جلسهی ششم از دورهی بیست و هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه آقایان مسافر نمایندگی رودهن با استادی راهنمای محترم مسافر پوریا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر رحمان با دستور جلسهی «هفته راهنما» روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خوشحالم که میتوانم در این جایگاه باشم و از مشارکت شما آموزش بگیرم؛ زیرا فرصت آموزش و آموختن ممکن است نصیب هرکسی نشود. اگر من امروز استاد جلسه هستم، به معنای واقعی از همه شما عزیزان نیازمندتر بودهام تا راجع به دستور جلسه بیاموزم و تفکر نمایم.
به نوبه خودم این هفته را به بنیان کنگره ۶۰، خانواده محترم ایشان، همچنین به دیدهبانان و راهنمایان کنگره تبریک عرض می نمایم.
خوشحالم که جایگاهی به نام رهجو دارم، این واژه را تا ابد دوست دارم، اولین و زیباترین واژهای بود که در کنگره با آن آشنا شدم. من زمانی که راهنمای خودم لژیون سیگار زد با اینکه راهنما بودم، با افتخار در لژیون او مینشستم و با جانودل آموزش میگرفتم، زیرا متوجه شده بودم که درهرصورت یک رهجو هستم. جناب آقای مهندس میفرمایند: من هم یک رهجو هستم، ما همه در کنگره رهجو هستیم و یکی از بزرگترین موهبتهای خداوند در حق ما این است که رهجو هستیم. من در خواب یا تصوراتم نمیگنجید که یک روزی راهنما شوم، ولی عشقی که به راهنمایم داشتم باعث درمان و ایجاد جایگاه راهنمایی در من شد.
قبل از ورود به کنگره شیشه و هروئین همه چیز من بود، حتی اگر من را بین خانواده، پدر و مادرم و مواد قرار میدادند، قطعاً مواد را انتخاب میکردم. روزی که من در کنگره مشاوره شدم و لژیون انتخاب کردم، راهنمایم از من خواست که شیشه و هروئین را قطع کنم، من گفتم چشم و واقعاً این کار را انجام دادم. الان چندین سال است که از آن زمان میگذرد، حتی یکبار هم شیشه استفاده نکردم، بااینکه نزدیک به چهارده سال تخریب شیشه داشتم. آن زمان متوجه نبودم چه نیرویی پشت این کار بود، الان که راهنما شدم تازه دارم به این موضوع پی میبرم. تنها کسی که میتواند به شما کمک کند راهنمای خودتان است، این جایگاه را آقای مهندس به راهنماها هدیه کرده است.
من به عشق راهنمایم به کنگره میآمدم، حتی بلد نبودم اعلام سفر کنم یا اعتمادبهنفس نداشتم که صحبت کنم، اصلاً نمیدانستم جهانبینی و آموزش چه هست. همیشه به رهجوهایم میگویم: مهمترین مسئله صداقت با راهنما است.
راهنمایی جایگاهی است که قابلتوصیف نیست، به نظر من در یک دوره راهنمایی بهاندازه چند دوره حیات یک انسان میتوان برداشت کرد، به نظر من در این دنیا چیزی به بزرگی و قدرت جایگاه راهنمایی وجود ندارد. تمام راهنمایان کنگره ۶۰ قدرتمند هستند، زیرا از یک دریچه تغذیه میشوند و به یکجا وصل هستند، اما آن راهنمایی که خواست، تلاش و انگیزه بیشتری دارد از این جایگاه میتواند دریافت بیشتری داشته باشد. باتوجهبه مسائل و آموزشهایی که سر راه من قرار میگیرد.
قدرتی در اختیار راهنما قرار دارد که شاید خودش نداند، اما اگر بخواهد میتواند حتی بسیاری از مسائل را جابهجا کند، کوچکترین آن تغییر در یک رهجو و درمان اعتیاد است که هیچکس قادر به انجام آن نیست، حالا من راهنما از این جایگاه چقدر استفاده میکنم.
بهواسطه جایگاه راهنمایی این فرصت به من داده شده است که یک چشمه و جوی آبی از درون من عبور کند و زمینهای دیگر را سیراب کند. من امروز به این باور رسیدهام که هرکدام از ما مأمور انتقال هستیم، حتی یک مصرفکننده که از نوع منفی میباشد. ارزش من را همین انتقال مشخص میکند، این درمان، آموزشهایی که دریافت کردم و این حس و حالی که امروز دارم را منتقل میکنم یا خیر، حتی در حد یک مشارکت یا اعلام سفر یا یک خدمت کوچک باشد. اگر این انتقال را انجام دادم، آبی که از زمین من عبور میکند که به دیگران برسد، بیشتر و بیشتر میشود. راهنمایی جایگاهی است که بیشترین بار را برای انتقال به دوش میکشد.
در انتها از راهنمایان خودم، آقای امیر شکر و آقای احمد رستمی، همچنین راهنمایانی که در سالهای گذشته در این شعبه حضور داشتهاند: آقایان حامد رحمتی، نقی پازوکیان، کیان متوسلیان، قاسم عادلی نصب، رضا شهریاری و راهنمای تازهواردین: آقای مهرداد عزیزی و همچنین راهنمایان قسمت همسفران که باعث شدند تا نمایندگی رودهن به این مرحله برسد، تبریک میگویم.
در ادامه دریافت گل رهایی مسافر حسین، رهجوی راهنمای محترم مسافر حبیب:
عکاس: مسافر نصرالله
تنظیم و ارسال: مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
104