قبل از هرچیز خداوند را سپاسگزارم که به من اجازه شاگردی کردن در محضر استادان کنگره60 را داد که مسیر درست را به من نشان دهند و در طول این مسیر آنچه را که من باید میآموختم، بدون هیچ چشمداشتی و با محبتی وصفناپذیر در اختیار من نهادند.
من هم هفته راهنما را به آقای مهندس دژاکام عزیز، اولین راهنمای کنگره60 و خانم آنی بزرگوار اولین راهنمای خانواده تبریک عرض میکنم. به جرأت میتوانم بگویم که خانواده محترم دژاکام تأثیرگذارترین افراد در این دوره حیات من بودهاند و همیشه با راهنماییها و حسهای خوبی که انتقال میدادند امید، توان و قدرت من را برای ادامه دادن و ساختن بیشتر میکردند.
به راهنمای گرانقدرم خانم شانی دژاکام تبریک عرض میکنم. اطمینان دارم که هیچ شخص دیگری به جز ایشان نمیتوانست اصول و قوانین درست زندگی کردن و تفکر صحیح را به من بیاموزد. کلامشان همیشه قدرتمند و بانفوذ و از جنس محبت بود و مطالبی را عنوان میکردند که من سالها در مورد آنها گره داشتم و به مشکل برمیخوردم. اوایل برای من خیلی جای تعجب داشت که چطور این مسائل را میدانند و یا از کجا متوجه میشوند؟ بعدها متوجه شدم سیستمی که کنگره60 بر آن استوار است به این شکل است که وقتی فردی وارد کنگره میشود، آموزش میبیند، درمان میشود، از تاریکیها خارج شده، به خودش میپردازد و تغییرات مثبت در خود و زندگی خود به وجود میآورد؛ پس او هم میتواند چراغ راهی باشد برای دیگرانی که راه خود را گم کردهاند و در رنج و سختی بهسر میبرند.
آقای مهندس در مقدمه جزوه راهنما و راهنمایی حق مطلب را ادا کردهاند و خیلی کوتاه و جامع وظایف راهنما را بیان کردهاند ایشان با ابیاتی از حافظ شیرازی مقدمه خود را آغاز میکنند:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
هــزار نکته باریکتـر از مو اینجا
نه هـر که سر بتراشد قلندری داند
هر فردی نمیتواند انسان دیگری را که در قعر تاریکی، اعتیاد و مسائل منفی فرو رفته را بلد راه باشد و راهنمایی کند. این کار در کنگره60 بر این اساس است که راهنما خودش تجربه اعتیاد و رهایی از آن را داشته باشد و علم و دانش مربوط به آن را کسب کرده باشد.
آقای مهندس در ادامه مقدمه جزوه راهنما و راهنمایی میفرمایند: «راهنما به خاطر مقام شامخ انسانی و بند عشق با قدرت مطلق، بدون مزد مادی به سایر انسانهای معتاد و به همریخته کمک میکند تا با راهنمایی او از ظلمت خارج و رهسپار نور گردند؛ همانگونه که خود خارج شد.»
بهنظر من یک راهنما علاوه بر بند عشقی که با قدرت مطلق خود دارد، باید بتواند پیوند محبت محکمی هم با رهجوی خود برقرار کند تا بتواند در زمان لازم با صبر و گذشت به او کمک کند و حتی اگر رهجو بهخاطر حسهای منفی و آلودگیها با راهنما به مشکل برمیخورد، راهنما بدون کوچکترین دلگیری و ناراحتی بتواند از این مسائل عبور کند و شرایط را به بهترین شکل مدیریت کند.
جایگاه راهنمایی بلیط برندهای بود که خداوند به من هم عطا کرد و من هم توانستم این جایگاه را تجربه کنم. راهنمایی سراسر درس و آموزش بوده و هست؛ ولی همیشه خودم را شاگرد میدانم و تلاش میکنم وظایفم را بهدرستی انجام دهم. امیدوارم توانسته باشم ذرهای از محبتها و الطاف راهنمای خوبم را جبران کرده باشم. همیشه از خدا میخواهم که به من کمک کند تا بتوانم ادامه این مسیر را هم بهدرستی طی کنم.
نویسنده: همسفر فیروزه راهنمای لژیون هجدهم
ویرایش و ارسال همسفر سمیه لژیون راهنما همسفر فخری لژیون (لژیون بیستوپنجم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
106