قبل از کنگره زندگی خوبی نداشتم شرایط خوبی نداشتم سعی میکردم در برابر دیگران خودم را خوب و قوی جلوه بدم. به خیال خودم خوب بودم در اصل خودم را گم کرده بودم و با آن به هم ریختگی که داشتم به زندگی ادامه میدادم. شبم را به امید فردایی خوب صبح میکردم، به هر دری می زدم ،هر کاری میکردم آن مشکل هنوز وجود داشت. کلافه و سردرگم بودم در تاریکی مطلق بودم هیچ نوری نمیدیدم تا اینکه به لطف خداوند راهی برایم باز شد و وارد کنگره شدم. در آنجا همه چی برایم گنگ و مبهم بود نگران بودم که اینجا چه جایی است و قراره چه اتفاقی برای من بیفتد.
با عزیزی روبرو شدم با شال خیلی خوش رنگ، با قلبی مملو از عشق و محبت و از خود گذشتگی، با دیدن این عزیز نوری در دلم روشن شد و امیدم زیاد شد. این عزیز روزی خودش در تاریکی بود و درد را تجربه کرده بود و با آموزشهای ناب کنگره به روشنایی رسیده بود.
راهنما مثل شمعی هست که میسوزد و نور میدهد با انرژی که در درونش هست به من رهجو آگاهی و اطلاعات میدهد که به منبع روشنایی که اهدافم هست برسم.
این حال خوب و زندگی خوبی که در کنار یک مصرفکننده دارم مدیون کنگره۶۰ آقای مهندس و راهنمای عزیزم هستم .
هفته راهنما را به جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و راهنمای عزیزم خانم فرزانه تبریک عرض میکنم از خداوند برایشان سلامتی طول عمر و سرفرازی را آرزو دارم.
نگارش: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر فرزانه(لژیون۹)
ویراستاری و ارسال: همسفر فروغ رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون۱۱)
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
136