سلام دوستان پری هستم یک همسفر
من آرامش و حال امروزم را مدیون وجود راهنمای عزیزم هستم. راهنمایان کنگره ۶۰ مانند چراغی هستند که در تاریکی راه را به ما همسفران نشان میدهند.
خانم سولماز عزیز، روزی که شما را دیدم، با یک جسم خسته و بیروح بودم، شما به من روح و زندگی دوباره دادید.
راهنمای عزیزم شما از من خواستی تا بنویسم و من نوشتم و شما آموزشهای گرانبهای کنگره را به من آموختید.
آموزشهایی که شما راهنمایان عزیز میدهید در هیچ دانشگاهی پیدا نمیشود.
راهنمایان همیشه مانند مادری نگران و خواهری رازدار و پدری مهربان و زحمتکش همراه همسفران بودهاند. من هرگز قادر نخواهم بود به اندازه زحمات راهنمای عزیزم از او تشکر کنم، من اندازهی خودم میتوانم از راهنمای عزیزم تشکر کنم، چون آن قدر جایگاه راهنمای عزیزم بالا است که من توانایی تشکر از او را ندارم. من با تشکر از راهنمای خوبم در حقیقت از خداوند سپاسگزاری کردهام.
راهنمای عزیزم، روشنای وجودم، شما مثل یک معلم مهربان ودلسوز، الفبای زندگی را برایم سرمشق دادی و در گوش من با صدای مهربانت زمزمه کردی.
شما شادی و نشاط من در زندگی هستید. تمام غمهای من با دیدن چهره زیبا و مهربان شما از یادم میرود.
شما درست فکر کردن را به من آموزش دادید.
قبل از ورود به کنگره یک فرد ناامید وبیانگیزه بودم، شما بذر امید را در قلب من کاشتید.
راهنمایان با عشق و جدیت به ما نشان میدهند که چگونه صادق باشیم. خدا را شکر میکنم که در مسیر کنگره قرار گرفتم.
راهنمای عزیزم، با تمام سلولهای وجودم شما را دوست دارم و تا آخر عمر شما را فراموش نمیکنم. عشق ومحبت واقعی را شما به من آموزش دادید، تمام تاریکیها و ناامیدی که در درونم بود، با آغوش پر مهر شما تبدیل به روشنایی شد.
سلام دوستان صنم هستم یک همسفر
از من خواستی تا بنویسم در کنگره چه آموختهام و من نوشتم، از خدای خودم ممنونم که کنگره را در مسیر زندگیام قرار داد.
من چگونه میتوانم از خداوند سپاسگزاری کنم که مرا به سرزمین نور و عشق هدایت کرد.
منِ صنم که از همه جا ناامید و خسته بودم و همه راهها را چندین بار طی کرده بودم و هیچ نتیجهای نگرفته بودم، وقتی پا به کنگره گذاشتم در جلسه اوّل صحبتهای راهنمای تازهواردین را شنیدم یک نور امید در من روشن شد و ناامیدی مرا به اميد تبدیل کرد.
برای اوّلين بار بود اسم راهنما را میشنیدم، شگفتزده شدم چون همیشه از خداوند میخواستم شخصی را جلوی راهم قرا بدهد تا راهی را نشانم دهد و از این تاریکی نجات پیدا کنم.
هزاران سؤال در ذهنم به وجود آمد.
راهنمایان عزیز نوری در تاریکی هستند که ما با دیدن نور آنان راه خودمان را پیدا میکنیم.
آرامش و حال امروزم را مدیون وجود راهنمای مهربانم هستم.
راهنمایم را دوست دارم، باصداقت است و هیچ دروغی در آن راه ندارد.
خداوند با دستان تو دستِ انسان گرفتاری را گرفته است .
وقتی دست افتادهای را میگیری و لبخند را مهمان قلبش میکنی و این چه زیباست.
با تمام وجود مینویسم و میگویم آغوش گرم راهنما است که ناامیدی را به امید و ترس را به شجاعت تبدیل میکند.
هفته راهنما هزاران بار مبارک باد
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبوَد ز راه و رسم منزل ها
رابط خبری: همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر سولماز لژیون هشتم
عکاس خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهام لژیون بیستوپنجم
ویراستاری و ثبت: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الهام لژیون بیستوپنجم
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
144