گاهی وقت‌ها یک حسی هست که کاذب است، من این مورد را خوب متوجه نشدم. مثلاً من اگر در پشت یک دیوار اتوبانی بایستم و صدای ماشینی که رد می‌شود ممکن است احساس کنم این صدا، صدای موج دریاست؛ این چگونه اتفاق می‌افتد؟

ممکن است من نسبت به یک فردی در ابتدا حس مثبت داشته باشم ولی بعداً مسائل دیگری پیش بیاید. من می‌خواستم این حس کاذب را بیشتر توضیح بدهید.

 

خانم ندا

در مورد هفته دیدبان،‌آقای مهندس در سی فرمودند که: ساختار کنگره،‌برعکس ساختارهای دیگر است. در ساختارهای دیگر که به شکل هرم است و همه‌چیز از رأس شروع می‌شود، کنگره به شکل درخت است و ریشه شروع می‌شود که بنیان آن است و به ساقه درخت که دیدبان‌ها هستند و به بعد به شاخه‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شود که شامل راهنماها، مرزبان‌ها، هم‌سفرها و مسافرها و تازه واردین.

یک سری الفاظ در کنگره هستند که این‌ها تغییر کردند؛ مثلاً واژه رئیس نداریم و بجای آن واژه بنیان وجود دارد. حتی در مورد انتخاب دیدبان رأی‌گیری صورت نگرفته و برای انتخاب دیدبان بعدی، دو دیدبان اقدام کردند و هر ۳ نفر دیدبان بعدی و این باعث گردیده در انتخاب آنها دقت لازم صورت بگیرد و هر دیدبان مسئولیت خاص خودش را دارد.

دکتر مجید

من هفته دیدبان را تبریک می‌گویم. در مورد سی دی انرژی، چیز جالبی که در اواخر سی دی وجود داشت و برای من جالب بود این بود که باز شدن درب‌هایی از حس‌های مختلف بدن و فرمان‌هایی که عقل در اثر دریافت حس‌های ما فرمان می‌دهد و اگر این حس‌ها، حس‌های سالمی باشد و درگیر یک سری خودخواهی‌های ما نباشد، فرایند تعقل ما بسیار کامل خواهد بود و در ادامه کارهایی را در پیش می‌گیریم که به‌فرمان عقل صورت می‌گیرد و این باعث تولید انرژی می‌شود. در انتهای سی دی، مهندس به خمر اشاره می‌کنند که اگر خط خمر ما بالا باشد مانند اسفنج و مانند پیچ عمل می‌کنیم؛ یعنی در برابر ناملایمات صبر نمی‌کنیم که ناملایمات ما را درگیر کند بلکه از آنها پلی برای پیروزی می‌سازیم و این اسفنج ناخودآگاه نیروها را پخش می‌کند و اجازه نمی‌دهد ما را نابود و تحت تأثیر خود قرار بدهند. مثلث نور، صوت و حس که داریم به نظر من در تکامل سیستم بیوشیمی ما و تجربیات ما، خطی به وجود می‌آید که خط خمر ما هست و می‌تواند این مثلث را تبدیل به یک چهارضلعی کند که ضلع اطراف آن، نور و صوت و حس است و یک کفی وجود دارد که خط خمر ماست.

آقای زهرایی می‌فرمایند: انرژی‌ها انگار غذاهای نذری است که درب خانه می‌آورند. کسانی که بانی این نذری‌ها هستند دوست دارند غذای خوبی درست کنند. اگر ما سالم باشیم و در خانه خودمان باشیم و درب را بازکنیم،‌از این غذای نذری می‌توانیم استفاده کنیم ولی اگر سالم نباشیم و صدای درب را نشنویم و کالبد وجودی ما پذیرا نباشد، از این انرژی یا غذای نذری محروم می‌شویم. در برخوردهای اجتماعی نیز همین‌طور است؛ یک تصادف ممکن است باعث درگیری بشود و یا دیگری ممکن باعث آشنایی و دوستی.

در این هفته از دیدبانان عزیز تشکر می‌کنم و این هفته را تبریک می‌گویم. در برخورید که با این افراد داریم، این‌ها افرادی بسیار زحمت‌کش و پالایش‌شده هستند و گزینش این افراد با دقت انجام شده و این‌ها بدون چشم‌داشت به نقاط دیگر کشور و شعب دیگر می‌روند تا به دیگران آموزش بدهند و کنگره با این ستون‌هایی که وجود دارد به کار خودش ادامه می‌دهد. دست همه این عزیزان را می‌بوسم.

 

دکتر صمد

ضمن تبریک این هفته به دیدبانان زحمت‌کش کنگره ۶۰، در هر سازمانی مدیری خوب است که کارها را خوب توزیع کرده باشد. کنگره ۶۰ مرکز درمان اعتیاد است و آن‌هایی که در این مرکز فعالیت می‌کنند، به کار خود ایمان دارند و تا ایمان وجود نداشته باشد،‌کار به‌خوبی پیش نخواهد رفت. انتخاب دیدبانان با روش‌هایی که وجود دارد بسته به نوع عملکرد آنها دارد و این دیدبان‌ها نیز برای خودشان دستیارانی دارند تا بر نظارت داشته باشند و موقعیت‌ها را ببینند و بتوانند درست تصمیم بگیرند. درهرصورت دیدبان‌ها بعد از بنیان کنگره ۶۰، پایه‌های کنگره ۶۰ هستند. این افراد دائمی نیستند و ممکن است بعد از گذشت مدتی، افراد دیگری جای آنها را بگیرند و این موضوع پایا بودن کنگره را نشان می‌دهد.

 

دکتر اعظم

در مورد سی دی انرژی که گوش دادم، چند دریچه برای من باز شد که قبلاً به آنها توجه نداشتم. اینکه سه مؤلفه: نور و صوت و حس، در هستی نقش مهمی دارند و اطلاعات را به‌عنوان یک خبرنگار جمع می‌کنند و این‌ها را در قالب حواس درونی و بیرونی اطلاعات را به مغز می‌رسانند و این اطلاعات پالایش می‌شود. در بحث درمان اعتیاد این‌ها چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟! من خودم همیشه فکر می‌کرد چرا انسان در برخورد با بعضی افراد ممکن است از آنها خوشش نیاید؟ یا یک سازمان یا اداره‌ای می‌رویم و همان برخورد اولیه ممکن است به نفع یا به ضرر ما تمام بشود. اگر یک انسانی حس‌هایش خوب کار کند و سیستم نوروبیولوژی خوب کار کند،‌انسان می‌تواند با یک حس خوب وارد بازی شود، حال تصادف باشد یا هر چیز دیگر و اگر برخورد خودش خوب باشد و از حس سالم برخوردار باشد مسلماً به نتیجه مطلوب می‌رسد.

در انتهای سی دی، مهندس می‌فرمایند: برای درست شدن حس‌های مصرف‌کننده‌ها یک‌راه بیشتر وجود ندارد و آن افزایش دانایی است که در قالب مثل دانایی بیان‌شده است.

مثلثی که اضلاع آن، تفکر و تجربه و آموزش است.

 

خانم زهره

در کنگره ۶۰ افراد با رأی‌گیری انتخاب می‌شوند ولی انتخاب دیدبان توسط خود دیدبانان و به‌صورت درونی انتخاب می‌شوند. فردی که انتخاب می‌شود ازنظر پالایش درونی به مرحله پختگی کامل رسیده است. آقای مهندس کنگره را به درختی تشبیه کرده که همه شاخه‌های آن معلوم است و از باغ بیرون زده و همه می‌توانند این شاخه‌ها را ببینند و ریشه این درخت بنیان آن است و دیدبانان تنه درخت و شاخه‌های آن راهنماها و مرزبانان و شکوفه‌های آن مسافرین و تازه واردین هستند و این نظم در کنگره ۶۰ را مدیون زحمات جناب مهندس هستیم. من این هفته را به همه دیدبان‌ها تبریک عرض می‌کنم.

 

دکتر آتوسا

 هفته دیدبان را به دیدبان‌های کنگره ۶۰ که صادقانه تلاش می‌کنند تبریک عرض می‌کنم. در مورد سی دی انرژی، درکش برای من دشوار بود. جناب مهندس در ابتدا این‌گونه می‌فرمایند که وجود ما ذره‌ای از جهان خلقت است. بیش از دو میلیارد کهکشان در کل هستی وجود دارد و ما جز کوچکی از این جهان خلقت هستیم و کل این سیستم نیاز به انرژی دارد تا تداوم حیات داشته باشد. ما و همه موجودات برای به دست آوردن انرژی، نیاز به حس داریم و این حس است که به‌صورت گیرنده، انرژی را جذب می‌کند. در مسئله نور و صوت و حس، هر ۳ این‌ها فقط به‌عنوان گیرنده عمل می‌کنند و پردازش نهایی در مغز ما صورت می‌گیرد و اینکه حس خوب و بد به پیشینه ما برمی‌گردد. روزی را که ما باحال خوب شروع نمی‌کنیم، آن روز تا آخر شب بد پیش می‌رود ولی وقتی با حس خوب بیدار شویم و حس خوبی به دیگران داشته باشیم،‌این حس را به دیگران انتقال می‌دهیم و در طول روز انرژی مثبت داریم.

در آخر اشاره می‌شود که، برای داشتن یک حس خوب، دانایی لازم است و دانایی، فقط داشتن علم و مدرک تحصیلی نیست، بلکه با تفکر و تعقل به دست می‌آید.

 

دکتر پریسا

هفته دیدبان را به کل دیدبان‌های کنگره تبریک می‌گویم و امیدوارم همیشه موفق باشند. من انتظارم این است که کمی نظم و قانون را بیشتر از این‌ها در کنگره پیاده کنند که موفقیت بیشتری نصیب کنگره شود.

در مورد سی دی انرژی، فکر می‌کنم که همه ما حس خوب و بد را نسبت به دیگران داریم و می‌توانیم این را به حس ششم خودمان مربوط بدانیم با توجه به تجربیاتی که در برخورد با دیگران به دست آوردیم. همان‌طور که گفتند اگر با حس خوب بیدار بشویم ممکن است در طول روز اتفاقات خوب برایمان بیافتد و اگر بالعکس با حس بد بیدار بشویم موضوع کاملاً برعکس اتفاق بیافتد. من فکر می‌کنم اگر به اتفاقات بدی که برای ما پیش می‌آید بادید خوب نگاه کنیم، شاید این دید باعث شود حس‌های خوب پیدا کنیم ولی اگر برای هر چیز کوچه حس‌های منفی به خودمان القا کنیم، چیزهای بدتری ممکن است برایمان پیش بیاید.

 

خانم مینا

هفته دیدبان را به ۱۴ دیدبان کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم. چیزی که در مورد دیدبان‌ها گفته نشد این بود که هیچ‌کس نمی‌تواند دیدبانی را خلع یا سرکار بیاورد جز شورای دیدبان کنگره ۶۰.

در مورد سی دی انرژی، هر موجودی برای بقا و رشد، نیاز به انرژی و خوراک دارد و این انرژی به‌وسیله حس‌ها به دست می‌آید. در این سی دی به ۳ مثلث اشاره شده که اولی مثلث نور، صوت و حس است که جهان هستی بر اساس این سه مؤلفه بناشده‌اند. ما حسی که دریافت می‌کنیم به‌صورت مثبت و منفی است و این بستگی به دانایی ما دارد که چگونه آن را تجزیه کنیم. در ادامه مثل دانایی مطرح می‌شود که شامل تفکر، تجربه و آموزش است. در آخر اشاره به خمر می‌شود که مهندس می‌فرمایند: اگر شخصی خط خمرش خوب کار کند، انسان متعادل‌تر است و درنتیجه حس مثبت‌تری دارد.

 

دکتر عباس

من بامطالعه و شنیدن مطالبی مثل انرژی و با توجه به تجارب خودم و دیدگاهی که دارم،‌یک سؤالی دارم؛ اینکه کنگره ۶۰ آیا این انرژی را قادر هست در سیستم خودش تعریف کند؟ سیستم‌ها با توجه به سطوح انرژی مختلف و نحوه تعریف گیرنده‌های خودش، قادر هست در مراحل مختلفی از هوش فعالیت کند. من سؤالم این است که ما چطور می‌توانیم برای رشد و تعالی کنگره ۶۰ فعالیت کنیم؟ یا اینکه خودش قادر هست که نسبت به وظایف جدیدتر خودش تعاریف جدیدتری داشته باشد؟

 

خانم هم‌سفر

در مورد مطالبی که دوستان گفتند، من استفاده کردم و از جناب مهندس تشکر می‌کنم که این سی‌دی‌ها را در اختیار ما قرار می‌دهند تا بهتر مطالب را درک کنیم. در مورد انرژی که صحبت می‌شود، ما می‌توانیم با حس‌های خودمان روی دیگران تأثیر بگذاریم؛ حال این حس خوب باشد یا بد، در هر دو حالت ما روی دیگران تأثیر می‌گذاریم و همچنین ما هم می‌توانیم تأثیرپذیر باشیم.

در مورد دیدبان‌ها من هم این هفته را تبریک می‌گویم. دیدبان‌ها ستون‌های کنگره ۶۰ هستند و در تمامی امور با نگهبان کنگره ۶۰ در ارتباط هستند تا کنگره به اهداف خودش برسد.

 

دکتر جهان فر

بحث انرژی شد و من می‌خواستم یک‌چیز کوچکی بگویم که ازنظر روانشناسی شاید بدردتان بخورد. می‌دانیم که در طی تکامل، یک حیوان خونسرد برای اینکه انرژی پیدا کند و جنبش داشته باشد، نیاز به نور و گرما دارد و خودش را در معرض آفتاب قرار می‌دهد تا این انرژی را دریافت کند. در طی تکامل، با تکامل بیولوژی انسان و تولید (ATP) یعنی ماده‌ای که انرژی و گرما تولید می‌کند؛ پستانداران توانستند در شب هم فعالیت داشته باشند، در سرما هم انجام شود و همین‌طور در طی تکامل به انسان می‌رسیم و انسان موجودی است که انرژی روانی جنسی در ذهنش تولید می‌شود. این سال‌ها خیلی از افسردگی صحبت می‌شود؛ افسردگی چیزی است که در آن انرژی روانی جنسی انسان تحلیل می‌رود. شخص افسرده آن‌قدر افسرده و ناتوان هست که انرژی او به صفر می‌رسد و توانایی برخاستن را ندارد، توانایی هیچ فعالیتی را ندارد و حتی حمام هم نمی‌رود، غذا نمی‌خورد.

چه چیزهایی باعث می‌شود که شخص دچار کمبود انرژی روانی جنسی بشود که در روانشناسی می‌گویند لیبیدو (زیست‌مایه)؛ یعنی ما به‌طور خودکار باید انرژی روانی جنسی و لیبیدو را تولید کنیم. علت عدم تولید آنها برمی‌گردد به عوامل روان‌شناختی و عوامل بیولوژیک؛ یعنی یک‌چیزی که باعث بشود که سیستم بیولوژیک انسان دچار اختلال شود. مثلاً در اعتیاد به خاطر آن دستکاریهایی که انسان در سیستم بیولوژیک خودش به وجود می‌آورد، دوپامین را زیاد می‌کند یا کم می‌کند؛ سروتونین زیاد یا کم می‌شود؛ آدرنالین بالا و پایین می‌شود، این همان بحث بیولوژیک است. نتیجه که در علم روانشناسی می‌گیریم این است که هرکسی که در درون روان خودش تعارض‌های زیادی داشته باشد و چون برای از بین بردن این تعارض‌های روانی، انرژی زیادی صرف می‌کنیم، درنتیجه انرژی خیلی کمی باقی می‌ماند برای کارهای دیگر. هرکسی در طول زندگی خودش تعادلی بین ایبو و سوپرایبو خودش داشته باشد و هرچقدر هم ایگو (نفس مطمئنه) خودش خوب کار کند و سیستم عقلانی‌اش درست‌ کار کند و تعارض‌های درون روانی‌اش کمتر باشد،‌این فرد انرژی بیشتری برای ادامه زندگی خواهد داشت.

 

دکتر مسعود

در ارتش‌های منظم و همین‌طور نامنظم دنیا یک بحث عجیبی وجود دارد بنام دیدبان. من بالاخره نفهمیدم که آقای مهندس این کلمات را از کجا گیر می‌آورند وگرنه این کلمات بی‌خودی به وجود نیامده؛ مثلاً کنگره ۱۴ نفره دیدبانان. در ارتش معمولاً قوی‌ترین و باهوش‌ترین افراد که می‌شود به آنها اعتماد کرد را به‌عنوان دیدبان انتخاب می‌کنند و اسمشان هم دیدبان است. این دیدبان ۲ کار مهم انجام می‌دهد؛ یکی اینکه نگاه می‌کند ببیند از کدام مسیر و راه بهتر می‌توان فرماندهان و نیروهای پشت سر خودش را هدایت کند برای حمله کردن و دیگری اینکه نگاه می‌کنند که به ایشان حمله نشود. درنتیجه دو کار مهم انجام می‌دهند؛ یکی پیشگیری از حمله است و دیگری پیش‌بینی برای حمله. این دیدبان‌ها در کنگره ۶۰ نیز همین کار را انجام می‌دهند. در همان جلسه‌ای که در ماه برگزار می‌کنند مثلاً بررسی می‌کنند که در ورزش، رشته جدیدی اضافه کنند یا سفر بروند یا نروند یا خیلی چیزهای دیگر. من به این عزیزان این هفته را تبریک می‌گویم و امیدوارم همیشه موفق باشند.

در مورد سی دی انرژی همه صحبت کردند و این درختی که جناب مهندس در سی مال زدند، ایشان معتقد هستند که نباید از رأس هرم یک کاری انجام بشود. طبیعت را هم که نگاه می‌کنیم همین‌طور است؛ مثلاً ریشه‌ها خیلی پراکنده هستند و می‌آیند و یک ریشه اصلی را تشکیل می‌دهند و آن ریشه اصلی وصل می‌شود به یک تنه اصلی و در ادامه شاخه و برگ‌ها تشکیل می‌شود. پس درخت برای ایستادن، نیاز به ریشه دارد و از ریشه شروع می‌شود.

 

 جناب مهندس

کنگره سعی کرده از تمام سیستم‌ها استفاده کند. برایش هیچ تعصبی نیست که از این روش یا آن روش، از این متد یا آن متد باشد؛ سلطنتی باشد یا جمهوری، دموکراتیک، کدخدا منشی یا قبیله‌ای باشد، کار خودش را انجام می‌دهد. برایش مسئله‌ای نیست، تعصب هم روی هیچ قضیه‌ای ندارد. گرچه ترکیبی از همه این‌هاست. اولین کار این بود که باید کنگره 60 توسط یک شورا اداره بشود. مثل قبیله؛ توی قبیله وقتی نگاه می‌کنیم ریش‌سفیدهای قبیله هستند که راجع به قبیله تصمیم‌گیری می‌کنند. گرچه ریش‌سفیدها هستند، رئیس قبیله هم هست. اشخاص باتجربه که موی آنها سفید است باتجربه و باسابقه هستند؛ جمع می‌شوند و آنها تصمیم‌گیری می‌کنند راجع به تمام تصمیمات مثل جنگ یا هر چیزی، آن را شورای قبیله تصمیم‌گیری می‌کند. کنگره هم همین است؛ باید یک سیستم و یک گروهی باشد که درباره تمام این مسائل تصمیم‌گیری کند و حتی اگر رئیس قبیله به هر دلیلی نبود، تعیین کند که چه کسی جانشینش باشد و چگونه انجام شود؟ به این صورت است.

ساختار کنگره به‌صورت یک درخت است، این نیست که مثل یک هرم باشد که در نوک هرم رئیس قرار دارد که به ترتیب می‌رسد به کف هرم که رعایا و رعیت‌ها هستند، نه؛ کنگره 60 دید و نگاهش این‌جور نیست. این نگاه و دید، مسئله را برای ما حل نمی‌کند. ما حس نمی‌کنیم، ما درک نمی‌کنیم. ولی ما یک درخت را خیلی خوب درک می‌کنیم. می‌گوییم درخت ترکیب شده از یک ریشه، یک‌تنه یا ساقه که روی آن شاخه‌ها استوارند، روی شاخه‌ها برگ‌ها و شکوفه‌ها هستند و این شکوفه‌ها باید تبدیل به میوه بشوند. پس می‌بینیم درخت و ریشه و ساقه و برگ و همه این‌ها کارشان این است که آن شکوفه را تبدیل به میوه کنند، مثل کارخانه می‌ماند. اگر شکوفه‌ها تبدیل به میوه نشوند آن درخت برای ما بار ندارد. کنگره 60 برای ما مثل درختی است که باید به ما میوه بدهد. وقتی نگاه می‌کنیم بنیان ریشه است، دیده‌بانان ساقه، راهنماها و مرزبانان شاخه‌های فرعی و شکوفه‌ها تازه واردین هستند، شکوفه‌ها آن مصرف‌کنندگان هستند و بقول شما شکوفه‌ها آن معتادان مصرف‌کننده هستند آنها شکوفه اطلاق می‌شوند و باید این سیستم کار کند که آن شکوفه را تبدیل به میوه کند و اگر تبدیل به میوه کرد اهمیت دارد، اگر تبدیل نکرد به درد نمی‌خورد. پس شما می‌بینید که سیستم دارد به ما نشان می‌دهد که کی در جایگاه خودش است. پس این‌طور است که ارزشمندترین قسمت این درخت شکوفه‌ها هستند که باید تبدیل به میوه شوند. آنها مهم هستند، آنها رعایا نیستند؛ یعنی همه ما باید اعم از تنه و درخت و ریشه، کارکنیم که آن شکوفه‌ها به میوه تبدیل شوند. حالا هرکدام یک ساختاری دارند و از اینکه ما دستور جلسه را دیدبانان گذاشته‌ایم و هفته دیدبان، در هفته دیدبان باید به تمام دیدبانان کنگره 60 کادو و هدیه بدهند، این کادو یک پاکت است حالا ممکن است حاوی 5 هزار تومان باشد یا 10 تومان یا یک یادداشت یا نامه و این رسم تشکر در کنگره 60 است.

در این هفته راجع به دیدبانان صحبت، بحث و مشارکت می‌شود. اگر امروز بحث می‌شد، شما اطلاع نداشتید که همه اعضا بدانند که کنگره دارای یکسری دیدبانان هست. هم این‌ها را بشناسند و هم اینکه فردا طوری شد و دیدبانان فلان تصمیم را گرفتند نگویند دیدبانان کی هستند و بیخود تصمیم گرفته‌اند. دیدبانان را بشناسند. از دیروز که هفته دیدبان شروع شده باید دیدبانان تمام شهرهای ایران را بروند؛ یعنی باید هر دیدبان در این هفته سه الی چهار نمایندگی را برود و در آنجا صحبت کند، بررسی کند و اوضاع کنگره را گزارش بدهد کارها را انجام بدهد و جلساتی که دیدبانان می‌روند تمام مسافران و هم‌سفران و تمام اعضای کنگره 60 هستند و حضور دارند و معمولاً جشنی می‌گیرند به‌صرف شربت و شیرینی و بعد صحبت می‌کنند. حالا باید به مشهد بروند و اهواز و آبادان و بوشهر و تمام شعب و نمایندگی‌های کنگره 60 در سراسر کشور باید سر بزنند. به این دلیل است که ما راجع به آن صحبت می‌کنیم که بقیه را هم در سی دی گفته‌ام.

مطالبی که در کنگره 60 حل می‌شود دو مسئله داریم؛ یکی دانستن و دیگری به عمل درآوردن دانسته‌هاست. ما اگر بتوانیم دانسته‌هایمان را به عمل دربیاوریم و از آنها نتیجه‌ای بگیریم که خوب است، اگر نتیجه‌ای نگیریم اصلاً به درد نمی‌خورد. الآن این ساختاری که می‌گوییم کنگره ساختار شجره یا درختی است؛ داریم همه نگاه می‌کنیم می‌بینیم که داریم به نتیجه می‌رسانیم، جایگاه‌ها مشخص است، با حضور تصویر ذهنی، جایگاه همه معلوم می‌شود و این سیستم دارد کار می‌کند و دارد به‌خوبی کارش را انجام می‌دهد، بنابراین در هر قسمت از تعریف‌های ما باید به عمل دربیاید و تعریف ما با عملیات ما، مطابقت داشته باشد. اگر ما بتوانیم دانسته‌هایمان را به عمل دربیاوریم بله خوب است، اما اگر غیرازاین باشد هیچ به درد نمی‌خورد، ما راجع به هر چیزی باید این تفکر را داشته باشیم، فقط دانستن کافی نیست، دانستن مثل مواد اولیه خام می‌ماند. اگر این مواد اولیه خام تبدیل به آن فلز موردنظر شد، ارزش دارد. شما راجع به مواد خام آهن مثل سنگ‌آهن دقت کنید، تمام ویژگی‌های آهن را هم دارد اما سنگ است؛ این موقعی ارزش پیدا می‌کند که ما بیاییم این سنگ را تبدیل به آهن یا مس کنیم. آن موقع ما به عملیات رسیده‌ایم. تعریف‌های کنگره همگی همین است، مثلاً راجع به انرژی که صحبت می‌کنیم نمی‌خواهیم وارد آن مباحث شویم وگرنه می‌گوییم در انرژی هسته‌ای فلان فرمول را داردحرف اختصاری انرژی یا G می‌شود جرم یا S می‌شود سرعت نور یا M را در سرعت نور ضرب کنیم تولید انرژی هسته‌ای می‌کند. حالا خود این M چه هست؟ M در G ضرب می‌شود، شتاب می‌شود، وزن اجسام درمی‌آید، رابطه وزن با جرم چگونه است؟ و اگر بخواهیم وارد این توضیحات بشویم می‌توانیم اما آیا مسئله‌ای از ما حل می‌کند یا نه؟ یا مثلاً کار مساوی است با نیرو ضرب‌در جابجایی و Fضرب‌در X می‌شود کار یا W و باز توان می‌شود کار انجام‌شده ضرب‌در زمان که به‌صورت انرژی مطرح می‌شود و چه و چه ...

ما می‌خواهیم بدانیم این انرژی که صبح از خواب بیدار می‌شویم و می‌گوییم انرژی نداریم دلیلش چیست؟ این از کجا به وجود می‌آید و چه اتفاقی می‌افتد؟ این مسائلی که ما بررسی می‌کنیم و ازنظر عقلی خیلی به آن معتقد هستیم دارد به ما می‌گوید وقتی ازنظر عقلی بررسی می‌کنیم باید برای عقل مطلب بیاید، اگر مطلب برای عقل آمد شما می‌توانید تصمیم درست بگیرید اگر نیاید نمی‌توانید تصمیم بگیرید. حس اولین نیرویی ست که قوه‌ی عقل را به کار می‌اندازد. پس یعنی عقل بدون حس تعطیل است، اگر شما حواس نداشته باشید، حس نباشد عقل هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد. سؤالی هم که مطرح شد که درخواست توضیح داشتند، باید گفت شما تا حالا به گفته خودتان سه تا سی دی را گوش داده‌ای، گوش کن، هنوز باید دویست سیصد سی دی گوش کنی تا بعد در خود سی‌دی‌ها ذره‌ذره این قضیه روشن می‌شود. وقتی سی دی گوش می‌کنی هزاران هزار سؤال پیش می‌آید. در کنگره همین‌طور است، هرجایی که می‌روی و مطالعه می‌کنی ممکن است یک مطلب را متوجه شوی و بفهمی و بعدازآن کلی سؤال برای شما مطرح شود. شما کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر را بخوان، یکسری پاسخ‌های شما را می‌دهد اما کلی سؤال مطرح می‌شود، سی‌دی‌ها را گوش می‌کنی اما کلی سؤال دیگر در ذهن شما مطرح می‌کنند. ممکن است در سی دی بعدی به پاسخ برسی یا خودت دنبال پیدا کردن جواب هم بروی، این نیست که ما بگوییم همه‌چیز را در جزئیات می‌دانیم، ولی چیزی که گفتیم این است که اگر حواس اطلاعات غلط بدهد شما تصمیم غلط می‌گیرید، حس باید حتماً به عقل اطلاعات بدهد. شما یک‌چیز را با نگاهت می‌بینی اما عوضی می‌بینی، این باعث می‌شود تصمیم عوضی بگیری وقتی می‌گوییم حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار می‌اندازد یعنی حس در عقل ما نقش دارد. اگر مطالب را غلط ببینیم، غلط تصمیم می‌گیریم. حالا اسکیزوفرنی یا بعضی حواس را در درون هم داریم باید به این حواس درون هم توجه کنیم. پنج حواس درون و پنج حس بیرون داریم، مشکل بیماری‌های روانی چیست؟ به خاطر دریافت‌های اشتباه است، آن بیماری اسکیزوفرنی به خاطر دریافت‌های اشتباه است و به همین خاطر هم تصمیم اشتباه و غلط می‌گیرد. همه داریم صندلی می‌بینیم، آن شخص دارد چیز دیگری می‌بیند، انگار توی بیداری دارد خواب می‌بیند، پس دریافت حسش غلط است، اگر دریافت‌های حسی، غلط باشند تصمیم غلط می‌گیریم، در روابط فی‌مابین، دریافت‌های ما نسبت به افراد غلط است، تصمیم غلط میگیریم. مثلاً شخصی به ما زنگ می‌زند از اقوام و فامیل یا دوستان یا عشق ما یک اطلاعات غلط به ما می‌دهد، ما بر آن مبنا تصمیم غلط می‌گیریم، بعد می‌گوییم توان نداریم، انرژی نداریم، حرکت نداریم، با افکار و اندیشه منفی خودمان، می‌توانیم خودمان را خالی از انرژی و توان کنیم. با افکار منفی انرژی ما دائماً گرفته می‌شود.

ما خودمان می‌توانیم با افکار و اندیشه خودمان، به خودمان انرژی بدهیم یا برعکس انرژی خودمان را بگیریم. مثل آدم منفی‌باف که می‌گوید؛ من اصلاً موفق نمی‌شوم، من از همان ابتدا می‌دانستم شکست می‌خورم، من از اول می‌دانستم این کار درست نمی‌شود، من نمی‌توانم ترک اعتیاد کنم، من فرق می‌کنم با دیگران؛ این شخص منفی‌باف، حکم را از قبل صادر می‌کند و هیچ‌گاه پیشرفت نمی‌کند، انسانی هم وجود دارد که اگر ده مرتبه هم شکست بخورد باز حرکت می‌کند، بازمی‌گوید من می‌توانم، من توانا هستم. پس ما وقتی بحث انرژی را مطرح می‌کنیم متوجه می‌شویم که خودمان می‌توانیم باعث تخلیه انرژی یا کسب انرژی باشیم و به خودمان انرژی بدهیم نباید تصور کنیم که در این سی‌دی‌ها همه مباحث را مطرح می‌کنیم؛ نه، یک دیدگاهی مطرح می‌شود و یکسری مسائل که در یک حد و حدودی مطرح می‌شود. اینکه بگوییم کامل همه‌چیز را بررسی کنیم این کار خیلی طول می‌کشد، آن چیزی که به درد ما می‌خورد بیان می‌شود و ما از این افکار و اندیشه‌مان استفاده می‌کنیم. صبح که خواب بیدار می‌شویم اگر بد بیدار شوی مرتب مشکل به وجود می‌آوری، ساعت دیر می‌شود عصبانی می‌شوی، توی سی دی به این مطالب هم اشاره کرده‌ام، می‌خواهی صبحانه بخوری این‌قدر ناراحتی و عجله داری که قهوه را روی لباس می‌ریزی و تا می‌خواهی این را عوض کنی می‌بینی از سرویس جامی‌مانی، پس می‌توانی با آن افکار و اندیشه صبح که از خواب بیدار می‌شوی یک صبح و روز بسیار بد یا یک روز بسیار خوب به وجود بیاوری، ما همین را می‌خواهیم. دریافت ما از این سی دی این است که یک روز خوب داشته باشیم، می‌خواهیم که اگر خوب و مثبت فکر کنیم زندگی خوبی داریم، این به ما می‌گوید اگر ما حسادت و کینه داشته باشیم زندگی خودمان تلخ و به کام خودمان زهر می‌شود. ما اگر به یک مصرف‌کننده امید بدهیم انگار داریم به این شخص انرژی می‌دهیم؛ تو می‌توانی، تو هم موفق می‌شوی، ما کاری می‌کنیم که در کنگره 60 همدیگر را خیلی تحویل بگیریم. برای همین است که بچه‌ها به رهایی می‌رسند، وقتی‌که دست می‌زنیم، هر شخصی که حرف می‌زند به نشانه تشویق برایش دست می‌زنیم حالا اگر چرت‌وپرت هم بگوید دست می‌زنیم، درست هم بگوید یا غلط؛ بازهم دست می‌زنیم. هیچ‌وقت محکومش نمی‌کنیم. هیچ‌وقت در سخنان خود از کسی انتقاد نمی‌کنیم. هیچ‌وقت سخنان دیگران را نقد نمی‌کنیم. هرچه بچه‌ها بخواهند در مشارکت خود می‌گویند و یک شخصی چیز دیگری می‌گوید و ...همدیگر را تخطئه نمی‌کنیم، سین‌جیم نمی‌کنیم، از همدیگر اسم نمی‌بریم که تو این حرف را زدی حرفت غلط بود، یکی صحبت می‌کند می‌گوید ماست سیاه است یکی می‌گوید سبز است یا قهوه‌ای، هرکسی نظر خود را می‌دهد و بقیه هم گوش می‌کنند، اصلامهم نیست، وقتی این کار را می‌کنیم انرژی می‌گیریم، وقتی یک شخصی موفق می‌شود باید تشویقش کنیم؛ این راهنماها توی کتابچه‌ها برای بچه‌های رهجو یک نوشته و خطی می‌نویسند، شاگرد بااینکه مثلاً 60 سالش است اما از خدایش هست که راهنما برایش آفرین بنویسد، درست عین بچه‌های 6 ساله که از تشویق معلم به وجد می‌آیند و در دفترچه‌اش می‌نویسد آفرین و کلی خوشحال می‌شود و کارت صدآفرین دریافت می‌کند این شاگردان هم همین‌طور هستند. باور کنید ما در گروه خانم‌های مسافر، از 20 ساله تا 50 ساله وقتی راهنما تشویقشان می‌کند عین بچه‌های دبستانی از این پروانه‌ها و برچسب عکس‌برگردان روی دفترچه‌شان می‌چسبانند به نشانه خوب بودن و مثبت بودن، این عین بچه 6 ساله لذت می‌برد که راهنما به من یک پروانه داده یا آفرین نوشته است. با همین کلمات نظیر آفرین و دستت درد نکند و خوب بود کاملاً شما انرژی می‌گیرید. به ما یاد می‌دهد که مردم را تخلیه انرژی نکنیم. مردم امروزه به یکی می‌رسند می‌گویند ای‌وای چقدر پیر شدی؟! چرا موهات ریخته؟ با این برخورد انرژی شخص را می‌گیرند، یا ما به بعضی می‌رسیم که از آنها به نیکی و خوبی یاد می‌کنیم، ما از بحث انرژی این‌ها را می‌خواهیم که به همدیگر انرژی بدهیم و بگیریم و پرتوان باشیم تا کارهایمان به نحو مطلوب انجام پذیرد. حالا می‌گوییم خوب است یا نیست؛ ما انجام دادیم نتیجه گرفتیم، خوب شد و خوب نتیجه گرفتیم، به افراد اعتماد کردیم و من تبریک می‌گویم به خانم اعظم و خانم الهام که این دو نفر روز دوشنبه شال کمک راهنمایی گرفتند و امتحان دادند و قبول شدند و به‌عنوان راهنمای کنگره 60 قبول شدند و این خیلی لذت‌بخش است. مدرک پزشکی را دارند اطلاعات پزشکی را هم دارند بسیار هم عالی و خوب است اینجا کمک راهنمای کنگره 60 هم شده‌اند و می‌توانند لژیون تشکیل دهند. من در حین تدارک یک سازوکار هستم آن افرادی که دوره استفاده از لژیون پزشکان که 4 سال است برنامه‌هایی می‌ریزم که این افرادی که در کنگره 60 کمک راهنما می‌شوند دوره‌شان 8 ساله شود، یعنی یک دوره 4 ساله به دوره فعلی آنها اضافه شود، دارم یک کارهایی انجام می‌دهم. گفته‌ام هرکسی استاد شد هم پنجشنبه و هم دوشنبه به‌عنوان استاد یا دبیر معرفی می‌شود. این مثل همان کارت‌های صد آفرین و پروانه‌ها هست که روی دفترچه‌ها می‌چسبد، امیدوارم که موفق باشید و مسئله دیگر اینکه باید به یک مرحله‌ای برسیم که بتوانیم بعضی نظرات را درباره پروتکل‌های دارویی درمانی مطرح کنیم که آیا این پروتکل که این‌جور است درست است یا نیست؟ اگر به آن مرحله‌ی دانایی لازم برسیم می‌توانیم روی آن قضاوت کنیم و درخواست کنیم که آیا این پروتکل که شما ارائه داده‌اید قابل‌اجرا نیست و به خاطر این است که ما خروجی نداریم. آیا پروتکل بهتری می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر؟ ان‌شاءالله این مورد را در آینده بررسی می‌کنیم.

هفته آینده ما جشن درختکاری داریم ممکن است تلو باشد یا ملارد، چون در دو جا ما درختکاری داریم به‌هرحال برای هفته آینده یک استاد می‌خواهیم. آقای حاج رسولی هم استاد جلسه هستند. می‌خواهم که کارهای لژیون پزشکان را خودشان انجام دهند و از وظایف دبیر هم این است که نیم ساعت قبل از جلسه حضور داشته باشد تا امور مربوط به برگزاری جلسه مهیا گردد.

حضوروغیاب پزشکان

 

تایپ: مسافر یونس شیخ آزادی

تهیه و وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری

  

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .