جناب مهندس در سیدی اشراق گفتند: انسان تمام بدیهای دیگران را میبیند؛ ولی بدیهای خودش را نمیبیند. مهمترین چیزی که در رأس وجود دارد، خلق و خوی انسان است و انسانهایی که خلق آنها نامناسب باشد، همیشه در رنج و عذابند و تقریباً مانند همان حوضی هستند که آب تیره و کثیف دارد. این افراد دارای صفات زشت و زننده خودبینی و منیت هستند. خلق و خوی نیکو به این معناست که انسان بتواند با همه انسانها صحبت کند و این امر احتیاج به یک دیپلماسی دارد. برای این کار شخص باید بتواند همه انسانها را دوست داشته باشد و آگاهی، دانایی و شناخت فرد بالا برود.
زمانی که شناخت فرد بالا برود میتواند انسانها را درک کند. اگر انسانها مرتکب اشتباهی هم شوند، کوتاه میآید و از نقطه ضعف آنها استفاده نمیکند. انسانها را بیمورد تنبیه نمیکند. ممکن است در شرایطی تنبیه لازم باشد؛ ولی این کار باید در جای خودش انجام شود؛ چون اگر در جایگاه خودش نباشد، تخریب ایجاد میکند. آقای مهندس تأکید کردند در این حوضی که آبهای کثیف وجود دارد، دروغگویی و تقلب میتواند این آب را به شدت آلودهتر کند. افرادی که تقلب میکنند شاید در ظاهر بتوانند پول زیادی کسب کنند؛ ولی با این کار در حقیقت خودشان را نابود میکنند و نمیفهمند که چه ضربهای به خودشان وارد میکنند که اگر میفهمیدند هرگز این کار را نمیکردند.
ما در کنگره در هر جایگاهی که هستیم، چه سفر اولی که آموزش میگیرد یا سفر دومی که سفرش تمام شده است یا راهنما، هرچه هستیم، مهمترین مسئله خلق و خوی نیکوی ماست. حرکتهای ما کاملاً عریان هستند و مردم میبینند. شما زمانی که به یک حوض آب کثیف نگاه کنید، کثیف بودن آب حوض کاملاً مشخص است. وقتی هم که آب حوض زلال باشد، زلال بودن آب مشخص میشود. یک انسان که خلق و خوی او درست نباشد، انسانهای دیگر هم متوجه میشوند. یکی از مشکلات ما این است که به آن حوض لجن اضافه میکنیم؛ یعنی قضاوت میکنیم و خودمان را قاضی میدانیم و حکم صادر میکنیم و در نهایت خودمان خراب میشویم.
کلمه اشراق از شرق میآید؛ به معنای نور و روشنایی. اشراق جهانی است که مثل جهان فیزیک نیست. همانطور که آتش هم نور و هم دود دارد، جهان نور هم به همین شکل است. ما هم که در جهان زیرین و ظلمانی قرار داریم مثل این است که دود داریم. انسان زمانی که تبدیل به نور شود وارد جهان اشراق میشود. اگر ما بخواهیم به آرامش برسیم، باید این حوضی که داریم روان و زلال باشد.
آقای مهندس در این سیدی در مورد دستورات الهی نیز صحبت کردند و میفرمایند: دستورات الهی چیزی نیست که یک عقل سلیم با آن مخالفت کند؛ چون یک سری مطالب مانند گوهر گرانبهایی هستند که همیشه دزدها میخواهند سرقت کنند و یا شبیه به رسوباتی است که روی آن گوهر را میپوشاند. فرامین الهی ممکن است تحت تأثیر مسائل شخصی یا غرضها قرار گیرند. ما انسانها آنچه را که میکاریم، برداشت آن دست خودمان نیست؛ همانطور که میگویند: از تو حرکت و از خدا برکت.
شما دیم میکارید و پول بذر میدهید، اگر باران نبارد، هیچ چیزی گیر شما نمیآید. غیر از اینکه ما زحماتی میکشیم، باید به ما کمک هم داده شود. آن اتفاقی که میافتد و به آن خیر و برکت میگویند، برای اینکه مطلوبترین آن به دست ما داده شود، باید در صراط مستقیم باشیم و حرکتهای ما درست باشد و برای دیگران خیر و خوبی بخواهیم. زمانی که مرگ انسان فرا میرسد، چیزی از انسان کاسته نمیشود و صفتهای زشت و خوب همراه ما هستند؛ حتی اعتیاد. اگر فردی معتاد باشد این اعتیاد بعد از مرگ نیز با او میماند.
مرگ ما را عوض نمیکند و در ما تغییر ایجاد نمیکند. مرگ تغییر فیزیکی و جهانی است. جسم ما از بین میرود. در مرگ جسمی که در خواب میبینیم بالا میآید، نه چیزی به ما اضافه میشود و نه چیزی از ما کاسته میشود. آنچه هستیم همان هستیم. اگر انفاق کنیم و خوبی را برای دیگران بخواهیم، از نظر ظاهر به درجه بالاتری میرسیم. غم و اندوه سرچشمه بدیها نیست. هر چیزی دو قطب دارد و بر مبنای ضدش شناخته میشود؛ یعنی راستی در مقابل دروغ یا نور در مقابل تاریکی.
درجهانی که ما زندگی میکنیم هم قطب مثبت و هم قطب منفی وجود دارد. ما نمیتوانیم قطب منفی را برداریم، این امکانپذیر نیست؛ اگر این اتفاق بیفتد زندگی معنای خودش را از دست میدهد. همه چیز شامل دو بخش است. باید قطب مثبت و منفی وجود داشته باشد تا از بین اینها جریان جاری شود. انسان هم همینطور است. این موضوع جزئی از بافت ما است. غم و شادی با هم ترکیب هستند؛ برای اینکه انسان آزموده شود و بتواند به نقطهای برسد که درستی و پاکی را انتخاب کند.
زمان خیلی سریع میگذرد؛ مانند قطرهای شبنم که بر روی گل مینشیند. سعی کنید قدر این چیزی که هستید را بدانید و همیشه گفتهام: دادهها و ندادههای خداوند را شکر کنید و تعمق کنید و از وقتی که دراختیار ما قرار گرفته، حداکثر استفاده را ببرید.
نویسنده: راهنما همسفر اکرم از لژیون یازدهم
ویراستار و ارسال مطلب: همسفر شهرزاد رهجوی راهنما همسفر مریم از لژیون هفتم
مرزبان خبری: همسفر نرجس
- تعداد بازدید از این مطلب :
149