English Version
English

راهنما یعنی عشق بی‌قیدوشرط

راهنما یعنی عشق بی‌قیدوشرط

به مناسبت از هفته راهنما؛مصاحبه ای ترتیب دادیم با راهنمای محترم؛حمید آقا مرتضایی

۱. به‌رسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان حمید هستم مسافر‌. آنتی ایکس: تریاک و شیره، مدت سفر: یک سال، روش درمان: dst، داروی درمان: شربت ot، راهنمای محترم: حمید آقای محبی، ورزش در کنگره: والیبال، رهایی از مواد: ۷ سال و ۱۱ ماه، رهایی از سیگار به راهنمایی محمد آقای حسنی‌ها، ۴ سال

۲. به چه دلیلی در آزمون راهنمایی شرکت کردید و حس شما بعد از قبولی در آزمون چه بود؟
اصلاً نگاه من در اوایل ورود به کنگره یک نگاه شش‌ماهه بود که زودتر از وقت مقرر، من به رهایی برسم و فقط به‌گونه‌ای باشد که آزمایش من منفی باشد تا بتوانم در ارگانی که می‌خواهم کارکنم به‌راحتی استخدام شوم. ولی به‌قدری این محیط پیوند محبتش خوب بود که نگاه من کاملاً به این موضوع عوض شد. هم‌اکنون کسی که برای شش ماه حضور در کنگره آمده بود، ۹ سال است که در کنگره حضور دارد. عامل این امر هم وجود کسانی بود که در کنگره ماندند و به من کمک کردند تا به درمان برسم و بدون هیچ چشم‌داشت و خواسته‌ای از من، کمکم کردند و همین موضوع باعث شد تا من جذب کنگره شده و ماندگار شوم؛ زیرا دیدم حال من در این مجموعه خوب است و دلیلی ندیدم که در این مجموعه ماندگار نباشم و راهنما نشوم. تازه بعد از مدتی فهمیدم راهنما شدن خود اول راه آموزش گرفتن است و از بابت راهنما شدنم بسیار خوشحال هستم.



۳. جایگاه راهنمایی چه موهبتی برای شما به همراه داشته است؟
شاید یکسری از تعاریف برای ما متفاوت بوده است. مخصوصاً در جایگاه راهنمایی محبت اشکال متفاوتی دارد. مثلاً در قبال یک رهجو سخت‌گیری کردن خود نوعی محبت است و من معنی محبت را در کنگره کاملاً متوجه شدم؛ چون گاهی نیاز است دست نوازش داشت و دست کمک داشت و گاهی هم دست قهر داشت زیرا آن‌هم نوعی محبت است اما به‌گونه‌ای دیگر. در جایگاه راهنمایی هم عشق مادرانه وجود دارد و هم هیبت پدرانه و این موضوع خیلی برای من مهم بوده است.

۴. یک توصیه مهم برای رهجوهای سفر اول بفرمایید؟
ما یک دستور جلسه در کنگره‌داریم با عنوان کمک من به کنگره و کمک کنگره به من‌، بزرگ‌ترین کمک یک سفر اولی به خودش و به کنگره این است که درست سفر کند. شاید سفر درست؛ یک سفر اولی الگوی مناسبی برای یک تازه‌وارد باشد که ببیند مثلاً یک سفر اولی بعد از پنج ماه سفر چقدر رفتار و کردار و حتی ظاهرش تغییر کرده است و همین تغییرات باعث می‌شود که یک الگوی مناسبی برای اعضای تازه‌وارد باشند، توصیه دیگر من به آن‌ها این است که فرمان‌بردار باشند. کسی که فرمان‌بردار خوبی باشد و نگاهش به مسیر کنگره باشد سفر خوبی را تجربه خواهد کرد.

۵. زیباترین تعریف شما از واژه راهنما چیست؟
راهنما یعنی عشق بی‌قیدوشرط؛ این بهترین واژه‌ای است که می‌توانم بیان کنم.

۶. اگر زمان به عقب برگردد آیا شما دوست دارید باز این جایگاه را تجربه کنید؟
اگر زمان به عقب برگردد من سریع‌تر این کار را انجام می‌دهم. زیرا فاصله بین رهایی و راهنما شدن من کمی طولانی شد. البته از زاویه دیگری هم می‌شود به این موضوع نگاه کرد و آن این است که شاید نیاز بود من تجربه بیشتری کسب کنم و ظرفیت لازم در من پدیدار شود. همین امر باعث شد من ۵ سال بعد از رهایی بتوانم جایگاه راهنمایی را تجربه کنم. بازهم اگر زمان به عقب برگردد من برای رسیدن به این جایگاه تمام تلاش خود را می‌کنم و حتی بیشتر، بااینکه مکان زندگی من در حال حاضر تهران است و روزی ۴ بار مسیر تهران به قزوین را دررفت و برگشت هستم ، کماکان به‌قدری در کنگره عشق و انرژی وجود دارد که این سختی‌ها به چشم من نمی‌آید.



۷. یک جمله تأثیرگذار که از راهنمای خودتان به ذهن دارید را بازگو نمایید؟
سفر اول من زیر نظر راهنمای عزیزم آقای محسن حسنی‌ها بود و در ادامه سفر و بعد از رفتن آقا محسن ، من به لژیون حمید آقای محبی نقل‌مکان کردم. یک جمله که آقا محسن همیشه به من می‌گفت این بود که از هیچ‌کس ، هیچ انتظاری نداشته باش؛ حتی از پدر و مادر خودت؛ زیرا این انتظار داشتن باعث ایجاد ناراحتی می‌شود ؛ یک جمله زیبا هم از حمید آقای محبی همیشه در ذهن من است ، ایشان همیشه می‌گفتند که رهجوی راه کنگره باشید ، نه رهجوی راهنما. این جمله در سفر من خیلی تأثیرگذار بود. من باید رهجوی راه کنگره باشم . درست است اوایل سفر ، من همه‌ی کارها را به عشق راهنمایم انجام می‌دادم ولی در ادامه مسیر ما باید نگاهمان به مسیر و خدمت کردن در کنگره باشد؛ زیرا یکی از بزرگ‌ترین موهبت‌هایی که نصیب انسان می‌شود خدمت کردن به دیگران است که کنگره خوشبختانه این بستر را برای ما فراهم کرده است.

۸ . مسیر کنگره را چگونه می‌بینید؟
اگر بخواهم شعبه خودمان را مثال بزنم مانند یک جاده خاکی و پر از دست‌انداز و خاکی بود ولی الآن شعبه کاسپین کاملاً به بلوغ رسیده و مانند یک جاده آسفالت شده می‌ماند که سفر کردن در این مسیر را بسیار ساده کرده است. درگذشته شاید مسیر کنگره به‌مانند یک مسیر تک باندِ بود که با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت می‌شد سفر کرد ولی اکنون کنگره تبدیل به یک اتوبان پنج باند شده که با حداکثر سرعت و به بهترین شیوه می‌توان در آن سفر کرد و از سفر کردن لذت برد. کنگره ۶۰ در تمام زمینه‌ها به‌سرعت در حال پیشروی است زیرا درراه علم راستین قدم برمی‌دارد و این‌یکی از پارامترهای موفقیت کنگره ۶۰ می‌باشد.

۹. کلام آخر؟
یکی از نشانه‌های درمان؛ صور آشکار آن است، اما ازنظر کنگره ۶۰، نشانه‌های درونی نیز می‌باشد و یکی از نشانه‌ها که ازنظر درونی به درمان رسیدیم این است که قدردان و شکرگزار باشیم. ما باید در کنگره ۶۰ قدردان باشیم و به همین مناسبت من از راهنماهای عزیزم آقا محسن، حمید آقا و راهنمای نیکوتین خودم محمد آقا حسنی‌ها تشکر می‌کنم و قدردان آن‌ها هستم و دست آن‌ها را می‌بوسم. به مناسبت هفته راهنما یک جمله بگویم، در بیرون از کنگره مربیان و استادان زیادی وجود دارد اما تفاوت آن‌ها این است که در کنگره ۶۰، مربیان و راهنمایان هیچ‌گونه پول و حقوقی دریافت نمی‌کنند و از وقت و پول خود نیز هزینه می‌کنند و ما باید به راهنمایان خود ببالیم و این هفته را به همه آن‌ها تبریک عرض می‌کنم.


تایپ: مسافر احمد
 مصاحبه وتنظیم: مسافر رامین
تهیه‌شده در نمایندگی کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .