English Version
English

اطاعت از رب بر من واجب است

اطاعت از رب بر من واجب است

آنچه باور است محبت است
و آنچه نیست ظروف تهی است

راهنما نشان‌دهنده راه است و کسی است که خود، روزی جوینده راه بود و اکنون راه را پیدا کرده است و با چراغی که در دست دارد راهنمای دیگران شده است. همه ما فارغ از اینکه در چه جایگاهی قرار داریم رهجو هستیم، نقطه مشترک همه ما در کنگره ۶٠ رهایی از اعتیاد است.

فردی که می‌خواهد به رهایی برسد بعد از داشتن اراده و نقطه تفکر، نیاز به وجود راهنما دارد. راهنما فردی است که این مسیر را طی کرده و به رهایی و تعادل رسیده است. حضور راهنما باعث می‌شود که تفکر و انگیزه لازم در فرد به وجود بیاید. شاید برای هرکدام از ما این اتفاق افتاده باشد که حتی دیدن راهنما دلگرمی و امید را در وجودمان زنده کند.

راهنما به‌عنوان یک معلم و استاد است؛ بنابراین اطاعت از رب بر من واجب است چراکه اگر مطیع و فرمان‌بردار باشم می‌توانم فرمانده خوبی شوم و من هم روزی در این جایگاه قرار بگیرم. راهنما وظیفه دارد که آموزش‌های خود را به دیگران انتقال دهد و نیز باید عدالت را بین رهجوهای خود رعایت کند.

من با کوله‌باری از غم، اندوه و ناامیدی وارد کنگره شدم، ترس و اضطراب تمام وجودم را فراگرفته بود ولی با آغوش راهنمای عزیزم گویی تمام ترس را روی زمین نهادم و شجاعانه به مقابله با مشکلات رفتم. راهنمایم ‌گفت باید در این راه پوتینی از جنس آهن به پا کنید و قدم‌های محکم بردارید و هیچ‌گاه خسته نشوید. صحبت‌های راهنمایم را با جان و دل پذیرفتم تا راه درست زیستن و دوری از غم و اندوه را بیاموزم. راهنمای بزرگی که همچون کوهی استوار در برابر حوادث تلخ روزگار ایستاده بود و اینک چراغ راه من شده بود تا از تاریکی خارج شوم.

با سلام بر یار روزهای سخت زندگی‌ام! همچون ابری هستی که جان تشنه مرا از باران دانش سیراب کردی؛ مانند آموزگاری مهربان به من یاد دادی که چگونه پرواز کنم و اوج بگیرم و با گذشتن از وادی محبت به خداوند نزدیک شوم. درس چگونه زندگی‌کردن را از تو آموخته‌ام و تمام داروندارم کوله باری است از آموخته‌هایت تا به مقصد برسم. همیشه دلگرمم کردی تا مشکلات زندگی را با امیدواری طی کنم.

به من صبر را آموختی، آموختی که چگونه از جهل و نادانی به سمت دانایی و آگاهی قدم بردارم. ظلمت درونی‌ام را روشن کردی. همانند یک مادر مرا در آغوش خود پرورش دادی، درست است که مرا بزرگ نکردی ولی تفکر و اندیشه مرا رشد دادی. در مقابل این‌همه عظمت توان سپاسگزاری ندارم، امیدوارم با خدمت‌کردن بتوانم باعث افتخار راهنمایم باشم تا ذره‌ای از این‌همه لطف و محبت ایشان را جبران کنم.

اکنون که در جایگاه راهنمایی هستم امیدوارم بتوانم همانند راهنمای عزیزم در کنگره مفید و خدمتگزار باشم و بتوانم با آموزش‌های کنگره باعث آرامش همسفران شوم و با رهایی این عزیزان قدمی در جهت اهداف کنگره بردارم.


نویسنده و ویراستار: راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
تصویرگری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .