English Version
English

جشن هفته راهنما در نمایندگی ارتش

جشن هفته راهنما در نمایندگی ارتش

جلسه دوم از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش؛ با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محمدحسین با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم. امروز طبق دستور جلسه هفته راهنما و در ادامه مراسم جشن را در برنامه داریم.
چیزی که ما از راهنما می‌دانیم همان چیزی است که با قدم‌نهادن به کنگره و ورود به لژیون از راهنما دیدیم. اخلاق، منش، معرفت و خلق‌وخوی ایشان را دیده و با علاقه آن شخص را انتخاب می‌کنیم. ما جایگاه‌های مختلفی در کنگره داریم؛ ولی تنها جایگاهی که با درمان مصرف‌کنندگانی همچون من سر و کار دارد، جایگاه راهنمایی است. زمان و انرژی زیادی برای اینکه من به رهایی برسم صرف شده است.
اگر از ریشه به این جایگاه نگاه بکنیم متوجه می‌شویم که سراپا خدمت است. من وقتی از جایگاه یک رهجو به این موضوع می‌پردازم برایم سؤال است که اگر من به‌اشتباه راهنمایی می‌شدم چه اتفاقی برای من می‌افتاد؟ به‌راستی از کجا سر در می‌آوردم؟ اگر افکار و اطلاعات اشتباهی به من القا می‌شد، شاید به‌ظاهر رها می‌شدم؛ ولی در صور پنهان اتفاق دیگری رقم می‌خورد.

جایگاه راهنما در کنگره بسیار سخت به دست می‌آید و در حال حاضر سخت‌تر هم شده است. چراکه اهمیت کار کنگره این موضوع را ایجاب می‌کند. این خاصیت خدمت است، زمانی که شخص متوجه می‌شود چه اتفاقاتی در پی این خدمت رقم می‌خورد، از خیلی چیزها دست می‌کشد. ما این هفته را برای این عزیزان جشن می‌گیریم؛ چراکه آنها تمام تلاش خودشان را کردند تا حال یک نفر خوب شود و من از تاریکی که در وجودم هست دور شوم.
هر راهنما مسیر تاریکی تا روشنایی را خود طی کرده است و برای هر کدام از رهجوها به اعماق تاریکی‌ها رفته و با آن شخص بر می‌گردد. راهنما دست رهجو را گرفته و مسیرهایی که خودش رفته است را به او نشان می‌دهد. چیزی که ما در کنگره یاد گرفته‌ایم شکرگزاری است، کمااینکه اگر من هنگام رهایی شکر آن را بجا نیاورم نمی‌توانم از آن نگهداری کنم. من به‌عنوان یک رهجو چیزی را در کنگره به دست آورده‌ام که شاید برای خیلی از انسان‌ها یک آرزوست.
کنگره این هفته‌ها و جشن‌ها را قرار داده است تا من شکرگزاری و قدردانی را یاد بگیرم. من قدردانی از راهنمای خودم را با خدمت‌کردن بجای می‌آورم. اینکه من خدمتگزار باشم، راهنما شوم و تأثیر مثبت جاودانه‌ای بر جهان هستی بگذارم، خود قدردانی راهنمای من است. دیگر نوع سپاسگزاری که در کنگره وجود دارد تحت عنوان پاکت است. به قول آقای مهندس باید چیزی باشد که از دلمان بر می‌آید و دل‌نوشته‌ای که در کنار آن قرار می‌گیرد و برای خود من بسیار ارزش دارد.

ما در سفر اول هم می‌توانیم به‌خوبی سپاسگزار باشیم. به‌علاوه رسم کنگره این سپاسگزاری شامل این است که من وظایف خود را به‌خوبی انجام بدهم. تغییراتی که در من صورت می‌گیرد برای راهنمای من لذت‌بخش خواهد بود. جایگاه راهنمایی که به این سختی به دست می‌آید و هیچ منفعت مالی ندارد، چیزی دارد که باعث می‌شود که من از مسائل مربوط به زندگی خودم چشم بپوشم و به خدمت بپردازم.
امیدوارم که در این جشن و این هفته آن‌طور که باید و شاید قدردان خدمات و محبت‌های بی‌دریغ راهنمایان خود باشیم و از قدردانی که انجام می‌دهیم رضایت داشته باشیم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

و در ادامه مراسم جشن و تقدیر از راهنمایان نمایندگی ارتش برگزار گردید؛

تایپ: مسافر محمدرضا
ویرایش و ارسال: مسافر حامد و مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .