بدون عشق نمی‌توان از عشق سخن گفت

هفته باشکوه راهنما در رأس به آقای مهندس و به خانواده عزیزشان و به راهنماهای عزیز در سراسر کشور تبریک و شادباش عرض می‌کنم.

وقتی در تاریکی هستم هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم کارهایی که انجام می‌دهم ضد ارزشی هست و همیشه برای خودم جواب توجیه‌کننده دارم از کارهایم لذت می‌برم اما وقتی‌که وارد کنگره ۶۰ شدم، آموزش گرفتم و به آگاهی رسیدم دیدم خودم در تاریکی مطلق غوطه‌ور هستم، کارهای ضد ارزشی انجام می‌دهم، مثل مصرف سیگار و قلیان، دستور جلسه‌ای که در نمایندگی بود دستور جلسه سیگار بود که با صحبت‌های استاد جرقه‌ای در من پدید آمد و از آن نور شمع توانستم به روشنایی‌ها دست پیدا کنم. با مشورت از راهنمای جهان‌بینی عزیزم تصمیمم را گرفتم در لژیون ویلیام شرکت کنم.

با ورود به لژیون ویلیام وایت و با آغوش باز گرم راهنمای عزیزم که مصداق وادی چهاردهم هستند، توانستم عشق را بفهمم آن عشقی بود که مرا درراه سفر کمک کرد، آن عشقی بود که توانستم سر موقع سر جلسات حضور پیدا کنم وفرمانبرداری کنم و آموزش لازم را بگیرم و کاربردی کنم تا به تعادل برسم، سفر خوبی داشته باشم و با موفقیت راه را پیدا کنم. در طی سفر باآن‌همه فراز و نشیب‌ها دست پنجه نرم کنم تا بتوانم از آن جاده یخبندان عبور کنم. تمام این موفقیت‌ها را مدیون عزیزانی هستم که با عشق آموزش می‌دهند و خدمت می‌کنند، از وقت، جان، مال خود می‌گذرند و گذشت می‌کنند تا فردی مثل من از تاریکی به روشنایی‌ها راه پیدا کند و طعم زندگی کردن و به آغوش گرفتن فرزندان خودش را با عشق و محبت لمس کند تا در زندگی شخصی خود و در اجتماع، فردی باشم که بتوانم خدمتگزار لایقی باشم. البته خدمت برمبنای عمل سالم؛ من درکنگره ۶۰ یاد گرفتم با آموزش گرفتن و کاربردی کردن آن آموزش، زندگی بهتری داشته باشم و موفق باشم تا بتوانم تصمیمات درستی بگیرم.

در وادی چهاردهم آقای مهندس فرمودند: «بدون عشق نمی‌توان از عشق سخن گفت»؛ این سخن را می‌توان بین اعضای خانواده و درکنگره ۶۰ به‌وضوح دید و من این عشق را مدیون عزیزانی هستم که با همه وجود کمک و خدمت می‌کنند تا فردی که در تاریکی‌هاست به روشنایی و نور برسد. در کلام‌الله اشاره‌شده که کسی که یک نفر را احیا کند مانند این است که هزاران نفر را احیاء وزنده نموده است. این افراد کسی به‌جز راهنماهای عزیز درکنگره ۶۰ نیست. همیشه جایگاه راهنما در مقابل رهجو، جایگاه استادی، معلمی و مربی است. حساب استاد با عشق است نه با معشوق و معلمی که کارش درس محبت است. بزرگ‌ترین قدردانی که یک رهجو باید انجام بدهد از راهنمایش این است که فرمان‌های راهنما را گوش کند و تشکر از این عزیزان چه زبانی، چه قلبی، چه رفتاری، چه مادی... بهترین باشد. این‌ قدردانی بستگی به میزان آگاهی و دانایی ما دارد من با عشقی که به راهنمایم می‌دهم می‌توانم سپاسگزاری کنم. از راهنمای ویلیام خانم زهرا بیژنی عزیزم سپاسگزارم بابت خدمات خالصانه و صادقانه‌ای ‌که داشتند و برای من و امثال من وقت و انرژی گذاشتند.

نویسنده: مسافر نیکوتین بهاره رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا از نمایندگی شیخ بهایی
رابط خبری: مسافر نیکوتین مژگان راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا از نمایندگی شیخ بهایی
ویراستاری و ارسال: ‌راهنمای ویلیام وایت همسفر طاهره، نمایندگی البرز
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰